تازه های سایت

کد مطلب: 26081
15. اسفند 1394 - 19:28
باز هم خطای پزشکی زندگی و سلامتی انسانی را به خطر انداخت، مبینای 11 ساله بی گناه 4 ماه از زندگیش را با بدنی فلج سپری می کند و مسئولین نسبت به حال و روز او بی اعتنا هستند.

به گزارش پایگاه خبری گرو به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا، وقتی عکس دختربچه ای به نام مبینا را در یکی از گروه های تلگرامی دیدم که روی صندلی ماشین دراز کشیده و ماجرای قربانی شدنش به خاطر یک خطای پزشکی را خواندم، تصمیم گرفتم با مادرش تماس تلفنی برقرار کنم.

به نحوی با مادر مبینا تماس تلفنی برقرار کردم و او را به همراه پدرش به دفتر آناج دعوت کردم تا از نزدیک پای صحبت های مادر و مبینا بنشینم.

نیم ساعت دیگر مادر و پدر و مبینا به دفتر رسیدند، تنها مادرش از ماشین پیاده شد، مبینا نتوانست پیاده شود، چرا که قادر به راه رفتن نبود، پدر هم به ناچار نزد دخترش ماند.

 

 

مادر مبینا روی صندلی نشست و با بغضی که در گلو داشت، گفت: از تیکمه داش آمدیم، مبینا در 17 آبان ماه سال جاری دچار سرماخوردگی جزئی شده بود و وقتی او را به بیمارستانی در بستان آباد بردم، پزشک برای درمان سرماخوردگی اش آمپول پنی سیلین تجویز کرد و گفتند در همین بیمارستان می توانید نسبت به تزریق آمپول اقدام کنید.

به خانم پرستاری مراجعه کردیم و وی قبل از اینکه تست کند، پنی سیلین را به مبینا تزریق کرد، قبل تزریق به او گفتم که دختر بنده تا حالا آمپول پنی سیلین نزده است قبلش تست کنید، او هم با کمال خونسردی گفت: خانم دخترتان بچه که نیست، بزرگ شده چیزی نمی شود.

بعد تزریق آمپول، مبینا احساس درد شدیدی در قمست پا احساس کرد و او را به خانه آوردیم، شب بود مبینا به خواب رفت تا اینکه صبح وقتی خواست به مدرسه برود، دیدم اصلا نمی تواند تکان بخورد پای سمت چپش که آمپول زده بودن تکان نمیخورد، مبینا را به بیمارستان بردیم و به پزشک و پرستار گفتم که از وقتی پنی سیلین تزریق کردید، پایش درد می کند حالا نمی تواند پایش را تکان بدهد، پزشک و پرستاری هم که در بیمارستان بودند گفتند امکان دارد از عوارض پنی سیلین باشد، ببرید و مبینا را بستری کنید که ان شاءلله به زودی حالش خوب می شود.

اکنون چهار ماه است که مبینا حالش خوب نشده و برای اینکه مبینا سلامتی اش را بدست بیاورد دار و ندارمان را هزینه کردیم و حتی از لحاظ روحی نیز متضرر شدیم، اکنون او دیگر به جز دست هایش بدنش را نمی تواند تکان دهد، مجبور است از پوشاک بچه استفاده کند و با اینکه شاگرد اول کلاسشان بود، دیگر مدرسه هم نمی رود و این از لحاظ روحی وی را بسیار ضعیف کرده و مدام غصه می خورد و گریه می کند ما هم دیگر تحمل دیدن اشک های دخترمان را نداریم.

 

 

حالا البته وضع سلامتی مبینا کمی بهبود یافته، قبلا حتی نمی توانست حرف بزند، اکنون به زور می تواند حرف بزند چرا که صدایش را هم از دست داده بود.

مبینا قبل اینکه بدنش فلج شود به کلاس های ژیمناستیک و اسکیت می رفت، اکنون که هم به مدرسه نمی رود و نمی تواند این ورزش ها را انجام دهد از لحاظ روحی بسیار ضعیف شده است.

بعد مبینا یک بچه چهار ساله هم دارم، از وقتی مبینا هم سلامتی اش را از دست داده از بچه چهار ساله ام غافل ماندیم و نمی توانیم به او هم برسیم.

مسئولان بیمارستان هم تاکنون پاسخگوی این خطای خود نشده اند و وقتی مبینا را با ویلچر به بیمارستان بردیم گفتند بستری اش کنید و هر چه هزینه درمانش باشد خودمان متقبل می شویم، نه تنها هزینه های درمان را نپرداختند حتی یکبار هم حال مبینا را نپرسیده اند.

 

 

از راه قانونی هم اقدام کردیم، از مسئولان چون نماینده خودمان هم قول دادند که رسیدگی کنند، با این حال تاکنون کسی اقدامی نکرده است.

طبق گفته پزشکان، به مرور زمان حال مبینا بهبود پیدامی کند، ولی تاکنون بهبودی حاصل نشده است.

وقتی حرف های مادر مبینا را شنیدیم با خود فکر کردیم که مگر می شود پرسنل یک بیمارستان آن قدر غیر حرفه ای باشد که حتی زحمت تست کردن یک آمپول را به خود ندهد و بدتر از آن وقتی سلامتی یک بیماری را به خطر اندخته باشند در قبال آن احساس مسئولیت نکنند و پاسخگو نباشند، این در حالی است که این افراد برای اینکه جان انسانی را به خطر نندازند و جان افراد را نجات بدهند، در ابتدای کار پزشکی و پرستاری سوگند یاد کرده اند، چگونه می توانند نسبت به سلامتی و جان انسانی چنین بی تفاوت باشند.

مادر مبینا نتوانست جلوی اشک هایش را بگیرد با گریه گفت: وضع مالی مان هم خوب نیست که مبینا را به نزد بهترین پزشکان ببریم، همسرم که آبدارچی یکی از اداره هاست.

اکنون به مراحل درمان مبینا نزد پزشکی دیگر ادامه دارد و با داروهای گیاهی و طب سوزنی مداوا می کند.

 

 

علاوه بر اینکه مسئولان پاسخگو نشدند، همان پرستاری که سلامتی مبینا را به خطر انداخت اکنون به کار تزریق آمپول آن هم بدون تست ادامه می دهد و خدا می داند چه بیمارانی از این به بعد مثل مبینا سلامتیشان را از دست خواهند داد.

بچه من سلامتی خودش را از دست داده مسئولان لحظه ای تصور کنند که اگر این بلا سر بچه خودشان می آمد چه کار می کردند، آیا باز هم بی توجه بودند و دست روی دست می گذاشتند و نظاره گر بودند؟

 جای تاسف است در آذربایجان شرقی که دارای پزشکانی و متخصصانی حاذق است، چنین خطا و سهل انگاری پزشکی صورت بگیرد و مسئولان نسبت به سلامتی بیماری آن هم دختر بچه ای معصوم این چنین بی تفاوت باشند، امیدوارم مسئولان اگر خود را مسئول می دانند و ذره ای سلامتی مردمان این خطه برایشان ارزش دارد، پاسخگو باشند.

 انتهای پیام/

دیدگاه شما