به گزارش سایت گرو، حدود هشت سال پیش رضا جلالی با دوستش علی مظفری هر دو از شهرستان نهاوند درگیر میشوند که جلالی با ضربات چاقو، مظفری را به قتل میرساند.
مادر مقتول در جلسهای که ظهر امروز در دفتر دادستان سنندج برگزار شد، گفت: ما همه اهل قرآن و دین اسلام هستیم و معتقدیم که هر کاری باید برای رضای خدا باشد.
معصومه ظفر افزود: هر کاری برای رضای خدا کم است و من برای رضای پروردگار از خون پسرم گذشت کردم تا اینکه مادر دیگری مانند من داغ مرگ فرزندش را نبیند.
وی اظهار داشت: زمانی که طناب را از گردن قاتل فرزندم بیرون آوردم تنها به خدا فکر میکردم و با خود گفتم من کی هستم که باید ببخشم، خدا باید ببخشد که هم جان میدهد و هم جان میگیرد.
ظفر خاطرنشان کرد: من فرزندانی دارم که به بچههای معلول مردم کمک میکنند و اگر من قصاص میکردم در واقع کار فرزندانم را زیرسئوال میبردم.
وی به خانوادههایی که اسیر چنین پروندههایی هستند، توصیه کرد تا اینکه به رضایت برای رضای خدا به جای قصاص فکر کنند چرا که این کار از دستورات دین و آیین ما مسلمانان است.
برادر مقتول هم گفت: ما خانوادهای هستیم که به نظم خانواده اعتقاد داریم و بعد از مرگ پدرمان تمامی کارها با دستور مادر انجام میدهیم.
عباس مظفری افزود: مادرمان هر چی بگوید همان است و ایشان با معامله با خدای خود از خون برادرم گذشت کرد و هیچ چشمداشتی از خانواده قاتل نداریم.
با دیدن صحنه طناب و دار بیهوش شدم
مادر قاتل نیز احساس خود از چنین صحنهای را اینگونه توصیف کرد که به من خبر دادند که روز چهارشنبه پسرت را اعدام میکنند و باید به سنندج بیایید.
سرور صالح افزود: حال خوبی نداشتم و در صحنه قبل از قصاص که فرزندم را دیدم از هوش رفتم اما مادر مقتول کاری کرد که هیچ وقت و با هیچی چیزی قابل جبران نیست.
وی عنوان کرد: من به خانواده مقتول حق میدهم اگر حتی فرزندم را هم قصاص میکردند چون من مادر هستم و میفهم که غم از دست دادن فرزند چه اندازه برای مادر سخت است.
مادر رضا جلالی قاتل علی مظفری گفت: مادر رضا مرا درک کرد و دوست نداشت من را هم مثل خودش داغدار کند و از خون فرزندش گذشت و این کار او برای ما غیرقابل جبران است.
وی تصریح کرد: هیچ کسی در این دنیا دوست ندارد به چنین صحنهای گرفتار شود، اما وقتی پیش میآید گذشت بهترین کار است و شیرینیای در گذشت وجود دارد که در هیچ کار دیگری پیدا نمیشود.
صالح ضمن قدردانی از خانواده مقتول، گفت: با وجود اینکه هر دو خانواده در یک محله بودیم اما در طول این سالها هیچ بیاحترامی و یا افترایی از آنها ندیدهایم و این نهایت بزرگی آنان را میرساند.
انتهای پیام/
دیدگاه شما