در اين مقاله با بهره گيري از نظریههای هويت و نقش آن در خيزش جنبشهای اجتماعي، نقش هويت شيعي مردم ايران در شکل گيري پديده 9 دي به مثابه يک جنبش اجتماعي تبيين میشود. در اين راستا، ابتدا مذهب شيعه به عنوان هويت سياسي ـ اجتماعي و سپس نقش آن در رويارويي با بحرانهای سياسي و اجتماعي و گذر جامعه از چالشهای موجود ، بررسي و تبيين و نقش محوري ولايت فقيه در فرهنگ سياسي شيعه نيز تحليل خواهد شد.
واژگان کليدي: هويت در فرهنگ ديني، شيعه ، 9 دي، امامت، امت و انقلاب اسلامي ، تحليل جریانهای سياسي معاصر.
مقدمه
دربارة حادثه نهم دي 1388 هـ.ش تبیینهای گوناگوني میتوان ارائه کرد. قدر مسلم اين واقعه ناشي از جنبش اجتماعي بود كه بدون دعوت و سازماندهي مرسوم و رسمي صورت گرفت؛ جنبشي كه اولين نمونههای آن را در دو قرن اخير در پاسخ به تحريم تنباكو و بويژه حكم جهاد عليه نيروهاي مهاجم روسيه تزاري میتوان ديد. نهضت مشروطه، قيام سیام تير براي ملي شدن نفت، نهضت پانزدهم خرداد و بالاخره انقلاب اسلامي در سال 1357 همگي عناوين مختلف يك جنبش در مقاطع گوناگون تاريخي به شمار میآمدند که يك وجه مشترك داشتند و آن عبارت بود از حضور يكپارچه اجتماعي صرف نظر از پايگاه صنفي، طبقاتي، تفاوتهاي قومي، جنسي و سني آنان، حول يك رهبر الهی- سياسي. طبعاً جنبش اجتماعي مردم مسلمان ايران در اين مسير پرفراز و نشيب ، ضمن افزايش آگاهي و كسب تجربه سياسي مشترك با يكديگر در ايجاد حركت هماهنگ و همنوازی با اين رهبران نسبت به نمادها، اشارات و محرکهای انگيزه بخش حساستر و هوشيارتر ، و پيوندشان براي خلق حركتهايي از اين دست محکمتر شده است.سؤال اصلي نگارنده به ماهيت اين جنبش باز میگردد: «هسته مركزي و جوهره اصلي اين جنبش چيست؟» ارزش واحد و وحدت بخش اين يكپارچگي در كجاست و اين انسجام و حركت حول چه محوري صورت میپذیرد؟
براي پاسخ به پرسش اصلي و سؤالات فرعي به ناچار، کلیدواژههایی تعريف میشود تا بتوان بر آن مبنا ، سازة مفهومي مقاله را پی گرفت .واژههای هويت، شيعه، فرهنگ، امام و امت ابزارهاي تحليلي اين نوشتار قلمداد میشود.سخن از تبيين حماسه نهم دي است. آنچه مسلم است ما با جنبشي اجتماعي روبه رو هستيم؛ جنبشي خودجوش و بدون سازماندهي رسمي. ديگر اينكه اگر چه 9 دي در فضاي سياسي رخ داد بر اساس شعارها و نمادهاي ارائه شده و نيز ظرف زماني ماه محرم، موضوعي فرهنگي به شمار میرود. در نتيجه به «فرهنگ سياسی» جامعه هم مربوط میشود.در پاسخ به اين سؤال : «اين جنبش اجتماعي از كجا و كي شكل گرفت؟» از ديدگاه زماني هر حادثه اجتماعي و سياسي را میتوان به دو صورت «برش طولي» يعني پيگيري ردپاي موضوع در بستري بلندمدت و «برش عرضي و مقطعي» در برههای مشخص مطرح کرد.
برش عرضي و مقطعي حادثه
دهمين انتخابات رياست جمهوري به لحاظ تعداد و ميزان مشاركت 85 درصدي مردم، رويدادي بي نظير در تاريخ كشورمان و در انتخابات سراسر دنيا به شمار میرود، قرار بود انتخابات پايان کشمکشهای سياسي به شمار رود اما اين بار سرآغاز سلسله حوادثي شد. صندوق رأي در اين مرتبه پايان بخش يك دور مصاف رجال و جريانات سياسي براي تلاش در جهت كسب حداكثر آراي جامعه و سهم بيشتري از توزيع قدرت در زمينة اجراي قوانين و تعيين خط مشیهای عمومي به شمار نرفت. بازندگان انتخابات از چند ماه قبل دائماً ترديد در نتايج آرا و احتمال تقلب را براي تخريب اعتماد عمومي جامعه و مشروعيت سياسي تكرار کردند.
مسئله اصلي در حوادث پس از انتخابات اعتراض به نتايج اعلان شده بود و با شعار « تقلب در انتخابات» و «راي من كو؟ » شکل گرفت و عملاً در تهران و در شمال شهر به آشوبهاي خياباني كشيده شد . اعتراض كنندگان نخواستند و يا نتوانستند دست خارجي را كه به عنوان حمايت دراز شده بود، عقب بزنند و نتوانستند تقلب را به هواداران خود نشان دهند ؛ هم چنين نخواستند و نتوانستند از راههای قانوني اعتراض خود را پيش ببرند (زيبايي نژاد، ص 266) .
بنابراين از نظر جامعه بويژه در حماسة بزرگ 9 دي مقصر اصلي حوادث پس از انتخابات همين اعتراض كنندگان بودند.
گروههای ضد انقلاب و سازمانهاي جاسوسي غرب آشكارا در حوادث پس از انتخابات دخالت كردند. آنها تلاش کردند با براندازي نرم به « كودتاي مخملين» دست زنند و اگر نشد با «براندازي خونين»، رهبري اين حركت ضد نظام را در دست بگيرند؛ هم چنين سعي كردند نظام جمهوري اسلامي را در كوتاه مدت تضعيف و به عقب نشيني از خواستههای «هستهای» خود وادار کنند و در بلند مدت ، نظام را به تغييرات بنيادين از جمله تغيير قانون اساسي و حذف اصل ولايت فقيه وادار سازند.مشکل اساسي فتنهگران داخلي و دشمنان خارجي، عدم درک نسبت به پايبندي جامعه ايران به فرهنگ اسلامي و شيعي بود، لذا با سراسيمگي هر چه بيشتر به قلب هويت شيعي مردم حمله كردند و از قضا، زنگ بيداري از همين نقطه كليد زده شد. دشمنان انقلاب اسلامي ، آشکارا طراحي كودتاي مخملي را بر عهده داشتند و بازندههای انتخابات نتوانستند و يا نخواستند صفوف خود را از اين گروهها جدا كنند.اين شکست خوردگان بي اينكه به هيچ سندي مبني بر ارتباطشان با گروههای خارجي و سازمانهاي جاسوسي نياز باشد در جهت خواستههای آنان حركت كردند و از سوي آنها مورد تشويق و قدرداني قرار گرفتند (همان ص 226) .
برش طولي حوادث
نوع خروش و حركت عمومي، شعارها و خواستههای 9 دي صرفاً به وقايع پس از انتخابات باز نمیگردد. گرچه موتور محرك حماسه 9 دي به وقـايـع پس از انتخابـات و خـروج تعدادي از جريانات و رجل سياسي از مسیر قانون مربوط میشد ، نوع شعارها و نمادهايي كه توسط گروههای مردمي حمل میشد ، حاكي از « انرژي متراكم و ديرپاي تاريخي» بود و همين جا است که به عناصر ديرپاي فرهنگ بر میخوریم. فرهنگ سياسي جامعة ايران و حافظة تاريخي مردم در بستر باورهاي شيعي ، كه لزوماً به جغرافياي ملي و سرزميني محدود نمیگردد، شكل گرفته است. نكتة حائز اهميت ظرف زماني اين حادثة سياسي بود. ماه محرم و بويژه وقايع بهت آور و انكار ناپذير مخالفان نظام اسلامي در روز عاشورا يكي از دو قطب هويت شيعه بود كه از سوي مخالفان نشانه گرفته شد و بسان کاتاليزوري موجب فوران آتش از سینههای زخم خوردة جامعه شد.
شيعه به مثابه هويت
- هويت پاسخي است به چيستي شیء يا فرد و يا جامعه. بيان اين گزاره است که : «من كه هستم» و «من كه نيستم».اين تعريف داراي سه وجه جامع بودن، مانع بودن و استمرار است.
- جامع بودن، مانع بودن و استمرار است.
- «جامع بودن» يعني همة عناصري را كه شامل اين تعريف میشود در خود جمع کند.
- «مانع بودن» نيز به معني مرزبندي شفاف و مشخص با كساني است كه از مفهوم جوهري و هستهای هويت بیگانهاند.
سرانجام «استمرار» بدين مفهوم است كه هويت بايستي از يك سو در طول زمان استمرار داشته و در يك حوزة مكاني استقرار يافته باشد و از سوي ديگر بايد نقطة آغازين تاريخي از ديدگاه پديدار شناسي داشته ، و از مبناي نظري و فلسفي نيز برخوردار باشد. چنانكه میدانیم از زمان حيات طيبه رسول گرامي اسلام (ص) توسط ايشان، اصحاب خاصي تحت عنوان شيعيان اميرالمؤمنين (ع) معرفي شدهاند. اما نقطة آغازين «تشيع» از لحاظ تاريخي به جريان غدير خم و سپس حادثة سقيفه و ولايت و وصايت اميرالمؤمنين(ع) پس از رحلت رسول اكرم(ص) باز ميگردد. بنابراين منظور از شيعيان ، باورمندان به استمرار ولايت رسول اكرم (ص) از طريق اميرالمؤمنين(ع) و اولاد مطهر ايشان هستند که در قالب اجتماع به هم پيوسته و معتقد به عنوان « امت» تحت ولايت «امام» خود در بستر تاريخ شناخته شدهاند. بر اين اساس تمامي اوامر و احكام الهي و اصول و فروع دين بر «محور امامت» میگردد. از طريق امامت، توحيد ناب كه در عبارت «لٰا اِلٰهَ ِالّٰا الله» گنجانده شده است ، تحقق مییابد. هم چنانكه در كلام گهربار حضرت علي بن موسیالرضا (ع) تحت عنوان حديث « سِلْسِلَةُ الْذَّهَب» آمده است كه «كَلِمَةُ لا اِلٰهَ اِلّٰا الله حِصْني وَ مَن دَخِلَ حِصْني اَمِنَ مِنْ عَذٰابي» و سپس امام اشاره میفرمایند: «من، آن حصن هستم»، هم چنين در بيان شيخ صدوق در كتاب « صفات الشيعه» نقل شده است كه به « امام صادق (ع) عرض شد: بدرستي كه فلاني شما را دوست دارد ولي در بيزاري از دشمنان شما ضعيف است. فرمود: هيهات ! دروغ میگوید كسي كه ادعاي محبت ما را نمايد و از دشمنان ما بيزاري نجويد(شيخ صدوق، ص 134).
همچنين در بيان شيخ صدوق (اعلي الله مقامه)، در ذيل حديث بيست و ششم همين كتاب آمده است كه:«مَفْضَلِ بْنِ قِيْس گفت امام جعفر صادق(ع) به من فرمود شيعيان ما در كوفه چند نفرند. عرض كردم پنجاه هزار نفر. حضرت پيوسته اين سؤال را تكرار میکرد تا فرمود آيا اميد داري بيست نفر باشند و در ادامه فرمود به خدا سوگند آرزو دارم در كوفه بيست و پنج نفر باشند كه (امامت) ما اهل بيت را، كه بر آن (ثابت و استوار) هستيم، بشناسند و عليه ما جز حق سخني نگويند» (همان ص51 ).
همان طور كه مشاهده شد در حديث اول آشکارا مرزبندي بين خودي و غيرخودي در مفهوم شيعه به روشني تحت عنوان «تولّي» و «تبرّي» آمده و در حديث دوم اعتقاد به امر «امامت»، وجه اشتراك بين شيعيان و افتراق آنان از غير پيروان اهل بيت عترت و طهارت است. نكتة ديگر اينكه حديث دوم به جامعهای مشخص يعني كوفه اشاره دارد؛ کوفهای كه عملكردش دست كم در دو برهة زماني در حافظة تاريخي شيعه ثبت شده است و به عنوان شاخصي براي معرفي شيعة واقعي به شمار میرود: يكي كوفة زمان اميرالمؤمنين (ع) و ديگري كوفه در هنگامة قيام سیدالشهدا (ع) و حادثة كربلا. نتيجه اينكه شيعه در طول 1400 سال با دو مبناي نظري در قالب «امامت و امّت» و مبناي عملي يعني تطبيق اين مفاهيم و تجربيات تاريخي به حوادث و وقايع پيش رو به فرهنگ غني براي پيشبرد اهداف الهي و سياسي خود و جوامع گوناگون تبديل شده است.
عاشورا و مهدويت دو عنصر كليدي هويت شيعه
حادثه عاشورا به عنوان «بزرگترين فاجعة تاريخ بشري» و به بياني دقیقتر، كلّ هستي، نقطة عزيمت تمامي جنبشهای شيعي بويژه در دو قرن اخير در رويارويي با نظام سلطه گر و سكولار غربي و ديكتاتورهاي وابسته به آن بـوده است و مهدويت از «چشم انـداز آينده پـژوهي» سـرانجامِ اين جنبش و حركت اجتماعيِ شيعي به شمار میرود.فرهنگ سياسي شيعه به دو مقطع «عصر امام حاضر» و «عصر غيبت» تقسيم میگردد. در زمان غیبت امام معصوم بر اساس نص صريح آيات قرآن كريم، دين اسلام سرانجام دين جهاني خواهد بود و به مؤمنان و صالحان ، مژدة میراث داری زمين براي اقامة نماز و برپاداشتن قسط و عدل داده شده است. در احاديث شريف ائمة معصومين علیهمالسلام نيز سازماندهي جامعة اسلامي در عصر غيبت حول مفهوم «نيابت عامّه» و حاکميت فقيه عادل شکل میگیرد و در چنين بستري، آمادگي براي ورود به عصر ظهور تضمين شده است.بر پایه نمادها و شعارهاي مردم در روز نهم دي میتوان به جرأت ادعا كرد : «مهمترين متغير تأثيرگذار و معني دار در ايجاد اين حماسه»، حمله به مضمون اعتقادي « عاشورا» و « مهدويت» از سوي مخالفان بود.
فرهنگ شيعه
فرهنگ، معاني بسيار گسترده و پیچیدهای دارد ، اما در يك جمعبندی مفهومي ميتوان گفت: فرهنگ ، ارزشهايي است كه اعضاي يك گروه معين دارند؛ هنجارهايي كه از آن پيروي ، و كالاهاي مادي كه توليد میکنند.ارزشها، آرمانهاي انتزاعي هستند حال اينكه هنجارها، اصول و قواعد معيني هستند كه از مردم انتظار میرود آنها را رعايت كنند. هنجارها نشاندهندة « بايدها و نبايدها» در زندگي اجتماعي هستند (گيدنز ص 36) .
در نتيجه ارزشها، اصول، نمادها و هنجارها در رفتار اجتماعي و موضع گیریهای آن تجلي مييابد؛ هم چنين شيوه توليد، توزيع، مصرف و مبادله كالاها و خدمات نيز مولود سطح اول و دوم يعني ارزشها و هنجارها است؛ به تعبير ديگر « سبك زندگي» نتيجه نگرش فلسفي و ارزشي جامعه است. البته اين تعريف از فرهنگ در مفهوم موسّع و فرابخشي به کار رفته است و همه شئونات مادي و معنوي انسان را در سطح فرد و جامعه در بر ميگيرد. در تحليل فرهنگ اسلامي نيز ميتوان اين الگو را به کار گرفت؛ چرا که مهمترين مزيّت چنين تعريفي، به رغم کليّت و گستردگي آن، اعتقاد به « اصل عدم تفکيک در حوزههای علم و دين، دنيا و آخرت، فرد و اجتماع و ماديّت و معنويت است.» با اين تعبير، فرهنگ اسلامي نيز شامل سه سطح و برش مفهومي است:
سطح اول شامل مباني توحيدي و حاكميت الهي است كه از طريق امامت تجلي مییابد.
سطح دوم يعني اصول، هنجارها و نمادها شامل مرزبندیهای اعتقادي است كه شيعه را از غير خود بازشناسي میکند؛ هم چنانكه در اصل تولّي و تبرّي نمود پيدا كرده است. اصل تولّي، امّت را برگِرد محور امامت شكل میدهد و اصل تبرّي از موجوديت آن در طول زمان و گذر حوادث حفاظت میکند و از نفوذ عناصر غيرخودي و به تعبير ديگر منافقين، مشرکين و کفّار جلوگيري به عمل میآورد. اين اصل ، همان طور كه در احاديث شريف معصومين (ع) ذكر شده است به صورت هنجارها و بايدها و نبايدها براي شيعه مشخص میشود. بازنمود اين اصول و هنجارها در مناسك و شعائري است که هر ساله به صورت جمعي برگزار میگردد. با يادبودها، ايام سوگواري و اعياد ائمه اطهار(ع)، فرهنگ اسلامي از طريق تكرار در حافظة تاريخي شيعه ثبت، و از نسلي به نسل ديگر منتقل شده است. از تركيب سطح اول يعني اصول و ارزشهاي نظـري و سطـح دوم يعني بـازشناسي آن در بستر تـاريـخ، سطـح سـوم يعني رفتار شيعه و موضعگيري او در برابر حوادث پيش رو شكل ميگيرد و تطبيق يا مصداقيابي با جريانهاي فكري و سياسي موجود صورت ميپذيرد؛ به طور مثال در سنت سوگواري اباعبدالله (ع) در ماه محرم و يا اداي فرائض ماه مبارك رمضان، شيعه و فرهنگ او هر ساله دراين سه سطح باز تعريف، و نسبت بـه حوادث و وقايع معاصر خود باز تفسير ميگردد.
الگوي قرآني برونرفت از بحرانها و فتنههای سياسي
توجه به آيـات 103 تا 112 سورة مباركة آل عمران در وضعيتهاي گوناگون فتنههای اجتماعي در جامعة اسلامي ، نكـاتـي حياتي و درسهای آموزنـده در بردارد . تبيين و تحليل اين آيـات از اوضاع بي ثبات و اضطراب جامعة اسلامي حيرت انگيز است. سنتها و قوانيني كه در اين آيه براي برونرفت از بحرانها عرضه میشود، در قالب كلانِ « جامعه شناسي سياسي دين»، چارچوبي تحليلي و دست افزاری استراتژيك براي حل تنازعات و اختلافات و هم چنين ايجاد وحدت سياسي و ديني فراهم میسازد. قرآن در آية 103 میفرماید:«و همگي به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد آن گاه كه دشمنان يكديگر بوديد. پس ميان دلهاي شما الفت انداخت تا به نعمت او برادران هم شويد و بر لبة پرتگاه آتش بوديد كه شما را از آن رهانيد. خداوند اين گونه آيات خود را براي شما بيان ميكند تا هدايت يابيد.»با مراجعه به تفسیر المیزان و تفسير نمونه در مییابیم كه:
آية قبل حكم فرد به تقواي الهي و حفظ گوهر ايمان و اسلام تا پايان عمر بود اما اين آيه در سپهر اجتماع معنا و مفهوم مییابد. خداي متعال در اين آيه هم فرد و هم اجتماع را مأمور به فرمانبرداري كامل از خدا و چنگ زدن به حبل الله يعني كتاب و سنت نبوي میکند و گوشزد ميکند كه جامعه حتي در وضعيت عادي نيز بدون داشتن مربي در چاه تاريك جهالت و طغيانِ غرايز فرو میافتد؛ چه رسد به اينكه بحرانهاي فكري و سياسي گوناگون از هر سو به جامعة ديني هجوم آورد.
آية كريمه میفرماید در چنين وضعيتي براي نجات از ورطة پراكندگي و تفرقه به ريسمان محكم الهي چنگ بزنيد و از آن جدا و از يكديگر متفرق نشويد. گواه آن، گذشتة خود شماست! اما خدا در پرتو اسلام و ايمان ، دلهاي شما را به هم مربوط ساخت و به نعمت خود، شما دشمنان ديروز را برادران امـروز قـرار داد. دو بار آمـدن « نعمت» ، گوياي اهميت موهبت « وحدت» است. به علاوه جامعة شما پيش از اين بر پرتگاه آتش فتنهها بود و هر آن امكان سقوط و نابودي كامل آن بود اما خدا شما را رهانيد و تفرقة شما را به وحدت مبدل ساخت. همان طور كه ملاحظـه گـرديد، دو تفسير گرانسنگ « الميزان» و « نمونه» از « حبل الله» به «كتاب و سنت نبوي » تعبير نمودهاند (پور یوسف ، ص 182) .
از نگاه و منظري ديگر در كلام فقيه مبارز و عارف كامل آيت الله العظمي ميرزا محمد علی شاه آبادي «احيا کننده و طراح نظام سياسي ولايي» و استاد عرفان و اخلاق حضرت امام خميني (ره) در كتاب « شذرات المعارف»، صفحة 7 ذيل اصل اول و اصل دوم در مرام اسلامي، حبل الله به « نبوت و ولايت» تعبير شده است که میفرماید:«بسط معارف و حقايق ديانت در حدود ممالك اسلام كه به منزلة خيط (ريسمان) نبوت و ولايت و ارتباط به مقام مقدس ايشان و اجتناب از خلطه و آميزش با اجانب است كه فرموده: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ الله جَمعياً وَ لاتَفَرَّقُوا » (شاه آبادي، ص 7) .
همانطور كه ملاحظه میشود در توصية آيت الله شاه آبادي نسبت به توجه به اصل اول، كليد واژه « خيط نبوت و ولايت» براي مفهوم « حبل الله» به كار رفته است. به بيان ايشان ولايت و نبوت ريسماني است طولي كه آسمان را به زمين پيوند میدهد و محور اصلي اجتماع اسلامي قرار ميگيرد. ايشان با استفاده از ادامة آيه 103 به اصل دوم يعني «خيط اخوت» به معني «ريسمان برادري» اشاره میکند.توجه به تعبيرات و انتخاب هوشمندانة آنها از سوي ايشان نكتة بسيار بديعي را براي خواننده مطرح میکند كه تفسير بيشتر آن در آية 112 از سورة آل عمران آمده است که در ادامة مطلب به توفيق الهي به آن خواهيم پرداخت.
ايشان در اصل دوم مرام اسلامي به « خيط اخوت» میپردازد و میفرماید:
« توسعة اجتماعات مذهبي براي ارتباط و دوستي متديّنين، به منزلة « خيط اخوت» است؛ چنانكه فرموده :
و اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللهِ عَلَيْكُم اِذْ كُنْتُم اَعْداء فَاْلِف بَيْنَ قُلُوبِكُم فَاَصْبِحْتُم بِنِعْمَتِهِ اِخْواناً
تا با واسطه اين دو خيط عرضي و طولي تحصيل لباس تقوي و جُندالله نموده و لشكر كفر و نفاق و فساد را از عالم قلع و قمع نمايند» (همان ص 8 ) .
همان طور كه ملاحظه شد از ديدگاه ايشان جلوة قدسي و نوراني اسلام در عرصة اجتماعي و زميني خود در دو ريسمان طولي و عرضي تنزيل ، و تجسم مییابد. بنابراين تعبير ايشان از «حبل من الله» ، وجود «قرآن، امام و ولايت» است و منظور از «حبل من الناس» در آيه 103 ريسمان عرضي يعني «امّت» است. در واقع پيوند برادري و ايجاد شبکههای اجتماعي و سازمانها و نهادهاي تقنيني و اجرايي و تشکيل امّت، حول محور ولايت و امامت تبلور مییابد. با چنين ساختِ اجتماعي، نظام سياسي آسيب ناپذير میشود.آيه 111 سوره آل عمران به مسلمانان نويد میدهد كه در صورت تمسك به حبل الله و موهبت امامت و ولايت، ديگر مخالفان هرگز نمیتوانند به شما زياني برسانند مگر آزاري اندك و آنچنان توخالي هستند كه موقع نبرد خواهند گريخت و پيروزي نهايي از آن مسلمين است و هيچ كس از آنها حمايت نمیکند چون بر خلاف مسير آفرينش حركت میکنند؛ سپس آيه 112، نظام سياسي و تربيتي اسلام را در قالب محورهاي يك مختصات تنظيم ، و الگوي «امامت و امت» را تبيين میکند و دربارة فتنهگران و كساني كه سبب تفرقه، عداوت و اختلاف در جامعه شدند (آيات 103 و 105 سوره آل عمران) ، میفرماید: «هر جا كه باشند، حتماً خوار و ذليلند مگر به ريسماني (پيوندي) از جانب خدا و ريسماني (پيوندي) از جانب مردم چنگ زنند.» در اين آيه آشکارا به اصحاب فتنه گوشزد میکند که شرط بازگشت به دامن اجتماع اسلامي، اين است که بدون تابلو و هرگونه عنواني که نشانه تمايز و استقلال دوباره آنها گردد در متن جامعه قرار گيرند ؛
يعني براي اينكه از دايرة ذلت و خواري خارج شوند بايد در پرتو ولايت و امامت قرار گيرند و در امت غرق شوند . بنابراين « حبل من الله » به امامت يا ريسمان طولي و «حبل من الناس» به امت يا ريسمان عرضي تعبير شده است و با پذيرش اين دو محور، «لباس تقوي و جُندالله» بر جامعه پوشانده میشود و بر پايه و از طريق پوشش «تقوي» و رعايت قوانين الهي، پوشش و حصن «جُندالله» در مقابل کج انديشان و قدرتهاي بيگانه فراهم میگردد.
نقش محوري و ولايت فقيه در فرهنگ سياسي شيعه در عصر غيبت
در باور شيعه، ولايت فقيه حلقه ارتباط مفهومي بين اين دو محور امامت و امّت به شمار ميرود. اساساً ولايت فقيه از طريق اعتقاد راسخ به مهدويت و هدايت جامعه در عصر غيبت قابل فهم است و اين نكته براي دشمنان انقلاب از مدتها پيش آشكار شده بود.
«فرانسيس فوكوياما» استراتژيست و انديشمند امريكاييِ ژاپني تبار در كنفرانس بررسي سياُمين سال پيروزي انقلاب اسلامي در «تلآویو» با اشاره به دو منبع الهام بخش در تفكر شيعه به نكته بسيار حساسي اشاره میکند. وي روح انقلابـي و استكـبار ستيز شيعه را بـسـان پرندهای بـا بالهاي سبز و سرخ میداند. وي بال سبز را نشانة «مهدويت» و بال سرخ را نماد «عاشورا» قلمداد میکند.او میگوید اين پرنده بر فضاي خاورميانه هر روز نفوذ خود را در جنبشهای انقلابي بيشتر میکند. و براي متوقف ساختن آن تنها بايد قلب او، يعني ولايت فقيه را نشانه گرفت و يادآور ميشود که ولايت فقيه نقطة کانوني تفكر شيعه و پيوند دهندة دو آرمان «حماسة عاشورا» و «ظهور منجي» است. با بياثر كردن ولايت فقيه ، پيامدهاي سياسي عاشورا و مهدوديت نيز خنثي ميگردد.
«انعكاس اين كنفرانس و محتواي آن به اذهان هوشيار و تيزبين مردم مسلمان ايران باعث شد تا حوادث پيش از انتخابات (در دورة اصلاحات) و بويژه وقايع بعد از انتخابات را در پيوندي سامانمند با استکبار جهاني ارزيابي نمايد.»
در واقع براي فهم بهتر موضوع در تحليل حادثة 9 دي بايد به سطحي بسيار فراتر از گسترة جغرافيايي ايران و عملكرد جريانات سياسي آن پا نهاد؛ به بيان ديگر اين چالش بايد ابتدا در سطح نظام جهاني و مصاف بين دو انديشة « سكولار» برآمده از مدرنيته « و نگرش ديني» ارزيابي گردد و سپس به جريانها و تفکرات مخالف داخلي چشم دوخت.در سطح تحليل نظام جهاني، انقلاب اسلامي ايران ابتدا احيا کننده دين و الهيات آزادي بخش در سطح جهان شده بود و با سيطرة فكري و نگرش هستي شناسي، انسان شناسی و معرفت شناسي غرب سكولار دست به گريبان شده است و بالاخره با هيمنه و سيطرة سياسي و اقتصادي آن به مبارزه برخاسته است. بي دليل نيست كه فراز و نشيب جريانات سياسي و اجتماعي ايران اسلامي بر جهتگیری جريان بيداري اسلامي در منطقه و موازنة قدرت در سطح جهاني اثرگذار است؛ چرا كه رسالت شيعه به خاستگاه جغرافيايي و مرزهاي سنتي انديشة او باز نمیگردد بلكه حيات طيبه را، كه قسط و عدل و عبوديت است در سپهر جهاني جستجو میکند.
نتيجه گيري
هم چنانکه جنگ سخت از طریق اشغال فیزیکی سرزمین و خاک حریف صورت میپذیرد در جنگ نرم، میدانِ رزم و عرصة درگیری، باورها و اعتقادات جامعه است. انقلاب اسلامی پس از عبور از مرحلة هجمة فیزیکیِ استکبار جهانی که در قالب «جنگ نیابتی» رژیم بعث عراق تجلّی کرد، وارد مرحلة جدید و پیچیدهتر جنگ نرم شد و از این زمان به بعد، هستة مرکزی باور ملّت مسلمان ایران را مورد هدف قرار داد.اين مقاله با بازشناسی مفهوم «هویّت» به این حقیقت اشاره کرد که «شیعه» با امام خود تعریف میشود و همچنان که در حدیث «سلسلة الذهب» بیان گردید، به اعتبار «امام» در «حصن الهی» وارد شده و در مقابل شدائد و شیاطین از خود محافظت میکند.
بر این اساس اندیشه و سامان شیعه، چه در عصر امام حاضر و چه عصر غیبت و حتی ظهور بر پایة دو محور عمودی و افقی یعنی «امامت و امّت» صورت بندی شده است و از طریق این ساختار مستحکم، تمامی سازههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی و حتی دفاعی خود را طراحی، تدوین و عملی میسازد.هدف اصلی و غایی فتنة 88 در رويارويي با انقلاب اسلامی، ایجاد تردید و انکار نسبت به مفهوم «امامت» و در پس آن، ایجاد شکاف در امّت بود؛ فارغ از اینکه فرهنگ استراتژیک شیعه با تمسّک به دو گنجینة «عاشورا و مهدویّت»، امکان هر نوع تهدید آشکار و پنهان را از وی سلب کرده است. «فرهنگ استراتژیک»هر ملّت به مجموعه باورها، اعتقادات، ارزشها، هنجارها، نمادها و سمبلهایی اطلاق میشود که او را در مقابل هر تهدید داخلی و بويژه خارجی محافظت میکند و امنیّت وی را موجب میگردد. در واقع فرهنگ استراتژیک، بخش نرمافزارِ تضمین کنندة امنیّتِ جامعه به شمارمي رود .
عاشورا در حافظة تاریخی شیعه، نماد هزینة سنگینِ سکوت جامعة مسلمان در برابر انحرافات بزرگ فرهنگی و سیاسی و شکستِ الگوی امامت و امّت است؛ و محرّم ، مناسبتي برای بیعت دوباره به منظور جلوگیری از تکرار دوبارة این فاجعة تاریخی است.اشتباه استراتژیک بلواگران و سکوت سران فتنه تحت حمایت استکبار جهانی در حمله و توهین به مراسم عاشورا به عنوان یک نشانگان و شاخص تهاجم به بُنمایة هویّت شیعه تلقی شد و به یکباره جنبش اجتماعی شیعه را در قالب موج جدیدي در 9 دی 88 به حرکت درآورد و یک بار دیگر حیات و بالندگی خود را در «عصر انتظار» به نمایش گذاشت.
منابع
1) قرآن كريم
2) پور یوسف، عباس، خلاصه تفاسير قرآن مجيد (الميزان، نمونه)، تحقيق و تلخيص، تهران، نشر شاهد چ سوم ، 1386.
3) شاه آبادي، آيتالله ميرزا محمدعلي، شذراتالمعارف، بنياد علوم و معارف اسلامي دانشپژوهان. ناشر: ستاد بزرگداشت مقام عرفان و شهادت، 1380
4) زيبايي نژاد، محمد جواد، رأي من كو؟، شيراز، مركز نشر سنابل، تابستان 1389.
5) طباطبايي، سيد محمدحسين، تفسيرالميزان، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چ نهم، جلد اول، زمستان 1376.
6) شيخ صدوق (ره)، صفات الشيعه، ترجمه و تصحيح دكتر امير توحيدي، تهران، نشر منير، چ سوم 1389.
7) گيدنز، آنتوني، جامعه شناسي، ترجمه منوچهر صبوري، نشر ني، 1373.
8) آیتالله قرهی، تقريرات درس آيتالله قرهي در درس « شذرات المعارف»، تهران، حكيميه، مهديه حضرت قائم (عج) 2/8/1390
9) مفاتيح الجنان، زيارت جامعه كبيره
10) جعفري، محمد تقي، حكمت و مباني سياست در اسلام، نشر بنياد علامه محمد تقي جعفري،
دیدگاه شما