تازه های سایت

کد مطلب: 9881
18. ارديبهشت 1392 - 10:07
حمله اخير رژيم صهيونيستي به سوريه و ارتباط رمزآلود با جريان تکفيري يک پيام و پيامد آشکار دارد و آن اين است که اين جريان خبيث همچون آن «غده سرطاني» به پايان راه نزديک شده است و در اين ميان هوشياري شيعه و سني را مي‌طلبد که جدول دشمن را پر نکنند.

s_200_150_16777215_00_images_siasi_israel4.jpg

 

به گزارش پایگاه خبری گرو ، از ژانويه 2011 که خيزش و خروش ملت‌هاي مسلمان در منطقه حرکت عظيم «بيداري اسلامي» را کليد زد تا حالا که بيش از دو سال از آن تاريخ مي‌گذرد؛ تلاش جبهه غربي-عبري با همراهي ارتجاع عربي مشخصا بر دو راهبرد متمرکز بوده است: 1- انحراف در بيداري اسلامي 2- تضعيف جبهه مقاومت و آنچه در اين ميان قابل اعتناست پروژه‌اي است که مي‌توانست دو راهبرد مورد اشاره را عملي نمايد.

 

اين پروژه با طراحي و کارگرداني غربي‌ها به صحنه آمد، با حمايت مالي ارتجاع عرب پشتيباني شد و از طريق تروريسم و جريان تکفيري-صهيونيستي اجرايي گشت؛ «بحران‌سازي در سوريه»!
از همين روي؛ به راحتي مي‌توان فهميد که چرا جبهه غربي-عبري و ارتجاع عربي با شروع تحولات منطقه در بستر بيداري اسلامي، سوريه را نشانه رفتند.
طي دو سال گذشته تلاش‌ها و تحرکات گسترده و هماهنگ شده‌اي از سوي جبهه ياد شده انجام گرفت تا به اصطلاح کار سوريه را يکسره کند و اکنون حمله نظامي چند روز پيش رژيم صهيونيستي به سوريه نيز در ادامه همين خط بوده و جداي از پازل دشمن براي ضربه زدن به جبهه مقاومت و انحراف در مسير بيداري اسلامي نيست.
درباره پيام‌ها و پيامدهاي حمله اخير تل‌آويو به دمشق نکاتي قابل تامل است:
يکم- رئيس‌جمهور آمريکا 18 اوت 2011 طي بيانيه‌اي کتبي اعلام کرد وقت آن رسيده که بشاراسد رئيس‌جمهور سوريه کنار برود. بعد از آن ديگر مقامات غربي نيز همين موضع را تکرار کردند و چندين اجلاس برگزار شد تا مقدمات برکناري بشاراسد فراهم گردد. هيلاري کلينتون-وزير خارجه وقت آمريکا- هم به صراحت اعلام کرد؛ «اسد رفتني است» و در ادامه رسانه‌هاي غربي با اطمينان، سناريوي کناره‌گيري اسد از قدرت را دنبال کردند ولي آنچه محرز گشت برخلاف اين ارزيابي‌ها و موضع‌گيري‌ها بود.
به عبارت روشن‌تر؛ لابي سياسي و توطئه‌هاي ديپلماتيک نتوانست باعث رفتن بشاراسد از قدرت بشود و اين کودتاي قدرت‌هاي جهاني عليه سوريه به عنوان عضو شاخص جبهه مقاومت به شکست انجاميد.
اين رسوايي تا آنجايي بود که حتي فارين پاليسي سال گذشته (آبان 91) طي گزارشي نوشت؛ «از وعده اوباما براي رفتن اسد 452 روز مي‌گذرد ولي او کماکان در قدرت است». اکنون 6 ماه نيز از گزارش فارين پاليسي مي‌گذرد و با اين احتساب بيش از 600 روز از تلاش‌ها، توطئه‌ها و دسيسه‌ها عليه سوريه سپري شده ولي دمشق مقاومت کرده و ايستاده است.
از سوي ديگر؛ کمک‌هاي تسليحاتي و مالي به مخالفان و شورشيان براي براندازي حکومت سوريه کارساز نبوده است.
در گام بعدي اتهام‌سازي عليه دمشق با سناريوي موضوعي به نام «تسليحات شيميايي» که يک هجمه تبليغاتي و جنگ رواني بر ضد دولت اسد بود نيز نگرفت و سوريه سقوط نکرد. جبهه غربي-عبري با همراهي منافقانه و خائنانه ارتجاع عربي و استفاده از جريان تکفيري و تروريست‌ها همه گزينه‌هاي موجود را استفاده کرد ولي طرفي نبست و حمله اخير رژيم صهيونيستي به دمشق آخرين گزينه است به اين اميد که کارگر بيفتد. بنابراين اولين پيام اين حمله، شکست سناريوها و پروژه‌هايي است که در 25 ماه گذشته عليه سوريه انجام دادند ولي ناکام ماندند.
دوم-ورود رژيم صهيونيستي به جنگ با سوريه و حمله جنگنده‌هاي اسراييلي به مراکز تحقيقاتي و امنيتي دمشق به وضوح نشان داد ادعاي غربي‌ها و ارتجاع عربي که تلاش مي‌کردند موقعيت سوريه را در قالب بهار عربي جا بزنند يک دروغ بزرگ و تاريخي است.
حمله نظامي صهيونيست‌ها به دمشق ثابت کرد ماهيت آنچه که در سوريه مي‌گذرد با خيزش و خروش ملت‌هاي مسلمان در منطقه کاملا متفاوت است.
البته از ابتدا شواهد و قرائن نشان مي‌داد بحران در سوريه بخاطر انتقام از «جبهه مقاومت» است ولي حمله صهيونيست‌ها پيوند و همدستي رژيم صهيونيستي با معارضان و تروريست‌ها را برملا کرد. دقيقا در شرايطي که ملت و دولت سوريه طي يکماه اخير موفقيت‌هاي بزرگي در برابر معارضان بدست آوردند و حومه دمشق را از تروريست‌ها پاکسازي کردند، به يکباره رژيم صهيونيستي به دمشق حمله مي‌کند.
آيا اين اقدام رژيم صهيونيستي چيزي جز حمايت از تروريست‌ها و معارضان براي خارج کردن آنها از تنگنا بوده است؟
سوم- نقش آمريکايي‌ها در حمله رژيم صهيونيستي به دمشق غير قابل انکار است. اين حمله فراتر از اين است که گفته شود بدون اجازه و چراغ سبز آمريکا صورت گرفته است.
رژيم صهيونيستي علي‌رغم اين ژست تو خالي که مستقل از آمريکا، گزينه نظامي را روي ميز مي‌گذارد کاملا گمارده واشنگتن عمل مي‌کند.
آمريکايي‌ها ماه‌هاست که رفتن اسد از قدرت را در بوق و کرنا کرده‌اند ولي اين اتفاق عملي نشده و از همين روي اين پروژه را اکنون از طريق تل‌آويو دنبال مي‌کنند.
جالب است که در همين ارتباط، آلون لئيل از مقامات سابق وزارت خارجه رژيم صهيونيستي روز گذشته در مصاحبه با الجزيره اذعان مي‌کند؛ «حمله اسرائيل به مناطقي در سوريه با هماهنگي آمريکا صورت گرفته است.»
شرايط نامساعد آمريکا در مسائل اقتصادي و اعتراضات افکار عمومي در اين کشور پيرامون به راه افتادن هرگونه جنگي از سوي واشنگتن، باعث شده تا دولت اوباما بداند نمي‌تواند مستقيما به موضوع سوريه ورود نمايد.
چهارم- حمله رژيم صهيونيستي به سوريه يک اشتباه راهبردي در شرايط کنوني است.
هدف جبهه غربي-عبري- عربي همان‌طور که در بالا اشاره شد «انحراف بيداري اسلامي» و «تضعيف جبهه مقاومت» بوده است. اين حمله نتيجه معکوس خواهد داشت چرا؟ چون حقانيت دولت و ملت سوريه در مبارزه با معارضان و تروريست‌ها براي افکار عمومي منطقه و حتي کندذهن‌ترين اشخاص نمايان و عيان شده است.
امروز پيوند آشکار تل‌آويو با جريان تکفيري-تروريستي برملا شده و اين اتفاق مبارکي است که براي جبهه مقاومت رخ داده است.
اکنون مشخص شده که معارضان براندازي دولت اسد را در پازل دشمن پي گرفته بودند و ارتباط در‌هم تنيده‌اي با رژيم صهيونيستي داشته‌اند.
مقوله سوريه در شرايط کنوني روح تازه‌اي به حرکت بيداري اسلامي خواهد بخشيد و جبهه مقاومت برخلاف ارزيابي واشنگتن-تل‌آويو تقويت خواهد شد.
اين نکته نيز گفتني است که توطئه‌ها، دسيسه‌ها و دروغ‌هاي آمريکا، رژيم صهيونيستي و ارتجاع عربي درباره سوريه يکي پس از ديگري برملا مي‌شود و هرچه زمان بگذرد سيماي بدون رتوش رسانه‌هاي غربي در پمپاژ دروغ‌ها و شايعات نمايان خواهد شد.
خاطرنشان مي‌شود پيش از حمله رژيم صهيونيستي به سوريه، رسانه‌‌هاي غربي و عبري، دمشق رابه استفاده از سلاح‌ هاي شيميايي متهم مي‌کردند و اين در حالي است که ديروز کميته تحقيقات سازمان ملل در مورد جرايم جنگي و نقض حقوق بشر در سوريه تصريح کرد هيچ شواهدي پيرامون استفاده نيروهاي دولتي سوريه از تسليحات شيميايي به دست نيامده است و از سوي ديگر تاکيد کرد؛ «گروه‌‌هاي مسلح مخالف در سوريه از سلاح‌هاي شيميايي استفاده کرده‌اند».
پنجم- و بالاخره بايد گفت حمله رژيم صهيونيستي به سوريه پس از هتک حرمت تکفيري‌ها، به پيکر مطهر حجربن‌عدي صحابه جليل‌القدر پيامبر اسلام، ماهيت واقعي جريان تکفيري را برملا کرد.
اين جريان همان جرياني است که در سوريه عليه ملت و دولت اين کشور دست به آشوب مي‌زند و بي‌پروا اقدامات تروريستي را ساماندهي مي‌کند و گروه‌‌هاي اسلامي را تکفير مي‌نمايد و از سوي ديگر با دشمن نشان دار «اسلام» و صهيونيست‌هاي جنايتکار پيوندي رازگونه دارد.!
حمله اخير رژيم صهيونيستي به سوريه و ارتباط رمزآلود با جريان تکفيري يک پيام و پيامد آشکار دارد و آن اين است که اين جريان خبيث همچون آن «غده سرطاني» به پايان راه نزديک شده است و در اين ميان هوشياري شيعه و سني را مي‌طلبد که جدول دشمن را پر نکنند.

 

حسام الدین برومند

 

دیدگاه شما