به گزارش پایگاه خبری گرو ، روز دوازدهم اردیبهشت ماه همزمان با سالگرد شهادت استاد شهید مرتضی مطهری که به عنوان روز معلم از آن یاد میشود کتاب «آقای معلم» که در نشر فاتحان منتشر شده است و توسط مهین سماواتی تدوین و گرد آوری شده در بیست و ششمین نمایشگاه کتاب تهران رونمایی میشود.
کتاب «آقای معلم» زندگینامه شهید محمد طالبیان است که در شهرستان نهاوند به دنیا آمده است. از مطالعه دست نوشتهها و خاطرات طالبیان چنین برمیآید که از کودکی با سختی و مشقت کار میکرده و برای رسیدن بزرگترین آرزوی کودکیاش که نشستن بر پشت نیمکت مدرسه و ادامه درس و تحصیل بوده رنج فراوان کشیده است.
او با وجود کارهای متفرقه زیادی که به عهدهاش بوده از جمله نگهداری از برادر و خواهر کوچکش با کار و دکان پدری و جمعآوری خار و چوب هر ساله با نمرات درخشان و رتبههای عالی فارغ التحصیل میشده است، تحمل مصائب و مشکلات و لمس فقر و محرومیت مردم ان زمان از او جوانی آگاه، باتجربه و خود ساخته به بار اورده است.
وی در سال 1344 در مدرسه عالی پارس تهران در رشته ادبیات فارسی پذیرفته شده است و بلافاصله پس از آغاز تحصیل، فعالیتهای سیاسی مذهبی را از سر گرفته است. به دنبال شناسایی و جذب دانشجویان مذهبی اقدام به راه اندازی کلاسهای اصول و عقاید، تاریخ اسلام و مفاهیم قران کرد
بازتاب این فعالیتها بر روحیه دانشجویان از چشم مسئولان دانشگاه ساواک دور نمیماند . کمیته انضباطی تشکیل و در نتیجه منجر به اخراج وی از دانشگاه شد. در سال 46 مجددا ثبت نام کرده و در رشته ادبیات دانشگاه اصفهان پذیرفته شد. و ظرف مدت 2.5 همچنان به فعالیتهای سیاسی و مذهبی میپرداخته موفق به اخذ لیسانس میشود. در سال 49 به نهاوند منتقل و در دبیرستان های ابن سینا کوروش کبیر و آریا مشغول به تدریس میشود.
او در طول دوران تدریس معلمی مورد علاقه برای دانش آموزان بوده و برای شاگردانش احترام خاصی قائل میشود و با صبر و حوصله فراوان به مسائل و مشکلات درسی و غیر درسی آنها میپردازد. همچنین آنها را به حضور در مساجد و شرکت در نماز جماعت و کلاسهای فوق العاده ای که برای آنها ترتیب داده بود تشویق میکرد. در جلساتی که به ظاهر جهت مبارزه با بهاییت تشکیل میداد از علما و سخنرانان مطرح وقت دعوت به عمل میآورد.
محمد حسین طالبیان در بخشی از خاطراتش میگوید پدرم سعی میکرد برنامه گروه را در دراز مدت برنامه ریزی کند اما افراد صبر و طاقت نداشتند و به دنبال ضربههای فوری و کاری به رژیم بودند.
پدرم معتقدم بود که یک رژیم جنایت کار 2500 ساله را دست کم در 50 سال میتوان از بین برد اما گروه معتقد بودند در چنین زمانی نمیتوان با تربیت، مردم را اصلاح کرد. چون تمام ابزارهای تربیتی در اختیار رژیم است.
طالبیان در یکی از دست نوشتههایش مینویسد، در سلول انفرادی کتاب نیست، روزنامه نیست، رادیو و وسایل ارتباط جمعی نیست، حتی از اوایل ورود مداد و قلم و کاغذ در زندان ممنوع است، زندانی را که هنگامی که وارد میشود بازرسی میکند، بچهها گاه برای خبر دادن به مطلبی به هم با صابون روی پتو مینوشند و اگر نگهبان پی میبرد تا حد مرگ کتکشان میزد.
پس از مدتها تحمل شکنجه و مصائب زندان دادگاهی تشکیل و 6 نفر از اعضا به اعدام و طالبیان به 10 سال حبس جنایی درجه یک محکوم میشود. در زندان با افرادی مانند آیت الله هاشمی رفسنجانی، آیت الله منتظری، آیت الله ربانی شیرازی، شهید محمد علی رجایی، حبیبت الله عسگر اولادی و چند مبارزه سیاسی دیگر هم سلولی بود و از کلاسهای درس و بحث آنها استفاده میکرد.
از دیگر زندانیان هم بند او چند تن از سران و اعضای فعال سازمان مجاهدین خلق بود. چند ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی زندانیان سیاسی به تدریج آزاد میشوند.
طالبیان هم به نهاوند باز میگردد. از آغاز مهر ماه سال 59 و بر گرفتن آتش جنگ از هر فرصتی برای یاد دادن و بالا بردن سطح آگاهی و بینش بچههای جبهه در مورد مسائل دینی و اجتماعی استفاده میکرد.
از انجام هیچ کاری هم کوتاه نمیآمد حتی از حمل آذوقه و آب به بلندیهای دشوار و رسانیدن آنها به رزمندگان و آشپزی و واکس زندن به پوتین ها و شستن ظرف ها. آخرین نبردی که طالبیان در آن حضور داشت حضور در جمع رزمندگان لشگر انصار الحسین همدان بوده است. سازمان مجاهدان الخلق حمله مروارید را از جبهه مرزی قصر شیرین آغاز کرده و وارد خاک ایران شده بودند.
شهید طالبیان بلافاصله نیروهای مردمی را جذب و به منطقه اعزام کرد. علی رغم مخالفت فرماندهان وقت با جدیت و شوق وافر برای سرکوب دشمن اعلام آمادگی کرد. سرانجام پا به پای دیگران مصافتی طولانی و صعب العبور را در تاریکی شب طی کرد و پس از درگیری با منافقان پشت تیربار قرار گرفت و شجاعانه به مبارزه با تانکهای دشمن قرار گرفت در گرماگرم نبرد یکی از فرماندهان او را میبیند که از ناحیه پا مجروح میشود، مصافتی از راه را همراهی اش میکند و پس از آن سه تن از دوستانش به کمک او میآید ولی سرانجام روشن نمیشود که او چگونه و در چه نقطهای از پا درآمده و تنها مانده است. او را مفقود الاسد اعلام میکنند، پس از دو سال بنیاد شهید نامش را در زمره نام شهدا اعلام میکند.
از سرودههای شهید محمد طالبیان که در ابتدای دفتر خاطراتش نوشته شده است.
ای دفتر یادبود زیبا
که از مهر و وفا نشانه داری
از تپه درهمت هویداست
کز خاطرهها نشانه داری
و از عشق و وفا و عده و پیمان
صد نغمه و صد ترانه داری
از راز درون و عشق دلها
صد گفته محرمانه داری
از مهر و محبت عزیزان
تو صحبت دوستانه داری
ای دفتر یاد بود زیبا
صد گفته جاودانه داری
دیدگاه شما