به گزارش پایگاه خبری گرو به نقل از نافع ، به تازگی تصاویری در فضای اینترنت پخش شده است؛ با این عنوان که شبنم قلیخانی (بازیگر فیلم مریم مقدس ) هم به کشف حجابیها پیوست! و در توضیح تصاویر قید شده که وی بههمراه همسرش به استرالیا رفته و در رشته کارگردانی درس میخواند. ما در این سطور قصد دارد تا چند نکته که از نظر استراتژی فرهنگی اهمیت دارد را یادآوری کنیم.
اول اینکه؛ قلیخانی با بازی در فیلم «مریم مقدس» به دنیای سینما و تلویزیون معرفی شد، او که چیزی در چنته بازیگری نداشت تنها به دلیل چهره معصوم و ساده خود توانست به دل مخاطبان بنشیند و محبوبیت پیدا کند و کم کم به مدد تقدس «مریم مقدس» شناخته شد.
قلی خانی با بازیهای بعدی در سینما و البته سوءمدیریت کاراکترهای مذهبی توانست نامی برای خود دست و پا کند و به شهرت برسد. اما بعد از آن برخلاف اولین نقشی که داشت(مریم مقدس)، خود را نشان داد، تا آنجا که حالا وی به راحتی در خارج از کشور کشف حجاب میکند و ابایی از انتشار عکسهای خود درفضای مجازی ندارد.
این یک حقیقت است که سینمای ما درحوزه فرهنگی فاقد مدیریت اصولی است. مدیریتی که مانع بروز چنین حرکتهایی از سوی بازیگران شود؛ البته منظور ایجاد فضای دیکتاتورمابانهای چون هالیوود- که بازیگران ایرانی آرزوی آن را دارند- نیست، یعنی فضایی که در تاریخ آن وقایعای همچون ماجرای مکارتیسم وجود داشت که حتی اعدام و تبعید بازیگران و فیلمسازان را تنها به خاطرمخالفت با تفکرات آمریکایی در دستور کار داشتند. بلکه مقصود آن است که درحوزه سینمای جمهوری اسلامی باید تفکر مدیریتی و فرهنگی براساس ارزشهای حاکم اجرایی شود تا هرگز شاهد چنین تابوشکنیها از سوی بازیگران در هرکجایی که هستند نباشیم.
قلیخانی اولین بازیگری نیست که با فیلمهای مذهبی خود را نشان داده و از پلکان شهرت بالا آمده است شخصیتهایی که نتوانستد به عنوان الگوی خوبی دراین حوزه ماندگار شوند؛ متاسفانه این رسم بدی در سینمای ماست که افراد با چهرهای معصومانه و یا نقشهای مثبت وارد میشوند و بعد از بازی قرار دادن اعتقادات و جذب آرای عمومی، تغییر رنگ میدهند! یا اینکه برای خوب جلوه پیدا کردن، نقشهای مثبت و متدین به آنها میدهند تا نظر مردم را نسبت به خود عوض کنند.
با این اوصاف میتوان گفت دستهای پشت پردهای وجود دارد که این افراد را به مرور مدیریت و راهبری میکند سپس باید اعتراف کرد که همچنان ضعف مدیریت فرهنگی درنهادهای مذهبی – هنریمان داریم؛ چراکه حداقل با حمایتهای مدبرانه میتوان این افراد را جذب کرد تا نیرویهای هنری خوبی باشند.
نمونه دیگری مانند قلیخانی، مصطفی زمانی است بازیگر «یوسف پیامبر» او که به لطف سریال یوسف نبی و البته چهره معصومی که داشت نزد عموم مخاطبان محبوبیت پیدا کرد.
هرچند در دیدار تیم سریال یوسف پیامبر با حضرت آقا؛ ایشان به این بازیگر توصیه کرده بودند که وی مراقب نقشهای بعد ازاین باشد، اما متاسفانه او پس از پروژه «یوسف پیامبر» در نقشهای کاملا متضاد و چهرهای متفاوت ظاهر شد؛ که البته در این مسیر وی صفی از حامیان سینماگر را هم بههمراه داشت که معتقد بودند نباید وی را در ژانر مذهبی محدود کرد و نگاه داشت.
در حالیکه شهرت مسئولیت میآورد، ولی گویا به خاطر اینکه در سینمای ما متولی خاصی دراین ماجرا وجود ندارد تعهدی هم ایجاد نمیشود تا بازیگری که به شهرت رسیده بهخصوص با موضوعات مذهبی، در قبال جایگاهی که کسب کرده مسئولیتپذیر باشد و قبحشکنی آشکار نکند.
«ژان رنو» سوپراستار فرانسوی درمصاحبهای که اخیرا داشته درباره برخی قوانین و مقررات موجود در سینمای فرانسه میگوید: « درفرانسه بازیگران اجازه ندارند خارج از کشور جولان بدهند و من تمام مدالها و افتخاراتی که دارم همه داخلی است.» اما گویا در کشور ما روند معکوسی دنبال میشود بازیگران نه چندان معروف، خارج ازکشور هرچه میخواهند قبحشکنی و هنجارشکنی میکنند و وقتی به کشور برمیگردند بهجای توبیخ همچنان لقب هنرمند را یدک میکشند و کسی کاری به کارشان ندارد و این همان سوءمدیریت فرهنگی درسینمای ماست.
دیدگاه شما