به گزارش پایگاه خبری گرو، همانطور که شهید رجایی میگویند: معلمی شغل نیست، معلمی عشق است؛ و بهحق که این عشق بیپایان را خانم معلم فداکار نهاوندی در پایان دوران کاریاش به بهترین شیوه نشان داد و با کمک به دانشآموزان بیبضاعت حق معلمی را در حق دانشآموزان بهجای آورد.
خانم زهرا حاتم از فرهنگیان بخش خزل شهرستان نهاوند است و در گفتوگو با خبرنگار ما میگوید: متولد 1339 هستم و از سال 1370 وارد آموزشوپرورش شدهام و 5 سال هم قبلاً سابقه کار در نهضت سوادآموزی داشتم و 28 فروردین امسال نیز بازنشسته شدم ولی به من از طرف آموزشوپرورش گفتند با توجه به تجربهای که داری تا آخر سال تحصیلی امسال به خدمت ادامه بده و در کنار دانشآموزان باش.
وی ادامه داد: در طول دوران خدمتم 10 سال در روستای ازنهری، 5 سال در روستای رزینی، 4 سال در روستای رودباری، 3 سال در روستای فارسبان و 2 سال در شهر فیروزان خدمت کردهام و همیشه به این شغل افتخار کردهام.
این معلم نهاوندی افزود: خیلی بچهها را دوست دارم و میخواستم به بچههای بیبضاعت هر طور که میتوانم کمکی بکنم چون خیلی علاقهمند به بچهها هستم و این کمک من قطرهای از دریا است.
وی بیان کرد: مبلغ 3 میلیون تومان به دانشآموزان بیبضاعت کمک کردهام و پول را به صندوقی که در اداره آموزشوپرورش وجود دارد دادم که در این صندوق هرماه تعدادی از همکاران به دانشآموزان بیبضاعت کمک میکنند.
خانم حاتم گفت: خودم اصلاً دوست نداشتم که این کار اعلام شود ولی همکاران گفتند برای اینکه سایر مردم تشویق شوند تا به کودکان کمک کنند این کار را اعلام کردند.
وی عنوان کرد: معلمی یک شغل نیست و یک عشق بهتماممعنا است و من در این شغل بسیار راحت هستم و دانشآموزان و همکارانم از اعضای خانواده خودم محسوب میشوند و بچهها نیز با بچههای خودم اصلی فرقی نمیکنند.
این معلم فداکار نهاوند گفت: الآن که در حال بازنشسته شدن هستم برایم خیلی سخت است که میخواهم از بچهها جدا شوم و واقعاً نمیدانم با این موضوع چگونه باید کنار بیایم.
وی ادامه داد: در طول دورانی که بهعنوان مدیر مدرسه خدمت کردهام خاطرات تلخ و شیرینی زیادی داشتهام و خوشحالم که به دانشآموزان خدمت کردهام.
خانم حاتم در مورد بهترین و تلخترین خاطرات دوران مدرسه میگوید: بهترین خاطره من مربوط به سال 87 و دیدار با مقام معظم رهبری است و هیچوقت این دیدار را فراموش نمیکنم.
وی گفت: در زندگی خودم همیشه بهعنوان بهترین خاطره از این دیدار یاد میکنم و خیلی روزبه یادماندنی بود.
حاتم در مورد تلخترین حادثه دوران مدرسه نیز میگوید: این خاطره مربوط میشود به سالهایی که دریکی از مدارس روستایی خدمت میکردم و ماجرا ازاینقرار بود که وقتی تعطیلات عید تمامشده بود و به مدرسه رفتیم متوجه شدیم که مشکلی برای یکی از دانشآموزان به وجود آمده است.
وی ادامه میدهد: این دانشآموز براثر سهلانگاری مادرش یکچشمش را ازدستداده بود و ما با دیدن چشم باندپیچیشده این دانشآموز علت را جویا شدیم مادر او که خیلی ناراحت بود گفت سهلانگاری او باعث شده چشم فرزندش کور شود.
این معلم نهاوندی افزود: مادر این دانشآموز در یک اتفاق غیرمنتظره در حیاط منزلشان تکه چوبی را بهصورت اتفاقی پرتاب میکند که از شانس بد این دانشآموز این تکه چوب به چشم فرزندش برخورد میکند و متأسفانه او را نابینا میکند.
وی گفت: این مادر پشیمان به ما میگفت که حاضر است چشم خودش را دربیاورند و بهجای چشم فرزندش قرار دهند.
خانم حاتم در پایان این گفتوگو میگوید: معلمی را خیلی دوست دارم و اگر بازهم به گذشته برگردم دوباره معلمی و کار فرهنگی را انتخاب میکنم چون به این کار عشق و علاقه دارم.
انتهای پیام/
دیدگاهها