تازه های سایت

کد مطلب: 37842
24. خرداد 1398 - 14:54
اكنون ترامپ متوجه شده، مشاوراني چون بولتون و وزيراني چون پمپئو، او را در چه مخمصه‌اي قرار داده‌اند. اكنون او متوجه شده است ‌عرصه سياست با عرصه اقتصاد تفاوت دارد. اكنون او متوجه شده است‌ ملت ايران و رهبر گرانسنگش،‌ با ديگر ملت‌ها و رهبران دنيا، ‌تفاوت از زمين تا آسمان دارند.

به گزارش پایگاه خبری گرو، یدالله جوانی نوشت: دونالد ترامپ روز پنج‌شنبه 16 خرداد در شهر کان در شمال غربی فرانسه و در حضور میزبان خود امانوئل مکرون گفت: «ایران کشوری است که به بن‌بست می‌خورد؛ زیرا تحریم‌ها فوق‌العاده و مؤثر بوده‌اند. اما آمریکا می‌تواند این وضعیت را تغییر دهد. من درک می‌کنم که آنها می‌خواهند مذاکره کنند. ما برای مذاکره با ایران آماده‌ایم.»
اکنون یک سؤال اساسی در محافل سیاسی جهان مطرح است و آن اینکه،‌ ایران و آمریکا‌ کدام یک در بن‌بست قرار دارند؟ پاسخ به این پرسش راهبردی،‌ آینده و مختصات آن را ترسیم و توصیف می‌کند. واقعیت آن است که نبرد و جنگ هوشمند و ترکیبی بین ایالات متحده آمریکا و ایران در همه حوزه‌ها به جز حوزه جنگ نظامی مستقیم در جریان است. آمریکایی‌ها با تمام قوای خود آمده‌اند و هدفی جز به تسلیم کشاندن ایران از طریق مذاکره ندارند. در این عرصه نبرد و رویارویی تمام‌عیار، جنگ اصلی، جنگ اراده‌ها است.
آقای ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا با خصوصیت اصلی معامله‌گری و تاجر‌مسلکی، ‌تردیدی نداشت که پس از ورود به کاخ سفید و با بهره‌گیری از هنر معامله‌گری خود، ‌مقاومت چهل ساله ملت ایران را در هم شکسته، ‌جمهوری اسلامی را به تسلیم شدن در برابر آمریکا وادار می‌کند؛ اما اکنون و با گذشت بیش از دو سال از این حضور در مسند سیاسی، ‌واقعیات دیگری در برابر ترامپ و تیم او رخ می‌نمایاند. مروری بر چند پرده از نمایش‌های ترامپ و تیمش با مهره‌های کلیدی، چون جان بولتون و پمپئو، روندهای شکل گرفته در گذشته و حال را مشخص و پیش‌بینی آینده را تا حدود زیادی ممکن می‌کند.
پرده اول این نمایش، به زمان ورود ترامپ به عرصه سیاست و رقابت‌های انتخاباتی برمی‌گردد. ترامپ در آن زمان،‌ با اتخاذ مواضع بسیار تند علیه جمهوری اسلامی، دولت وقت آمریکا را به ساده‌لوحی در برابر ایران متهم و‌ اعلام کرد در صورت حضور در کاخ سفید،‌ برجام را پاره خواهد کرد و با ایران به شکل جدی مقابله می‌کند.
ترامپ پس از ورود به کاخ سفید، ‌با آن عملیات روانی در پرده اول از نمایش خود،‌ خواهان مذاکره مجدد با ایران و اصلاح برجام یا شکل‌گیری برجام‌های جدید شد. تصور ترامپ آن بود که با گرد و خاکی که او به راه انداخته، مقامات جمهوری اسلامی از ترس پاره شدن برجام با خروج آمریکا از این توافق، ‌تسلیم زیاده‌خواهی‌های او شده،‌ به انجام اصلاحاتی در موادی از برجام تن خواهند داد! اما برخلاف این تصور و ارزیابی ترامپ که در هنر معامله‌گری او در اقتصاد و معاملات تجاری او ریشه داشت، ایران باب هرگونه مذاکره و تجدیدنظر در برجام را هفت قفله کرد. 
ترامپ ناکام در مرحله پیش‌گفته، مرحله سوم نمایش را با اعلام خروج آمریکا از برجام و اعمال شدیدترین تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی ‌به اجرا گذاشت. 
آمریکایی‌ها با انجام محاسبات اشتباه از شرایط داخلی ایران،‌ براساس داده‌های خبری و اطلاعاتی منافقین،‌ سلطنت‌طلب‌ها‌ و برخی دیگر از عناصر غربگرای داخلی، ‌ایران را در لبه‌ پرتگاه و در آستانه فروپاشی ارزیابی کرده،‌ بر شرط و شروط‌های خود در یک مذاکره احتمالی بسی افزودند. سناریوی تابستان داغ و ناکامی جمهوری اسلامی در چهل ساله شدن،‌ به گونه‌ای در رسانه‌های استکباری و شبکه ضد انقلاب برجسته شد که آمریکایی‌ها بیش از پیش متوهم شده و افرادی چون پمپئو، وزیر خارجه آمریکا را گرفتار خیال‌پردازی کرد. 
آقای پمپئو دوازده شرط را برای مذاکره با ایران مطرح کرده. تصور وزیر خارجه آمریکا آن بود که آمریکا در اوج قدرت و ایران در نهایت ضعف قرار دارد و چاره‌ای جز پذیرش این شروط ندارد! شروط دوازده‌گانه پمپئو، به گونه‌ای تنظیم شده بود که پذیرش آن،‌ معنایی جز تسلیم شدن کامل ایران در برابر آمریکا را نداشت. گویا در یک جنگ نظامی بین دو کشور، آمریکا غالب و ایران مغلوب شده و چاره‌ای جز تن دادن به خواسته‌های طرف پیروز در جنگ ندارد!
ترامپ برای پیروز شدن در نبرد اراده‌ها،‌ از یک طرف همزمان با تشدید تحریم‌ها، شعار به صفر رساندن صادرات نفت ایران را مطرح کرد و از طرف دیگر،‌ با قرار دادن نام سپاه در فهرست گروه‌های تروریستی،‌ از اراده خود مبنی بر استفاده از همه ظرفیت‌ها برای مقابله با جمهوری اسلامی خبر داد. دولت ترامپ برای واقعی کردن تهدیدات و معتبر کردن آن علیه جمهوری اسلامی، ‌ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن را هم به سمت منطقه و خلیج‌فارس به حرکت درآورد؛ اما برخلاف آن همه هیاهو،‌ سروصدا و تبلیغات تو دل خالی کن آمریکایی‌ها و متحدان‌شان و جریان ضد انقلاب،‌ سال 1397 نه تنها بدون تابستان داغ، بلکه با تماشایی‌ترین حماسه‌های حضور مردم در جشن‌های چهل سالگی انقلاب به پایان رسید و در روز قدس سال 1398، مردم ایران و دیگر مسلمانان در صد کشور جهان، ‌عیار مقاومت شکل گرفته بر مبنای اندیشه‌های راهبردی حضرت امام خمینی(قدس‌الله نفسه‌ الزکیه) در برابر شیطان بزرگ را به نمایش گذاشتند. 
قدرت‌نمایی مقاومت فلسطینی‌ها در غزه قهرمان در جنگ اخیر با پرتاب بیش از 800 موشک و راکت و عبور نزدیک هفتاد درصد آنها از گنبد آهنین، ‌اراده دولت، ‌ارتش و مقاومت مردمی در سوریه بر آزادسازی ادلب به عنوان آخرین پایگاه تروریست‌های تحت حمایت آمریکا،‌ ایستادگی عراقی‌ها بر سر همکاری با ایران و نادیده انگاشتن تحریم‌ها، ‌قدرت‌نمایی یمنی‌ها در برتری میدانی با به کارگیری یگان پیشرفته پهپادی خود و آشکار شدن نشانه‌هایی از موفقیت‌ جمهوری اسلامی در مهار فشارها،‌ دور زدن تحریم‌ها،‌ تبدیل کردن تحریم‌ها و تهدیدها به فرصت برای کاهش وابستگی‌های اقتصادی به خارج و از جمله خام‌فروشی نفت و همچنین آشکار شدن اراده جمهوری اسلامی مبنی بر مقابله جدی با هر نوع تحرک نظامی آمریکایی‌ها در منطقه، غلط بودن محاسبات و ارزیابی‌های آمریکا و ترامپ و تیمش را نمایان کرد.
در چنین فضایی بود که آقای پمپئو با آن شروط دوازده‌گانه‌اش، با صراحت و با یک سقوط 12 پله‌ای، از مذاکره بدون پیش‌شرط با ایران سخن گفت! در چنین فضایی بود که ترامپ در سفر به ژاپن، به طور رسمی اعلام کرد به دنبال براندازی جمهوری اسلامی و رهبران آن نیست و از ژاپنی‌ها، میانجیگری میان ایران و آمریکا را مطالبه کرد. 
اکنون این پرده‌های نمایش از قبل از ورود آقای ترامپ به کاخ سفید تا به امروز، ‌در پیش چشم و روی همه تحلیلگران و کارشناسان مسائل راهبردی قرار دارد. جمهوری اسلامی بر گزینه راهبردی مذاکره نکردن با آمریکای عهدشکن و غیر قابل اعتماد تأکید داشته، ‌در حال عبور پرشتاب از موانع و مشکلات ناشی از فشارها و تحریم‌ها است. اما آمریکای مغرور و ترامپ خودشیفته به خاطر هنر معامله‌اش در حوزه اقتصاد، ‌اکنون در عرصه سیاست برای مذاکره با جمهوری اسلامی به این و آن التماس کرده،‌ در جست‌وجوی راهی برای عبور از این بن‌بست خودساخته است.
اکنون ترامپ متوجه شده، مشاورانی چون بولتون و وزیرانی چون پمپئو، او را در چه مخمصه‌ای قرار داده‌اند. اکنون او متوجه شده است ‌عرصه سیاست با عرصه اقتصاد تفاوت دارد. اکنون او متوجه شده است‌ ملت ایران و رهبر گرانسنگش،‌ با دیگر ملت‌ها و رهبران دنیا، ‌تفاوت از زمین تا آسمان دارند. آری او اکنون در حال دریافت این معنا است که مقاومت ملت ایران، پایان‌ناپذیر است و جمهوری اسلامی هرگز از تفکر و اندیشه مقاومت دست برنخواهد داشت. آری ملتی که براساس اعتقادات و باورهای دینی در برابر دشمنان خدا به مقاومت دست می‌زند،‌ هرگز به بن‌بست نخواهد رسید؛ چون ایمان دارد به این سخن حضرت حق که فرمود: «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنَا وَإنَّ اللهَ لمََعَ المُحسِنیِنَ» (عنکبوت/ 69).
انتهای پیام/

دیدگاه شما