تازه های سایت

کد مطلب: 5398
16. آذر 1391 - 17:03
16 آذر سالروز شهادت 3 دانشجوی دانشگاه تهران در اعتراض به ورود نیکسون به دانشگاه و ضدیت با استکبار جهانی است از همین رو فرازهایی از فرمایشات مقام معظم رهبری درباره دانشگاه، دانشجو و اهمیت فعالیت سیاسی در دانشگاه‌ها به شرح زیر منتشر می‌شود:

1

* ۱۶ آذر، متعلق دانشجوى ضد آمریکا است‏

جالب است توجه کنید که ۱۶ آذر سال ۳۲ که در آن، سه نفر دانشجو به خاک و خون غلتیدند، تقریبا چهار ماه بعد از ۲۸ مرداد اتفاق افتاد، یعنى بعد از کودتاى ۲۸ مرداد و آن اختناق عجیب - سرکوب عجیب همه نیروها و سکوت همه - ناگهان به وسیله دانشجویان در دانشگاه تهران، یک انفجار در فضا و در محیط به وجود مى‏آید، چرا؟ چون نیکسون که آن وقت معاون رئیس جمهور آمریکا بود، (به) ایران آمد، به عنوان اعتراض به آمریکا، به عنوان اعتراض به نیکسون که عامل کودتاى ۲۸ مرداد بودند.

این دانشجوها در محیط دانشگاه اعتصاب و تظاهرات مى‏کنند که البته با سرکوب مواجه مى‏شوند و سه نفرشان هم کشته مى‏شوند. حالا ۱۶ آذر در همه سالها، با این مختصات باید شناخته شود. ۱۶ آذر مال دانشجوى ضد نیکسون است، دانشجوى ضد آمریکا است، دانشجوى ضد سلطه است.

* دانشجو؛ روشنفکرِ تمام ‏عیار مسلمان

دانشجو و دانشگاهى قشر برگزیده جامعه‏ اند. این تعارف نیست. شما امید آینده کشورید. در واقع، پاره دل ملت و دلبستگى بلندمدت ملت، شما هستید. برداشت و توقع بنده و نظام اسلامى از جماعت دانشجو این است که فکر مى‏کنیم دانشجو یک روشنفکر تمام‏عیار مسلمان است، متدین است.

* انتظار رهبری از محیط دانشجویی

آن چیزى که ما از محیط دانشجویی‏مان انتظار داریم، پیشرفت علم، پیشرفت اندیشه سیاسى، عمق اندیشه دینى و ایمان دینى، عمق معرفت دینى و روشن‏بینى دینى، دست‏یافتن به قلمروهاى جدید، هم در زمینه علم، هم در زمینه سیاست، هم در زمینه معرفت دینى در محیط دانشجویى است، البته به کمک راهنمایان هر بخشى. شما براى کار علمى باید استاد داشته باشید، براى کار معرفت دینى باید استاد داشته باشید، براى کار سیاست هم همینجور است. کار را شما مى‏کنید، او راهنمایى مى‏کند. دانشگاه ما و محیط دانشجویى ما بایستى در همه این عرصه‏ها پیشرفتهاى حقیقى و چشمگیرى کند و این پیشرفتها را ان‏شاءالله خواهد کرد.

* توجه به معنویت در کنار علم‏

عزیزان من! به علم اهمیت دهید. کلید اصلى بازکردن قفلهاى گوناگون، اهمیت‏دادن به علم است. البته در کنار آن، این امر بدیهى را هم باید در نظر داشته باشید که علم و عالم، همان قدر که مى‏توانند مفید باشند، مى‏توانند مضر هم باشند. اگر کسى که علم در وجود او هست، تقوا و پرهیزگارى و امانت و صداقت در او نباشد، مى‏تواند موجود مضرى باشد، مى‏تواند علیه کشور و مصالح کشور، علم خودش را مورد استفاده قرار دهد. بنابراین، در کنار علم، فرهنگ و تزکیه و اخلاق و معنویت هم لازم است، در این هیچ شبهه نکنید. حرکتهایى (را) که (برخى) انجام مى‏دهند براى این‏که محیط دانشگاه و دانشجو را محیط بى‏دینى و بى‏معنویتى کنند، به نظر من گرچه یک مقدارش از روى غفلت است، اما یک مقدارش هم حساب‏شده است. در این قضیه خیلى‏ها مقصرند.

* تشکل‏هاى دانشجویى و اهداف آن‏

تشکل‏هاى دانشجویى براى رسیدن به آرمانها به وجود مى‏آیند که فراتر از مسأله به قدرت سیاسى رسیدن و حکومت را به دست‏گرفتن است. هدفهاى اصلى تشکل‏هاى دانشجویى همان چیزهایى است که بر روى طاق بلند جنبش دانشجویى نوشته شده؛ ضدیت با استکبار، کمک به پیشرفت کشور، کمک به اتحاد ملى، کمک به پیشرفت علم، حضور و شرکت در مبارزه و پیکار همگانى ملت ایران براى غالب‏آمدن بر توطئه‏ها و بر دشمنى‏ها. این‏ها هدف اصلى است، این را باید فراموش نکنند.

* بدترین اشکال محیط دانشجویى‏

اصل این‏که دانشجو حرفش را روشن و صریح و آشکار بزند و دچار سیاسى‏کارى نشود، چیز مطلوبى است. بدترین اشکال و اشکالِ وارد بر محیط دانشجویى این است که دانشجو دچار محافظه‏کارى شود و حرفش را با ملاحظه موقع و مصلحتِ خیالى بیان کند، نه، دانشجو باید حرفش را صریح بزند. البته در کنار این صراحت در بیان، صداقت در نیت هم باید وجود داشته باشد و در کنار او، سرعت در پذیرش خطا؛ اگر ثابت شد که خطا است. فرق شماى جوان و دانشجو و صادق و پاکیزه‏دل، با یک آدم سیاسى‏کار باید در همین باشد، حرفتان را صریح بزنید، آنچه را که مى‏زنید، از دل بزنید و اگر چنانچه معلوم شد که اشتباه است، سریع پس بگیرید. این، به نظر من یکى از بهترین شاخصه‏هاى دانشجویى است.

* روحیه آرمانگرایى و تمسک به اصول فکرى‏

شما محافظه‏ کار نشوید. ممکن است گذشت سن، بعضیها را محافظه‏ کار کند، اما موتور حرکت، جوانى است. جوان ما نباید محافظه‏کار شود. جوان باید آرمانگرا باشد. از آرمانها کوتاه نیایید. آرمانها را بخواهید، قله‏ها را بطلبید تا یقین بکنیم که به نیمه راه لااقل خواهیم رسید. البته اگر قله را بطلبید، بنده یقین مى‏کنم به خود قله هم خواهید رسید. روحیه آرمانگرایى را که از جمله مصادیق روحیه آرمانگرایى، تمسک به اصول و مبانى فکرى است، از دست ندهید.

* سیاست در دانشگاهها به این معناست‏

(چیزى که) من همیشه در مواجهه با دانشجویان، روى آن تکیه مى‏کنم، «پیداکردن قدرت تحلیل مسایل و جریانهاى مهم کشور» است. سیاست در دانشگاهها - که بنده همیشه روى آن تأکید کرده‏ام - به این معنا است. ما دو کار سیاسى داریم؛ (یکى) سیاست‏زدگى و سیاست‏بازى است. این را من به هیچ وجه تأیید نمى‏کنم؛ نه در دانشگاه و نه در بیرون دانشگاه، به خصوص در دانشگاه. یکى هم سیاستگرى است، یعنى حقیقتا فهم و قدرت تحلیل سیاسى پیداکردن که یکى از وظایف تشکلهاى دانشجویى این است.

* چرا کرسى‏هاى آزاداندیشى را به وجود نیاوردید

جنجال فکرى غیر از مباحثات صحیح است. بنده گفتم کرسى آزادفکرى را در دانشگاه‏ها به وجود بیاورید. شما جوانها چرا به وجود نیاوردید؟ شما کرسى آزادفکرى سیاسى را، کرسى آزادفکرى معرفتى را (در) همین دانشگاه تهران، همین دانشگاه شریف، همین دانشگاه امیرکبیر به وجود بیاورید. چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آنجا خودش را نمایان خواهد کرد. حق اینجورى نمایان نمى‏شود که کسى یک انتقادى را پرتاب بکند، اینجورى که حق درست فهمیده نمى‏شود. ایجاد فضاى آشفته ذهنى با لفاظى‏ها، هیچ کمکى به پیشرفت کشور نمى‏کند. شما تجربه این پدر پیرتان را در این زمینه داشته باشید. آن (چیزى) که کمک مى‏کند به پیشرفت کشور، آزادى واقعى فکرها است، یعنى آزادانه فکرکردن، آزادانه مطرح‏کردن، از هو و جنجال نترسیدن، به تشویق و تحریض این و آن هم نگاه‏نکردن. یک وقت شما یک حرفى (را) مى‏زنید، ناگهان مى‏بینید همه ناظران سیاسى جهان که وجودشان انباشته از پلیدى و خباثت است، براى شما کف مى‏زنند. به این تشویق نشوید. به قول رایج بین جوانها، جَوگیر نشوید. بحث درست بکنید، بحث منطقى بکنید. سخنى را بشنوید، سخنى را بگویید، بعد بنشینید فکر کنید. این همان دستور قرآن است؛ «فبشر عبادى الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه»، سخن را باید (شنید)، بهترین را انتخاب کرد.

آزاداندیشى جایش توى تلویزیون نیست؛ آزاداندیشى جایش توى جلسات تخصصى است، مثلًا فرض کنید در زمینه فلان مسأله سیاسى، یک جلسه تخصصىِ دانشجویى بگذارید؛ دو نفر، پنج نفر، ده نفر بیایند آنجا با همدیگر بحث کنند، این مى‏شود آزاداندیشى. همین جور، بحث سر معارف اسلامى است؛ همین جور، بحث سر تفکرات مکاتب گوناگون جهانى است؛ همین جور، بحث سر یک مسأله علمى است. بنابراین جلسه باید جلسه تخصصى باشد؛ و الّا توى جلسات عمومى و در صدا و سیما دو نفر بیایند بحث کنند، آن کسى که حق است، لزوماً غلبه نخواهد کرد؛ آن کسى غلبه خواهد کرد که بیشتر عیّارىِ کار دستش است و مى‏تواند بازیگرى کند.

این کرسى‏هاى آزاداندیشى که ما عرض کردیم، پیشنهاد کردیم در دانشگاه‏ها و در حوزه‏ها به راه بیفتد، مى‏تواند یک جریان سیال فکرىِ بسیار باارزشى را در جامعه به راه بیندازد.

دیدگاه شما