آنها مرا به کمپ ترک اعتیاد منتقل کرده و شکنجه دادند. میگفتند تو اعتیاد به شیشهداری و باید ترک کنی. هر چقدر میگفتم که من اعتیاد ندارم و اشتباهی مرا به آنجا آوردهاید قبول نمیکردند. حتی سایر مددجویانی که برای ترک به آنجا آمده بودند هم مرا شکنجه میکردند.
شاکی که مهندس تحصیلکرده است، گفت: یک ماه در کمپ اسیر بودم کم کم از حرفهای مسئولان کمپ متوجه شدم که برادرم شاهرخ این سناریو را طراحی کرده است. بعد از فوت پدرم اختلاف من و شاهرخ بر سر ارثیه ۱۰ میلیارد تومانی شروع شد و برادرم برای اینکه مرا از سر راهش بردارد چنین کاری کرده بود.
نقشه فرار
مرد جوان گفت: مدام در فکر فرار از کمپ بودم، اما همیشه مسئولان کمپ مراقبم بودند تا اینکه به فکرم رسید با خوردن مایع ظرفشویی خودم را مسموم کنم تا مرا به بیمارستان برسانند. وقتی مرا به بیمارستان منتقل کردند به پرسنل بیمارستان گفتند که من اعتیاد دارم و حرفهایی که در رابطه با ربودن و شکنجه میزنم دروغ است به همین خاطر پرسنل بیمارستان حرفهایم را باور نکردند، من هم به ناچار خودم را مخفیانه به اتاق پرستاران رساندم و با پوشیدن لباس آنها از بیمارستان فرار کردم.
بهدنبال صحبتهای مهندس جوان به دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی پایتخت، تحقیقات پلیسی آغاز شد و در اولین گام تیم تحقیق به سراغ کمپ رفته و سه پرسنل کمپ را بازداشت کردند.
بازداشت سه متهم
یکی از متهمان در تحقیقات گفت: مردی به نام شاهرخ، به کمپ ما مراجعه کرد و مدعی شد که برادرش اعتیاد به شیشه دارد و خانوادهاش را اذیت میکند و برای آنها خطرناک است. ما هم با این تصور که خانوادهاش خواهان ترک اعتیاد او هستند شاکی را با خودمان به کمپ بردیم. از آنجایی که معمولاً معتادان در برابر ماندن در کمپ مقاومت میکنند ما هم تصور کردیم که او مانند تمام معتادان دروغ میگوید و نمیدانستیم که سالم است.
با اعتراف سه مسئول کمپ، به دستور بازپرس جنایی سه مرد روانه بازداشتگاه شده و از سویی کارآگاهان پلیس برای دستگیری شاهرخ وارد عمل شدند. اما زمانی که به خانه شاهرخ رفتند، مشخص شد که مرد جوان متواری شده است. بدین ترتیب تحقیقات برای دستگیری وی از سوی کارآگاهان پلیس ادامه دارد.
دیدگاه شما