احمدی نژاد از جنس مردمی بود که سال 84 نام او برای بسیاری از آنها غریب بود.آمد و عرصه را با شعارهای مردمی نژاد مملو نمود. اصولگرا بود چرا که اصولش را حزب الله پسندید هر چند خود را منتسب به هیچ گروهی نکرد. احمدی نژاد در مسیری قدم بر داشته بود که آن روز وجودش آرزوی دیرین بسیاری از ملت بود. او آمد و در گام های نخستین واژه های مخفی شده از ارزشهای ناب انقلاب را به صحنه کشاند و نقطه عطفی شد برای 16 سال دوری از ارزشهای دیرینه انقلاب و رهبری. روزی که حکم ریاست جمهوری او به دست رهبر معظم انقلاب تنفیذ شد با بوسه بر دستان رهبری شکر امت حزب الله زیر لب نمایان بود و آن روز خواری بود در چشم بی ولایتهای تازه رخت بر بسته. استکبار ستیزی و انرژی هسته ای و ولایت فقیه مفاهیمی بود که در کشور تجدید نمود.و نمره خوبی از سالهای نخستین خدمتش از مردم و ولایت دریافت نمود. احمدی نژاد در طلاطم های این مسیر و همنشینی های خود رنگ خود را اندک اندک به تغییر وادار نمود و اذهان را به واکنش. اولین چشمه از تغییرات در اصول احمدی نژاد در ۵ روز زمین گذاشتن حکم رهبری در عزل معاون اولش که کسی جزء اسفندیار رحیم مشایی لیدر حلقه انحراف نبود، خود را نشان داد و در نهایت تنها به استناد اصل ۵۷ قانون اساسی حکم را اجرا کرد. دیگر نه تنها از دست بوسی خبری نبود بلکه سمعا و طاعتا هم به واسطه قانون بود که اجرا می شد. جناب مشایی یار غار احمدی نژاد خود را به خوبی نمایان نموده بود. سخن از دوستی با مردم اسراییل و پایان اسلام گرایی همه را به "یا للعجب" واداشت. علما از فراماسونری جدید در دولت حاکمه سخن گفتند و حکم رهبر، بصیرتی دو چندان در درک خطر وجود چنین آدمی(مشایی) القا نمود. آری واقعیت بود و احمدی نژاد سال 84 به پای کسی می سوخت که همه رییس جمهور را دل بسته و عاشق او می دانستند و برخی نیز آنها را دوقلوهای به هم چسبیده خطاب می کردند. ساکهای پر از پول و تشکیل گروه مشاوران جوان و خرج های هنگفت برای نفوذ در لایههای کشور، مشایی را بر آن داشت تا احمدی نژاد را وادار به استفای وزیر اطلاعات نماید چرا که وزیر را سد راه کارهای خود می پنداشت. الحق رهبری به موقع پا به میدان نهاد و آن مصلحت فراموش شده را یادآور شد. احمدی نژاد کمتر تاب تحمل شنیدن سخن از هرکس حتی رهبری را داشت لذا چنان شد که موضع رهبری در برابر این عزل وزیر او را برآشفت تا خانه نشینی را به خاطر قهر از ولایت آغاز کند. قهر از کسی که ملاک مردم برای رای آوردن احمدی نژاد تنها شخص او بوده است و بس. چرا که مردم به شاخص های ایشان مینگرند و آن را با کاندیدها تطابق می دهند. ۱۱ روز قهر احمدی نژاد اوج عدول از اصول و اعلان رسمی روی برگرداندن از اصالت خود بود. انزجار از اصولگرای سابق کار را برای احمدی نژاد به جایی رساند که آخرین سفر دور سوم سفرهای استانی را در قم نیمه کاره رها کرد و پس از چند ماه دور چهارم را از استانی دیگر که احتمالا بی خبر از بحث های رسانه ای هستند آغاز کرد. انتصاب فرد محکوم به انفصال از خدمت به معاونت اجرایی نهاد، لاپوشانی اختلاس 3هزار میلیاردی در سفر استانی، حمایت همه جانبه از افراد حاشیه ساز دولت همچون مشایی،بقایی، رحیمی و...، معرفی یک فرد متهم به معاونت وزارت امورخارجه، اصرار به بیداری انسانی در منطقه بر خلاف شواهد مبنی بر بیداری اسلامی که این را هم جناب مشایی القا نموده بود و... همه از جمله اقدامات احمدی نژاد بود که دیگر کسی را به تعجب وا نمی داشت و این شد که مواضع اصول گرایان نسبت به افعال رییس جمهور علنی تر شد. نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی موضع قاطعی را در برابر حلقه انحراف بوجود آمده در دولت، اعلام داشت. موسسه علامه مصباح نیز الحق در این زمینه روشنگری های ارزنده ای را روا داشتند.روزنامه کیهان و قلم فرسایی حسین شریعتمداری با حافظه تاریخی قوی و نکته سنجی هوشیارانه نقشه انحراف را هر لحظه نقش بر آب می کرد. نمایندگان مجلس و وتمام افراد اخراجی دولت هر یک به نوعی پشت پرده دولت را آشکار کردند. این مواضع، احمدی نژاد و اطرفیانش را اپوزیسیون برای تک تک آنهایی کرد که حق گویانه در این مسیر قدم برداشته بودند و از طریق رسانه های دولتی همچون روزنامه ایران به تخریب شخصیت های اصول گرایی پرداختند. بارزترین تقابل دولت با نظام، عدم حضور وی در بیت رهبری در مراسمات 5 روزه دهه اول عاشور بود که در آخرین روز، رحیمی معاون اول رییس جمهور خود را به بیت رساند. خیلی ها از این قضیه خوشحال شدند چرا که می پنداشتند ملت خود باید به یک درک برسد که این انحراف چه ها که نکرده است. به هم ریختن اوضاع کشوری که الان نیاز به وحدت روزافزون دارد، یکی از آشکارترین اقدامات احمدی نژاد در این اواخر بود. لفظ تند و بی اخلاقی که از سال 88 به بعد رونق بیشتری در جامعه پیدا کرد ماحصل رفتارهای آقای دکتر احمدی نژاد بود که هیچ کس و هیچ چیز را از معرض اهانت و تهمت به دور نگذاشت به طوری که انگار در اطراف خود مساله قابل افشایی نیست. احمدی نژاد کار را به جایی رساند که با وجو تاکیدات موکد رهبری برای وحدت بین القوا و مسئولان، نه تنها تکمینی بر این نصایح نداشت بلکه راه خود که راه انحراف بود را پیمود. یکشنبه سیاه مجلسی بوسیله همین بی اخلاقی های سیاسی به وجود آمد و آبروی سران دو قوه دیگر، بی ملاحظه بوسیله وی ضایع شد. که آن با واکنشهای شدیدی نیز مواجه شد. تا اینکه مقام معظم رهبری در دیدار با مردم تبریز حجت را بر همه تمام نمود و این عمل وی را خلاف شرع و عقل مطرح کرد. 22 بهمن نیز با گفتمانی از جنس اصلاحات و کارگزاران و اوپزیسیون که دائم از انتخهابات آزاد سخن می گویند، به سخنرانی ورود پیدا کرد. دلیل آنهم به قول همه مفسران، فراهم نمودن محیطی برای کاندیدا شدن معشوقه خود جناب مشایی می باشد. از همه لطمات که با قصد و بی قصد به شاکله و ساختار کشور می زنند و بار سنگین گرانی را بر مردم تحمیل کرده اند و هر از گاهی با ایجاد تلاطمی در اقتصاد به سودجویی خود می پردازند که بگذریم امروز در تلاشی مضاعف به فکر انتخابات و انتقال قدرت در بین خود می باشند و از هر ابزاری اعم از استخدام بی رویه در نهاد ریاست جمهوری، 5 برابر کردن یارانه ها در فاز دوم و.. قصد تصاحب کرسی مجدد ریاست جمهوری را در ذهن خود دارند. صحبتی که حرف دل نویسنده می باشد و به احتمال قوی ذهن هر خواننده دغدغه مندی را به سمت آن می کشد این است که چه می شود رییس جمهوری با این همه طرفدار که همه از جنس انقلاب و اسلام بودند امروز تبدیل به یک آیینه دقی می شود که همان طرفداران، امروز برای به سلامت رسیدن این دولت به انتهای مسیر شب و روز دعا می کنند؟ خیلی تفکر کردم و تنها به این نتیجه رسیدم که قدرت و رای حداکثری تنها مسبب است که غرور کاذبی را در افراد ایجاد می نماید که افراد تنها خود را می بینند. ظرفیت افراد بسیار پایین است همان طور که در ابتدا اشارهی تلویحی به سخنان گرانقدر امام علی(ع) نیز گویای همین مساله است که غرور جزء صفات شیطانی است که زمامداران و مسئولان باید به شدت ژرهیز کنند که هرکس از مسیر ولایت که صراط مستقیم است دور شد، ناگزیر نابود می شود. امروز حلقه انحراف می تواند یک عامل بالقوه برای خطر آفرینی در آستانه انتخابات محسوب شود. تطهیر سازی خود دربین نخبگان و روشنفکران و بازسازی بدنه اجتماعی آقای مشایی، اقدامات تخریبی علیه نظام اسلامی و علیه اصول گرایان همه از استراتژی های حلقه انحراف برای رسیدن به قدرت است. امروز انقلاب اسلامی در بحث «تبیین فرایند تحقق اهداف انقلاب اسلامی» که رهبر معظم انقلاب آن را پیگیری میفرمایند،از مرحله اول، «انقلاب اسلامی» و مرحله دوم نیز «تشکیل نظام اسلامی» کردهاست. ایشان مرحله سوم تحقق اهداف انقلاب را «تشکیل دولت اسلامی» میدانند و انقلاب اسلامی هم اینک در این گام قرار دارد. پس وظیفه خطیر همه خواص و مسئولان این است الگو و گفتمان مناسب برای تحقق این مرحله که واقعا در فقدان آن به سر میبریم تلاش کنند که بیش از این برای نظام هزینه نتراشیم . |
دیدگاه شما