همتايي عيد غدير و شب قدر درعبارت من كنت مولاه سخن از وصايت نيست، سخن از علم نيست؛ سخن از ولايت است و مديريت. با دو تا « اليوم » اين آيه بدرقه شده است: اليوم اكملت لكم د ينكم و اتممت عل يكم ن عمت ي، چرا؟ چون دين بدون مسئول، بدون مجري، بدون سرپرست، بدون حاكم ، نوشته اي روي ورق است، قرآن بدون مبيّن، بدون مجري، بدون حاكم، بدون والي يك سلسله علومي است نوشته روي اوراق؛ اينكه مشكل جامعه را حل نمي كند ! اينكه باعث يأس كفّار و دشمنان نيست !
اين اسلامي كه مجري دارد، مبيّن دارد، والي دارد، مولا دارد، اولي ب النّاس دارد؛ اين دين خدا پسند، ديني است كه در ولايت باشد. اين: رضيت لكم السلام د يناً (1)، يعني ( دين خدا پسند ). پس معلوم مي شود صرف قرآن، خدا پسند نيست، قرآن مع الع تر ه خدا پسند است. آنكه گفت: حسبنا ك تاب الله(2)، دين خدا پسند ندارد ! چون رضيت لكم السلام د يناً. اين اسلامي كه با ولايت كامل و تمام شده است. چون كامل شد، تامّ شد؛ اليوم يئ س الّذ ين كفروا م ن دين كم.
مشكل ( اجرايي ) كفّار با مكتب اسلام
كفّار با قرآن كريم مشكلات علمي نداشتند! كفّار مشكلات اجرائي داشتند با قرآن كريم. آنها حق برايشان روشن بود، معجزه برايشان روشن بود. وجود مبارك حضرت امير (ع) در پايان خطبه قاصعه مي فرمايد: من در خدمت پيامبر بودم، بزرگان قريش آمدند، گفتند: اگر معجزه اي بياوري، ما ايمان مي آوريم. حضرت فرمود: چه كنم؟ عرض كردند: اگر اين درختي كه آنجاست به دستور تو دو نيم بشود؛ نيمي بيايد، نيمي بماند؛ ما ايمان مي آوريم. حضرت امير فرمود: من ديدم به دستور پيامبر اين درخت دو نيم شد؛ نيمي ماند، نيمي آمد؛ باز اينها ايمان نياوردند ! عرض كردند: اگر اين نيم جلوتر بيايد و آن نيم قبلي هم از جا كنده بشود، بيايد به تو نزديك بشود؛ ما ايمان مي آوريم. حضرت اين كار را كرد، ولي ايمان نياوردند ! باز عرض كردند: اگر اين درخت دو نيم شده متّصل بشود، به حالت اوّل در آيد، به سر جاي خودش بر گردد، در همان مغرس خودش فرو برود، ما ايمان مي آوريم؛ همين كار را هم حضرت كرد، ولي ايمان نياوردند.
اينها يك معجزاتي نيست كه ناسخ التّواريخ يا بيهقي نقل كرده باشد! اين را علي بن أبيطالب در خطبه قاصعه در نهج البلاغه به صورت شفاف بيان كرده، قدم به قدمش را توضيح داد. فرمود: اين معجزه است. اين معجزات را اينها ديدند و ايمان نياوردند ! پس مشكل علمي ندارند، مشكل اعتقادي و اخلاقي و حقوقي ندارند؛ مشكل ولايت و حكومت و تدبير و سياست دارند. با آمدن كسي كه جاي پيغمبر را مي تواند به خوبي پر كند، كفّار نا اميد مي شوند: اليوم يئ س الّذ ين كفروا م ن دين كم.
وقتي انقلاب بود، اينها فكر مي كردند شورش كور است؛ وقتي شاه از بين رفت، ديگري چون جاي او را پر نمي كند، باز همين آمريكا و همان اسرائيل و همان شوروي سابق حضور پيدا مي كنند. ديدند نشد؛ يك كسي آمد ! بعد از رحلت امام خيال كردند مردم واقفي مي شوند در ولايت فقيه، ديدند نشد ! نه مردم در ولايت فقيه واقفيه شدند، نه با رحلت امام مشكلي پيش آمد. آنكه كشور را حفظ مي كند ولايت است، مديريت است.
وظيفه ما در عيد سعيد غدير
بنابراين محور اصلي روز غدير « ولايت » است، نه مسأله وصايت و عالم غيب بودن و امثال ذلك ! اين در اين روز پر بركت نازل شده است و ما را گفتند: در اين روز غدير كه عيد اكبر ماست، عيد الله الأكبر است؛ وقتي به يكديگر رسيديد، عقد اخوّت بخوانيد كه نموداري از اتحاد ملّي و انسجام اسلامي است و بگوئيد: الحمد ل لّه الّذ ي جعلني م ن المتمسّ كين ب و لايه عليّ بن أبيطال ب و الائمه الهداه المهديّين(3). اينها مجريان حدود الهي اند، اينها كساني اند كه قرآن را به خوبي مي فهمند، به خوبي عمل مي كنند، به خوبي اجراء مي كنند.
در پايان خطبه قاصعه وجود مبارك حضرت امير تقريباً 10 فضيلت براي خودش ذكر مي كند. فرمود: من جزء كساني ام كه سيمايشان سيماي صديقيّن است،به ما نقد نمي چسبد؛ نه نقد حق، نه نقد باطل! امّا نقد حق به ما نمي چسبد، چون ما كار باطلي نداريم. نقد باطل به ما نمي چسبد، ما همه اينها را تحمّل مي كنيم:نّي لمن قوم لا تأخذه ف ي الله لومه لائ م، سيماهم س يما الصّ ديقين و كلامهم كلام الابرار(4). اينها عمّار اللّ يل اند، منار النّهارند(5)، اسد ب النّهارند، رهبان ب اللّ يل اند(6)؛ شب اهل نماز شبند، روز سلحشور ميدان نبردند؛ من جزء اين قومم كه كلام آنها كلام صديقين است.
همتايي عيد غدير و شب قدر، محصول همتايي قرآن و عترت
بنابراين مسأله عيد غدير كه براي ما يك مسأله رسمي و عيد اكبر ماست، براي آن است كه قرآن يك مجري پيدا كرده؛ دين يك ضامن و يك والي و يك مولا پيدا كرده:النّب يّ اولي ب المؤم نين م ن انفس ه م و وجود مبارك پيامبر هم فرمود: هر كسي من مولاي اويم، وجود مبارك علي بن أبيطالب مولاي اوست؛ اين را هم بر اساس:يا أيّها الرّسول بلّ غ ما انز ل ل يك فرمود. نه اينكه خودش فرموده باشد.از اين بيان روشن مي شود كه « عيد غدير» همتاي ( شب قدر ) است. در شب قدر قرآن آمد، در روز عيد غدير ولايت آمد؛ اگر ك تاب الله و عترت لن يفتر قا هستند، دو حقيقت هماهنگ هستند، چيزي در قرآن نيست كه ولي نداشته باشد، چيزي ولي ندارد كه قرآن فاقد آن باشد و لا ا فترقا؛ پس همان حقيقت نّا انزلناه ف ي ليله القدر(7) در يا أيّها الرّسول بلّ غ ما انز ل ل يك م ن ربّ ك آمده است.
بنابراين همانطوري كه بوسيدن و بوئيدن قرآن جزء مراحل ابتدائي عبادت است؛ خواندن قرآن و بحث قرآن و تفسير قرآن جزء عبادات است، عمل به قرآن جزء وظائف است؛ درباره ولايت و بررسي امامت و شيوه امامت و اصول امامت نيز همين مساله صدق مي كند!
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دامت بركاته) به مناسبت عيد سعيد غدير خم در جمع طلاب، فضلاء، دانشجويان و اقشار مختلف مردم ـ قم ؛ دفتر مقام معظّم رهبري ـ دي 1386
دیدگاه شما