به گزارش پایگاه خبری تحلیلی گرو، امروز سیام ذیالقعده مصادف با سالروز شهادت امام محمد تقی(ع)، نهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت است. امام نهم که نامش «محمد» و کنیهاش «ابوجعفر» و لقب او «تقی» و «جواد» است، در ماه رجب سال ۱۹۵ هجری قمری در شهر «مدینه» دیده به جهان گشود. مادر او «سبیکه» که از خاندان «ماریه قبطیه» همسر پیامبر اسلام(ص) به شمار میرفت، از نظر اخلاقی در درجه والایی قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود؛ به گونهای که امام رضا(ع) از او به عنوان بانویی منزه و پاکدامن و بافضیلت یاد میکردند.
از القاب دیگر امام جواد(ع) میتوان به «زکی»، «مرتضی»، «قانع»، «رضی»، «مختار»، «متوکل» و «منتخب» اشاره کرد. پیشوای نهم، در همه دوران امامت خویش با دو خلیفه عباسی یعنی «مأمون» و «معتصم» همعصر بوده است که هر دو نفر آن حضرت را به اجبار از مدینه به بغداد آوردند تا ایشان را کاملاً زیر نظر داشته باشند. امام جواد(ع) در نهایت در سن بیست و پنج سالگی به شهادت رسید و در کاظمین در کنار قبر جدش موسی بنجعفر(ع) به خاک سپرده شد.
حیات معنوی امام جواد(ع)
مأمون عباسی در ستایشی درست از امام جواد(ع)، میگوید: «او فقیهترین شما و داناترین شما به خداوند و رسول او و سنت و احکام اوست و از همه شما بیشتر کتاب خدا را تلاوت میکند و بیش از شما به «محکم» و «متشابه» و «ناسخ» و «منسوخ» و «ظاهر» و «باطن» و «عام» و «خاص» و «تنزیل» و «تأویل» قرآن آگاه است».
یکی از اصحاب امام جواد(ع) حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع) است که مقدار قابل توجهی حدیث از آن حضرت نقل کرده است و در اثر فعالیتهای او بود که شیعیان ری رو به افزایش گذاشتند. همچنین، علی بنمهزیار، دیگر صحابه امام جواد(ع) و شخصیتی پر ارج و شناخته شده در میان شیعیان است که از آن حضرت روایاتی نیز نقل کرده و آن حضرت نیز در بزرگداشت وی عنایت ویژهای داشتهاند.
به نوشته نجاشی، علی بنمهزیار با علی بناسباط که فطحی مذهب بود، مناظراتی داشت که در پی این مناظرات، کار بدانجا کشید که سرانجام، بحث خود را پیش امام جواد(ع) بکشانند تا آنکه همین امر موجب شد که علی بناسباط از عقیده باطل خود دست بردارد و در پرتو امامت امام جواد(ع) راه درست را پیدا کند.
ارتباط شیعیان ایران با امام جواد(ع)
ایرانیان به دوستی با اهل بیت(ع) مشهور بوده و همواره با آنان در ارتباط بودند. از جمله این امامان، حضرت جواد(ع) بود. شیعیان ایران، افزون بر ارتباط با وکلای آن حضرت، در ایام حج نیز در مدینه با امام(ع) دیدار میکردند. بنابر روایتی، گروهی از شیعیان ری به دیدار آن حضرت شرفیاب شدند. قم نیز یکی از مراکز مهم شیعه بود که در دوران امام جواد(ع) با آن حضرت در ارتباط بودند و از وجود آن حضرت استفاده میکردند.
امام جواد(ع) از کار فروبسته ایرانیانی که به او پناه میآوردند، گره میگشود. شخصی از ایران در ایام حج به حضور آن حضرت رسید و گفت که حاکم ما از دوستداران اهل بیت(ع) و علاقهمند به شماست؛ من مالیات بدهکارم، اما از عهده پرداخت آن برنمیآیم. نامهای برای او بنویسید تا در این باره با من سختگیری نکند. حضرت کاغذی گرفت و بر آن چنین نوشت: «آورنده این نامه، عقیده مبارکی را از تو نقل کرد. هر عمل نیکویی که انجام دهی از آن تو خواهد بود. پس بر برادرانت نیکی کن و بدان که خدا از تک تک اعمال تو خواهد پرسید».
آن شخص میگوید: «من نامه را از آن حضرت گرفتم و پیش از آنکه به وطن خویش برسم، خبر آن به گوش حاکم یعنی «حسین بنعبدالله نیشابوری» رسید و او در دو فرسخی شهر به استقبالم شتافت. نوشته حضرت را به او دادم، آن را بوسید و بر دیده نهاد و گفت که حاجتت چیست؟ گفتم مالیات به حکومت بدهکارم، در حالی که توان پرداخت آن را ندارم. آن گاه دستور داد که مالیات را بر من بخشودند؛ سپس، از زندگیام پرسید و من تهیدستی و بیچیزی خود را به او گفتم و او به کارگزارانش دستور داد تا حقوقی ماهیانه به من پرداخت شود».
کدام دوستی؟
دوستی و تعامل با دیگران وقتی که به خاطر خدا و بر پایه هویت انسانی بنا شده باشد و از رنگ مطامع دنیوی پیراسته باشد، پایدار خواهد ماند، زیرا مبنایش امور ثابت و عامل انعقاد آن رضایت و خشنودی الهی است. این نوع دوستی زمینه رشد و تعالی هویت افراد جامعه را فراهم میکند؛ به طوری که همه به بالاترین درجه سعادت و خوشبختی میرسند.
امام محمد تقی(ع) پیرامون دوستی و رفاقت راستین میفرماید: «من استفاد اخاً فی اللّه فقد استفاد بیتاً فی الجنّة؛ هر کس در راه خدا برادر و دوست پیدا کند، خانهای در بهشت به دست میآورد». کلام گهر بار آن بزرگوار متضمن این حقیقت است که دوستیهایی که به خاطر رضایت و خشنودی خداوند باشد، رسیدن به بهشت و برخورداری از نعمتهای اخروی را بر فرد مؤمن و صالح واجب میکند، چون انسان صالح و باتقوا در اثر معاشرت و مصاحبت با اخیار و نیکان، انجام اعمال نیک و عادات پسندیده را در نهاد خویش تقویت میکند که پیامد آن سعادت و فوز ابدی است اما اگر دوستی و مصاحبت با دیگران در راه غیر خدا و به دور از تقوای الهی باشد، دیر یا زود به دشمنی تبدیل خواهد شد. قرآن کریم میفرماید: «الاخلّاء یومئذٍ بعضهم لبعض عدوٌّ الّا المتّقین؛ دوستان در آن روز بعضی دشمن بعضی دیگرند مگر افراد باتقوا و پرهیزکار».
رفاقت؛ معرف شخصیت
شخصیت هر انسانی را در جامعه با دوستان او میسنجند. تأثیری که گروه دوستان در رفتار، گفتار و کردار فرد به جا میگذارند، پدیدهای انکارناشدنی است تا آنجا که میتوان به واسطه دوستان به شخصیت افراد پی برد. لذا یکی از بهترین معیارهای واقعی شناخت فرد، دوستان و رفقای او هستند.
سرور کائنات حضرت محمد(ص) در این باره میفرماید: «لاتحملوا علی رجلٍ بشی ءٍ حتّی تنظروا الی من یصاحب فانّما یعرف الرّجل باشکاله و اقرانه و ینسب الی اصحابه و اخدانه؛ درباره انسانی قضاوت نکنید مگر اینکه به دوستانش نظر بیفکند، زیرا هر انسانی به وسیله دوستان و همنشینان خویش شناخته میشود و به یاران و برادرانش منسوب میشود».
اساساً دوستی با انسانهای آلوده و منحرف فرد را از گروه نیکان و صالحان جدا میکند و در صف افراد شرور و ناهنجار قرار میدهد؛ به طوری که فرد دیگر به نصیحت انسانهای وارسته و صالح توجه نمیکند و حتی نسبت به آنان سوءظن پیدا میکند. به همین علت حضرت جواد الائمه(ع) میفرماید: «مجالسة الاشرار تورث سوء الظّنّ بالاخیار؛ همنشینی با بدان باعث میشود که انسان نسبت به افراد خوب و نیک بدبین شود». بنابراین، یکی از متقنترین معیارهای واقعی شناخت انسان، دوستان و رفقای او هستند که اینگونه افراد آئینه تمامنمای وجود وی هستند، زیرا انسان به اشخاصی روی میآورد که از نظر باطنی و ساختار شخصیت با آنان همسان است.
پرداخت مهریه
از حضرت رضا(ع) روایت شده است که فرمودند: «اذا تزوّجت فاجهد أن لا تجاوز مهرها مهر السّنّة و هو خمسمأة درهم فعلی ذالک زوّج رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و تزوّج نسائه؛ هر گاه ازدواج کردی، بکوش تا مهر آن از مهر السنة تجاوز نکند. بر همین میزان پیامبر(ص) دختران خود را شوهر میداد و همسر میگرفت».
و آنگونه که از روایات به دست میآید، امامان معصوم(ع) نیز همین سیره را پیاده میکردند و از آن عدول نکردند، حتی مهریه امالفضل، دختر مأمون از سوی امام جواد(ع) نیز همین مقدار بوده است. آن حضرت در وقت خواستگاری و اجرای عقد نکاح آن زن، پس از حمد و سپاس و شکر نعمتهای الهی فرمودند: «... محمد بنعلی بنموسی، دختر مأمون امالفضل را برای خود خواستگاری میکند و صداق آن را مهر جده خود حضرت فاطمه(س) دختر پیامبر را که پانصد درهم است (مهرالسنه)، قرار داد».
البته روایت دیگری حاکی از این است که آن حضرت اصل مهر را پانصد درهم مقرر فرمود، ولی صد هزار درهم دیگر جدای از مهر، به او بخشید. باید توجه داشت آنچه بر مرد پرداخت آن واجب و مدیون آن است، همان چیزی است که به عنوان مهر تعیین میشود، چه آن مقدار کم باشد یا زیاد، چه مهر السنه باشد و چه غیر آن و زیاده از آن را نه زن و نه بستگان او حق مطالبه و بازخواست از شوهر ندارند، گرچه اگر خود او با اشتیاق و رضایت بی آنکه در این مورد تعهدی صورت گرفته باشد، هدیه مازاد بر مهر را به همسر و یا هر کس دیگری بپردازد اشکالی ندارد.
البته چنانچه مقداری پول و یا هر چیز دیگری را والدین دختر به صورت مطالبه و الزام از مرد بخواهند، مشروع نیست، مگر اینکه مقداری که در نظر دارند از مرد نقدا مطالبه کنند، آن را از مهر محاسبه و کسر کنند. البته این مال تعلق به زن دارد و با رضایت او میتوان در خرید جهیزیه و یا هر کار دیگری مصرف کرد و یا اینکه این پول به صورت جعاله در قبال کاری که پدرزن و یا هر کس دیگری برای شوهر انجام میدهد، پرداخت شود.
پرهیز از اذیت
فرد خدمترسان علاوه بر اخلاص، باید از هر نوع رفتاری که موجبات رنجش مددجو را فراهم آورد، پرهیز کند. همچنین، باید به خاطر خدمت خود به یک مؤمن، به منتگذاری و یا اذیت دیگر مؤمنان نیز نپردازد. حکایتی از امام جواد(ع) در این باره راهگشا است.
مردی نزد امام جواد(ع) آمد که بسیار خوشحال و مسرور به نظر میرسید. امام از علت خوشحالی او پرسید. وی گفت: یابن رسولاللّه(ص)، از پدرت شنیدم که میفرمود: «شایستهترین روز برای شادی بنده روزی است که در آن انسان توفیق نیکی و انفاق به برادران مؤمنش یابد» و امروز ۱۰ نفر از برادران دینی که فقیر و عیالوار بودند، از فلان شهرها به نزد من آمدند و من هم به هر کدام چیزی دادم، برای همین هم مسرورم.
امام جواد(ع) به او فرمود: «لَعَمْری اِنَّکَ حَقیقٌ بِاَنْ تَسُرَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ اَحْبَطْتَهُ، اَوْ لَمْ تُحْبِطْهُ فیما بَعْدُ؛ به جانم سوگند! شایسته است مسرور باشی، اگر کار خود را بیاثر نساخته باشی و یا بعدا حبط و بیاثر نسازی» او با شگفتی پرسید با اینکه از شیعیان خالص شمایم، چگونه عمل نیک من پوچ میشود؟ امام(ع) فرمود: «با همین سخنی که گفتی، کارهای نیک و انفاقهای خود را حبط کردی» او توضیح خواست و امام فرمود: این آیه را بخوان «یا اَیُّها الَّذینَ آمَنُوا لاَ تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالاْذی؛ ای مؤمنان بخششهای خود را با منت و اذیت باطل نکنید».
گفت: من که به آن افراد منت نگذاشتم و آزار ندادم! امام فرمود: «خدا فرموده: بخششهای خود را با منت و آزار باطل نسازید، نفرموده تنها منت و آزار بر آنان که میبخشید، بلکه خواه بر آنان خواه بر دیگری. آیا به نظر تو آزار به آنان شدیدتر است یا آزار به فرشتگان مراقب اعمال تو و فرشتگان مقرب الهی و یا آزار به ما؟»
مرد گفت: البته آزار به فرشتگان و شما. امام فرمود: تو فرشتگان و ما را آزردی و عمل خود را باطل کردی. مرد پرسید: چرا باطل کردم و شما را آزردم؟ فرمود: اینکه گفتی: «چگونه باطل نمودم با اینکه از شیعیان خالص شما هستم؟» وای بر تو! آیا میدانی شیعه خالص ما کیست؟ شیعه خالص ما «حزبیل» مؤمن آل فرعون و «حبیب نجار» صاحب یس و ... و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار هستند. تو خود را در صف این افراد برجسته قرار دادی و ما و فرشتگان را آزردی.
آن مرد بعد از اعتراف به تقصیر و استغفار، پرسید: پس چه بگویم؟ امام فرمود: بگو من از دوستان شما هستم. دوستان شما را دوست دارم و دشمنان شما را دشمن میدارم. او چنان گفت و امام جواد علیهالسلام فرمود: «اَلاْنَ قَدْ عادَتْ اِلَیْکَ مَثُوباتُ صَدَقاتِکَ وَزالَ عَنْها الاْحْباطُ؛ آلان پاداشهای بخششهایت به تو بازگشت و حبط و بیاثری از آنها زایل شد».
منبع: ایکنا
دیدگاه شما