اقتصاد مقاومتی چیست و تفاوت آن با ریاضت اقتصادی کدام است؟
«اقتصاد مقاومتی» اصطلاحی است که این روزها نقل محافل خبری و اقتصادی کشور شده و اولین بار توسط مقام معظم رهبری در 16 شهریور سال 1389 در ديداربا جمعی از كارآفرينان سراسر كشور وارد ادبیات سیاسی و اقتصادی کشور نمود .بسیاری آن را راهکار مناسبی برای این روزهای اقتصاد کشور و شرایط تحریم های بی سابقه ای که به کشورمان تحمیل شده می دانند.
ابتدا اینکه بین ریاضت اقتصادی (Austerity plan) و اقتصاد ریاضتی تفاوت است ،کمتر کسی به تشریح مفهوم اقتصاد مقاومتی و تفاوت آن با ریاضت اقتصادی غرب پرداخته است که منجر به بروز ابهاماتی در این خصوص شده و برخی از مردم این دو مفهوم را مکمل و یا مترادف یکدیگر دانسته اند. در این گزارش تلاش می کنیم این مفاهیم را مقایسه کنیم تا ابهامات بر طرف شود.
در این گزارش میکوشیم ابتدا به تعاریف این دو نوع اقتصاد بپردازیم و سپس به تشریح اقتصاد مقاومتی از نگاه رهبری و مد نظر ایشان پرداخته و در پایان تبیین این نوع اقتصاد و ایرانیزه کردن آن میپردازیم
مفهوم اقتصاد مقاومتی
اقتصاد مقاومتي يعني تشخيص حوزه هاي فشار یا درشرایط کنونی تحریم و متعاقبا تلاش براي کنترل و بي اثر کردن و در شرايط آرماني تبديل چنين فشارهايي به فرصت ، که قطعا باور و مشارکت همگاني و اعمال مديريت هاي عقلايي و مدبرانه پيش شرط و الزام چنين موضوعي است. اقتصاد مقاومتي کاهش وابستگي ها و تاکيد روي مزيت هاي توليد داخل و تلاش براي خوداتکايي است.
و صد البته منظور از اقتصاد مقاومتی واقعی، یک اقتصاد مقاومتی فعال و پویاست نه یک اقتصاد منفعل و بسته چنانکه مقاومت برای دفع موانع پیشرفت و کوشش در مسیر حرکت و پیشرفت تعریف میشود.
بنابراین مسئولان و اندیشمندان باید مراقب باشند در راه رسیدن به اقتصاد پویا در دام اقتصاد بسته و خود محور نیفتند.
در تعریف دیگر اقتصاد مقاومتی مجموعه تدابیر و راهکارهایی است که برای پیشبرد امور اقتصادی در شرایط مقاومت در همه زمینههای اقتصادی به کار گرفته میشود.
تعریف دیگر اقتصاد مقاومتی عبارتست از: سیاستگذاری و اجرای برنامه های اقتصادی معطوف به پايداري در همه سطوح با فرض فشار همه جانبه نظام سلطه.
دکتر رهبری رئیس دانشگاه علوم اقتصادی در تعریف اقتصاد مقاومتی میگوید: «اقتصاد» مقاومتی یعنی اینکه مردم الگوی مصرف خود را تغییر دهند و از مصرف کالای خارجی به سمت مصرف کالای داخلی حرکت کنند.
دکتر محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در جمع مردم شهر ری و در هفته دفاع مقدس در باره اقتصاد مقاومتی اظهار داشت: این اقتصاد به معنای اقتصاد ریاضتی نیست بلكه باید با اصلاح مدیریت اقتصادی، تغییر در قوانین و مقررات و برخورد قوه قضاییه با مفسدان اقتصادی در شرایط تحریم تولید ثروت داشته باشیم و مردم را در آسایش نسبی قرار دهیم.
به بیان دیگر چکش کاری بدنه اقتصادی کشور و ایرانیزه کردن سیستم اقتصادی به گونه ای که در مقابل هرگونه تحریم و فشارهای همه جانبه خارجی به اقتصاد کشور گزندی وارد نشود
در واقع هدف در اقتصاد مقاومتی آن است که بر فشارها و ضربههای اقتصادی از سوی نیروهای متخاصم که سد راه پیشرفت جامعه است، غلبه کرد.
یک نکته:
این روزها در اخبار و محافل خبری وقتی بحث از بحران مالی اروپا می شد بحث سیاست ریاضت اقتصادی جزو بحث های غیر قابل گذشت و اجتناب است.
برخی از مردم اقتصاد مقاومتی و ریاضت اقتصادی را یکی می دانند و یا تصور می کنند اقتصاد ریاضتی یکی از شاخه های اقتصاد مقاومتی است در حالی که این دو اصطلاح کاملا متفاوت بوده و هیچ ارتباطی به یکدیگر ندارند برای روشن شدن موضوع به شرح مفهوم ریاضت اقتصادی می پردازیم.
تعریف ریاضت اقتصادی
ریاضت اقتصادی به طرحی گفته میشود که دولتها برای کاهش هزینهها و رفع کسری بودجه، به کاهش و یا حذف ارائه برخی خدمات و مزایای عمومی ، صرفه جویی در مخارج جاری کشور،کاهش هزینه های رفاهی و تعدیل کارمندها در بخش دولتی دست میزنند که یونان و ایتالیا به بخصوص یونان در حال حاضر با آن دست و پنجه نرم میکند. این طرح که به منظور مقابله با کسری بودجه توسط برخی دولتها انجام میشود گاهی اوقات به افزایش میزان مالیات و افزایش دریافت وامها و کمکهای مالی خارجی میانجامد.
اینکه بر اقتصاد و شرایط بحران زده اش ریاضت و سختی تحمیل شود، در ظاهر اصلا کار خوشایندی به نظر نمی رسد، اما ، می تواند به بازیابی درازمدت اقتصاد کمک کند.
هدف از اجرای طرح های ریاضت اقتصادی بازگرداندن اعتماد از دست رفته، بهبود وضعیت مالی کشورها و توانمند کردن کشورها برای بازیابی طولانی مدت است.
ویژگی های اقتصاد ریاضتی:
1. شرایط رویش طرح ریاضت اقتصادی: در شرایط کسری بودجه، بحران اقتصادی و شیب تند سقوط شاخص های اقتصادی.
2. هدف طرح ریاضت اقتصادی: کاهش هزینه های خود و جبران کسری بودجه.
ریاضت چه عایدی برای اقتصاد دارد؟
از جمله نتایجی که اجرای طرح های ریاضتی بر اقتصاد دارد، می توان موارد زیر را نام برد:
کاهش تقاضا ، کاهش تورم، رقابتو مقابله با کسری بودجه
اثر ریاضت اقتصادی خود را به صورت انعطاف پذیری بازارکار،هزینه هایی که کاهش می یابد،سیاست های پولی،نرخ ارز،رشد جهانی و مداخله بانک مرکزی خود را نشان می دهد
یکی از روش های رسدن به اقتصاد مقاوتی از راه صرفه جویی است نه ریاضت؛در حال حاضر ما شاهد آن هستیم که برخی مدیران به اشتباه ریاضت را به جای مقاومت و صرفه جویی در دستور کار خودقرار داده که میتوان به عدم آگاهی آنان از این دو مفهوم اشاره کرد.
بنابراین اگرچه اقتصاد ایران شاید ناچار شود در دراز مدت به سیاست های ریاضتی روی بیاورد، اما اقتصاد مقاومتی و ریاضت اقتصادی دو مفهوم جداگانه و مستقل است که به هیچ عنوان منجر به بروز یکدیگر نخواهند شد.
در اقتصاد مقاومتی محدودیتی در منابع وجود ندارد اما استفاده بهینه از منابع موجود باید طی یک برنامه زمانبندی شده صورت گیرد و این در حالیست که در ریاضت اقتصادی ما با محدودیت در منابع و سرمایهها روبهرو هستیم و بهناچار باید با سهمیهبندی و کممصرف کردن با محدودیتهای موجود مقابله کنیم. در اقتصاد مقاومتی قوای سهگانه باید با تعامل بیش از گذشته در یک مجموعهای که وظیفه هدایت کار اقتصاد مقاومتی را بر عهده دارد، تصمیمات لازم در این ارتباط را اتخاذ کرده و برای اجرا به دستگاههای ذیربط ابلاغ کنند. هر یک از قوا باید با مرور وظایف خود نسبت به رفع چالشها و موانع در اقتصاد مقاومتی اقدام کرده و هر یک از آنها تعامل با قوای دیگر را در برنامه کاری خود قرار دهند.
ریاضت اقتصادی هم به معنای آن است که بار سختی مشکلات اقتصادی بر روی دوش مردم قرار بگیرد نه طراحان برنامه های اقتصادی و دستگاه اجرایی. اما اقتصاد مقاومتی آن است که بار سختی ها بر دوش طراحان، برنامه ریزان و مجریان طرح اقتصادی است و مسلما تفاوت فاحشی بین این دو طرح است
اقتصاد مقاومتی از نگاه مقام معظم رهبری:
ایشان در شهریور 89 برای اولین بار واژه اقتصاد مقاومتی را وارد ادبیات سیاسی و اقتصادی ما کردند و و روز به روز نکات جدید و تازه ای را برای ما آشکار میسازند.
از کنار هم گذاشتن نام چند سال اخیر می توان به اهمیت آن پی برد و چگونگی عمل به آنها روش پیاده سازی اقتصادمقاومتی را به ما نشان می دهد.
رهبر انقلاب در دیدار با کارگزاران نظام در 3/5/91 در ماه مبارک رمضان می فرماید: ما چند سال پيش «اقتصاد مقاومتى» را مطرح كردیم...اقتصاد كشور ما براى آنها نقطهى مهمى است. هدف دشمن اين بود كه بر روى اقتصاد متمركز شود، به رشد ملى لطمه بزند، به اشتغال لطمه بزند، طبعاً رفاه ملى دچار اختلال و خطر شود، مردم دچار مشكل شوند، دلزده بشوند، از نظام اسلامى جدا شوند؛ هدف فشار اقتصادى دشمن اين است، و اين محسوس بود....من سال ۸۶ در صحن مطهر علىبنموسىالرضا (عليه الصّلاة و السّلام) در سخنرانىِ اول سال گفتم كه اينها دارند مسئلهى اقتصاد را پيگيرى ميكنند؛ بعد هم آدم ميتواند فرض كند كه اين شعارهاى سال حلقههائى بود براى ايجاد يك منظومهى كامل در زمينهى مسائل اقتصاد؛ يعنى اصلاح الگوى مصرف، مسئلهى جلوگيرى از اسراف، مسئلهى همت مضاعف و كار مضاعف، مسئلهى جهاد اقتصادى، و امسال توليد ملى و حمايت از كار و سرمايهى ايرانى. ما اينها را به عنوان شعارهاى زودگذر مطرح نكرديم؛ اينها چيزهائى است كه ميتواند حركت عمومى كشور را در زمينهى اقتصاد ساماندهى كند؛ ميتواند ما را پيش ببرد. ما بايد دنبال اين راه باشيم.
جدا که این نام گزاری ها حلقه هایی است که ایجاد یک منظومه میکند و ما را به سوی پیشرفت سوق میدهد. اگر مسئول و مردم جدیت بیشتری به خرج میدادند و این راهکار هارا به معنای واقعی عملی میکردند اینک لازم به تلاش مضاعف در جهت اقتصاد مقاومتی نبودیم.
نمودار زیر اهمیت موضوع اقتصاد مقاومتی را برای ما نمایان میکند
این نمودار نشان دهنده نعداد تکرار کلید واژه «اقتصاد مقاومتی» است که از شهریور 89 تا کنون در بیانات مقام معظم رهبری منعقد شده و میزان اهمیت روز افزون این معقوله مهم را به ما نشان میدهد.
در ذیل به چند نمونه از بیانات رهبر انقلاب در این خصوص می پردازیم:
بيانات در ديدار جمعی از كارآفرينان سراسر كشور 16/6/89 : «ما بايد يك اقتصاد مقاومتىِ واقعى در كشور به وجود بياوريم. امروز كارآفرينى معناش اين است. »
بیانات در دیدار كارگزاران نظام3/5/1390: «حركت بر اساس برنامه، يكى از كارهاى اساسى است. تصميمهاى خلقالساعه و تغيير مقررات، جزو ضربههائى است كه به «اقتصاد مقاومتى» وارد ميشود و به مقاومت ملت ضربه ميزند. اين را، هم دولت محترم، هم مجلس محترم بايد توجه داشته باشند؛ نگذارند سياستهاى اقتصادى كشور در هر زمانى دچار تذبذب و تغييرهاى بىمورد شود. »
بیانات در دیدار كارگزاران نظام3/5/1390: «به نظر ما طرحهاى «اقتصاد مقاومتى» جواب ميدهد. همين مسئلهى سهميهبندى بنزين ،اگر چنانچه بنزين سهميهبندى نميشد، امروز مصرف بنزين ما از صد ميليون ليتر در روز بالاتر ميرفت اقتصاد مقاومتى تحريم بنزين را خنثى كرد»
بیانات در دیدار كارگزاران نظام3/5/1390: «مسئلهى مديريت مصرف، يكى از اركان اقتصاد مقاومتى است؛ يعنى مصرف متعادل و پرهيز از اسراف و تبذير.. امروز پرهيز از اسراف و ملاحظهى تعادل در مصرف، بلاشك در مقابل دشمن يك حركت جهادى است؛ انسان ميتواند ادعا كند كه اين اجر جهاد فىسبيلاللّه را دارد. »
بیانات در دیدار كارگزاران نظام3/5/1390: «كاهش وابستگى به نفت يكى ديگر از الزامات اقتصاد مقاومتى است. اين وابستگى، ميراث شوم صد سالهى ماست. ما اگر بتوانيم از همين فرصت كه امروز وجود دارد، استفاده كنيم و تلاش كنيم نفت را با فعاليتهاى اقتصادىِ درآمدزاى ديگرى جايگزين كنيم، بزرگترين حركت مهم را در زمينهى اقتصاد انجام دادهايم. امروز صنايع دانشبنيان از جملهى كارهائى است كه ميتواند اين خلأ را تا ميزان زيادى پر كند. ظرفيتهاى گوناگونى در كشور وجود دارد كه ميتواند اين خلأ را پر كند. همت را بر اين بگماريم؛ برويم به سمت اين كه هرچه ممكن است، وابستگى خودمان را كم كنيم. »
بیانات در دیدار كارگزاران نظام3/5/1391: «مسئلهى اقتصاد مهم است؛ اقتصاد مقاومتى مهم است. البته اقتصاد مقاومتى الزاماتى دارد. مردمى كردن اقتصاد، جزو الزامات اقتصاد مقاومتى است. اين سياستهاى اصل ۴۴ كه اعلام شد، ميتواند يك تحول به وجود بياورد؛ بخش خصوصى را بايد توانمند كرد؛ هم به فعاليت اقتصادى تشويق بشوند، هم سيستم بانكى كشور، دستگاههاى دولتى كشور و دستگاههائى كه ميتوانند كمك كنند - مثل قوهى مقننه و قوهى قضائيه - كمك كنند كه مردم وارد ميدان اقتصاد شوند. »
بيانات در دیدار جمعی از پژوهشگران و مسئولان شركتهای دانشبنیان8/5/1391: «به نظر من يكى از بخشهاى مهمى كه ميتواند اين اقتصاد مقاومتى را پايدار كند، همين كار شماست؛ همين شركتهاى دانشبنيان است؛ اين يكى از بهترين مظاهر و يكى از مؤثرترين مؤلفههاى اقتصاد مقاومتى است؛ اين را بايد دنبال كرد. »
بیانات در دیدار دانشجویان 16/5/91: «اقتصاد مقاومتى معنايش حصار كشيدن دور خود و فقط انجام يك كارهاى تدافعى باشد؛ نه، اقتصاد مقاومتى يعنى آن اقتصادى كه به يك ملت امكان ميدهد و اجازه ميدهد كه حتّى در شرائط فشار هم رشد و شكوفائى خودشان را داشته باشند. »
بيانات در ديدار رئيسجمهوری و اعضاى هيئت دولت2/6/1391: «بخش خصوصى را بايد كمك كرد. اينكه ما «اقتصاد مقاومتى» را مطرح كرديم، خب، خود اقتصاد مقاومتى شرائطى دارد، اركانى دارد؛ يكى از بخشهايش همين تكيهى به مردم است؛ همين سياستهاى اصل 44 با تأكيد و اهتمام و دقت و وسواسِ هرچه بيشتر بايد دنبال شود؛ اين جزو كارهاى اساسى شماست...بالاخره اقتصاد مقاومتى معنايش اين است كه ما يك اقتصادى داشته باشيم كه هم روند رو به رشد اقتصادى در كشور محفوظ بماند، هم آسيبپذيرىاش كاهش پيدا كند...يك ركن ديگر اقتصاد مقاومتى، حمايت از توليد ملى است...یك مسئله هم در اقتصاد مقاومتى، مديريت مصرف است. مصرف هم بايد مديريت شود. .. فرهنگسازى هم لازم است، اقدام عملى هم لازم است. فرهنگسازىاش بيشتر به عهدهى رسانههاست...به مصرف توليدات داخلى هم اهميت بدهيد. در دستگاه شما، در وزارتخانهى شما، اگر همين اقلام روزمرهاى كه مورد نياز وزارتخانه است، تهيه ميشود، سعى كنيد همهاش از داخل باشد؛اصلاً ممنوع كنيد و بگوئيد هيچ كس حق ندارد در اين وزارتخانه جنس خارجى مصرف كند...يك مسئلهى ديگر در سرفصل اقتصاد مقاومتى، اقتصاد دانشبنيان است همین شرکت های دانش بنیان ... یکی از بهترین مظاهر و یکی از موثرترین مولفه های اقتصاد مقاومتی است. »
حال به تعریف اقتصاد مقاومتی با استفاده از فرمایشات رهبری می پردازیم
امروزه جمهوری اسلامی در حوزههای اقتصادی خود با مسائل یا مفاهیمی مواجه است كه به هیچ عنوان تاكنون چه در عرصهی نظر و در كتابهای درسی و چه در عرصهی عمل و تجارب بشری مشابه و مابهازای واقعی نداشته است. بنابراین خود انقلاب اسلامی مكلّف به نوآوری و ابتكار و نظریهپردازی و الگوسازی در این عرصههای جدید اقتصادی است. هر كشوری كه عَلم استكبارستیزی را برپا كند نیازمند چنین الگوهایی است. یكی از این مفاهیم،((اقتصاد مقاومتی)) است.
اگر تمام دانش انباشته و كتابهای مرسوم اقتصادی دنیا را مطالعه كنید، نظریه یا تجربهای مدون و مكتوب دربارهی اقتصاد مقاومتی نخواهید یافت. در تمام متون و كتابهای اقتصاد، هیچ پیشینهای نظری یا عملی از تحریم بانك مركزی نخواهید دید و از آنجا كه این امر تاكنون سابقه نداشته، چگونگی واكنش به آن هم امری بدیع است. حتی اگر مطالعاتی هم در این باره صورت گرفته باشد، در طبقهبندیهای محرمانه و امنیتی قرار گرفته و امكان دسترسی به آن برای كارشناسان معمولی وجود ندارد. نتیجه اینكه اقتصاددان انقلاب اسلامی نمیتواند از نظریههای متداول برای حل مشكل و مسألهی خود بهره بگیرد. لذاست كه جنبش نرمافزاری و الگوی اسلامی- ایرانی ادارهی جامعه، شكل بدیعی به خود میگیرد كه الهامبخش جمیع ملتهای آزاده خواهد بود.
چهار تعریف از اقتصاد مقاومتی
مطلبی كه در این نوشته درآمدی بر آن خواهم داشت، مسألهی اقتصاد مقاومتی است. ابتدا لازم است كه یك تبیین و تعریف علمی از اقتصاد مقاومتی ارائه دهیم. اقتصاد مقاومتی را میتوان چهارگونه تعریف نمود و چهار الگو از آن یا تركیبی از همهی آنها را در كشور به عنوان پروژههایی ملی پیگیری كرد.
اقتصاد موازی
تعریف اول از اقتصاد مقاومتی به مثابهی «اقتصاد موازی» است؛ یعنی همانطور كه انقلاب اسلامی با توجه به نیاز خود به نهادهایی با روحیه و عملكرد انقلابی، اقدام به تأسیس نهادهایی مانند كمیتهی امداد، جهاد سازندگی، سپاه پاسداران و بنیاد مسكن نمود، امروز نیز بایستی برای تأمین اهداف انقلاب، این پروژه را ادامه داده و تكمیل كند؛ چرا كه انقلاب اسلامی به اقتصاد مقاومتی و به نهادسازیهای مقاومتی در اقتصاد نیاز دارد كه چه بسا ماهیتاً از عهدهی نهادهای رسمی اقتصادی برنمیآید. پس باید نهادهایی موازی برای این كارویژه ایجاد كند؛ یعنی ما در كشورمان به «اقتصاد پریم» نیاز داریم.
این امر البته به معنای نفی نهادهای مرسوم نیست. كما اینكه اكنون ما همزمان از هر دو نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهاد ارتش جمهوری اسلامی برای دفاع از انقلاب بهرهمندیم. البته این الگو در مدلهای حكمرانی مرسوم در دنیا و اتفاقاً در كشورهایی كه از تجربه و توان حكمرانی بیشتری برخوردار باشند وجود دارد و این كشورها از نظامهای چندلایهی سیاستگزاری و ادارهی امور عمومی برخوردارند. به عنوان مثال میتوانیم از حضور همزمان نهادهای دولتی، سازمانهای مردمنهاد، خیریه و بنگاههای خصوصی در عرصهی بهداشت و سلامت یا حتی در عرصهی دفاعی و امنیتی كشورهای توسعهیافتهی غربی نام ببریم. البته مهمترین مشكل این الگو این است كه حسب نیازهای خاص انقلاب اسلامی و در عرصهی اجرا با سؤالات نوینی روبهرو خواهد بود، زیرا مثلاً هیچ تصوری از «بانك مركزی موازی» در یك كشور و سامانبخشی به عرصهی پولی- مالی كشور در دو لایهی دولتی و عمومی وجود ندارد. اما باز هم منطقاً نمیتوان این الگو را در زمرهی مدلهای ادارهنشدنی و غیرمعقول به حساب آورد.
اقتصاد ترمیمی
تعریف دوم از اقتصاد مقاومتی عبارت از اقتصادی است كه در پی «مقاومسازی»، «آسیبزدایی»، «خللگیری» و «ترمیم» ساختارها و نهادهای فرسوده و ناكارآمد موجود اقتصادی است. یعنی اگر در رویكرد قبلی میگفتیم كه فلان نهاد نمیتواند انتظارات ما را برآورده كند، در رویكرد جدید به دنبال آن هستیم كه با بازتعریف سیاستهای نهادهای موجود، كاری كنیم كه انتظارات ما را برآورند. مثلاً در این تعریف، ما از بانك مركزی یا وزارت بازرگانی میخواهیم كه كانونهای ضعف و بحران را در نظام اقتصادی كشور شناسایی كنند و خود را بر اساس شرایط جدید اقتصادی، تحریمها یا نیازهای انقلاب اسلامی بازتعریف نمایند و در نتیجه عملكردی جهادی ارائه دهند. در مقام تمثیل میتوان گفت این كار شبیه همان كاری است كه «پتروس فداكار» با فروبردن انگشت خود در تَرَك دیوارهی سد انجام داد؛ یعنی باید تركهای ساختاری دیوار نهادهای اقتصادی را ترمیم كنیم. این مسأله یعنی ترمیم و مقاومسازی ساختارهای اجرایی و اداری كشور حسب نیازهای مختلف و مقتضیات زمان و مكان هم امری دور از ذهن نیست. كشورهای توسعهیافته نیز در برهههایی از تاریخ اقتصادی خود، مجبور به مقاومسازی ساختارهای اقتصادی شدند. مثلاً غرب پس از دو شوك نفتی ۱۹۷۹ و ۱۹۸۳ میلادی، اقدام به جایگزینی سوختهای فسیلی با سایر سوختهای نوین كرد؛ بهطوری كه امروزه با قیمتهای بالای یكصد دلار نیز دچار شوك نفتی نمیشود. با این توضیحات ما امروز فقط نیازمند عزمی ملی برای اجرای این پروژهی ملی و ارزشی هستیم.
اقتصاد دفاعی
تعریف سوم از اقتصاد مقاومتی، متوجه «هجمهشناسی»، «آفندشناسی» و «پدافندشناسی» ما در برابر آن هجمه است. یعنی ما باید ابتدا بررسی كنیم كه مخالفان ما حمله به اقتصاد ایران و اخلال در آن را چگونه و با چه ابزارهایی صورت میدهند. بنابراین وقتی به اقتصاد مقاومتی دست یافتهایم كه ابزارها و شیوههای هجمهی دشمن را پیشاپیش شناخته باشیم و بر اساس آنها استراتژی مقاومت خود را علیه آنان تدوین و اجرا كنیم. بدیهی است تا آفند دشمن شناخته نشود، مقاومت متناسب با آن نیز طراحی و اجرا نخواهد شد.
اقتصاد الگو
چهارمین تعریف نیز این است كه اساساً اقتصاد مقاومتی یك رویكرد كوتاهمدت سلبی و اقدامی صرفاً پدافندی نیست؛ بر خلاف سه تعریف قبلی كه اقتصاد مقاومتی را یا پدافندی یا كوتاهمدت میدانستند، این رویكرد چشماندازی كلان به اقتصاد جمهوری اسلامی ایران دارد و یك اقدام بلندمدت را شامل میشود. این تعریف هم كه به نظر میرسد دور از دیدگاههای رهبر معظم انقلاب نیست، رویكردی ایجابی و دوراندیشانه دارد. در این رویكرد، ما در پی «اقتصاد ایدهآلی» هستیم كه هم اسلامی باشد و هم ما را به جایگاه اقتصاد اول منطقه برساند؛ اقتصادی كه برای جهان اسلام الهامبخش و كارآمد بوده و زمینهساز تشكیل «تمدن بزرگ اسلامی» باشد. بدین معنا اساساً در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، یكی از مؤلفههای مهم الگو میباید متضمن مقاومت و تحقق آن باشد. در این مقوله است كه اقتصاد مقاومتی مشتمل بر اقتصاد كارآفرینی و ریسكپذیری و نوآوری میشود.
البته همهی این چهار تعریف از اقتصاد مقاومتی به نوعی با هم رابطهی «عموم و خصوص مِنوجه» دارند، منتها برخی كوتاهمدت و برخی بلندمدت هستند و البته تركیبی از استراتژیهای مطلوب را نیز برایمان به تصویر میكشند.
۱۰ نكته درباره تحقق اقتصاد مقاومتی
برای شناخت بسترها و زمینههای تحقق اقتصاد مقاومتی، ابتدا باید به آسیبشناسی اقتصاد كشور و موانع و نیازمندیهای تحقق اقتصاد مقاومتی پرداخت.
اولین نیاز این است كه مركزیت و محوریتی برای فعالیت در عرصهی اقتصاد مقاومتی داشته باشیم. فعالان این عرصه باید بتوانند اطلاعات و دستاوردهای خود را در جایی به اشتراك بگذارند. فرماندهی هوشمند و متمركزی برای هدایت فعالیتهای این حوزه و شناسایی و آموزش نیروهای مستعد و مناسب برای فعالیت علمی و عملیاتی در این عرصه لازم است. سامانهای پویا و هوشمند برای این مسأله وجود داشته باشد. مراكزی چون شورای عالی امنیت ملی كه در این موضوع ورود خوبی داشتهاند، بایستی با عنایت به مسائل فوق در كمك گرفتن از دیگر نیروها پویا و چابك باشند.
نیاز دوم آن است كه فعالیت در عرصهی اقتصاد مقاومتی نیاز به رصد و دیدهبانی فضای اقتصادی داخلی و بینالمللی و نیز گردآوری آمارهای دقیق و روزآمد دارد. ضمناً برای اینكه به این دو برسیم، به شاخصهای بومی نیاز داریم تا میزان مقاومت و آسیبپذیری اقتصادمان را بر اساس آنها شناسایی كنیم و بدانیم این اقتصاد ما تا چه اندازه میتواند در برابر فشارها مقاومت كند و این سد اقتصادی چه میزان فشار را میتواند تحمل كند؟ اقتصاد غربی برای خودش شاخص دارد و ما به شاخصهای بومی متناسب با این مسائل بومی خودمان نیاز داریم؛ كاری كه از جوانان ما بهخوبی برمیآید.
مسألهی سوم، ضرورت طراحی یك الگوی مشخص از شیوهی زندگی متناسب با اقتصاد مقاومتی برای عموم مردم و بهویژه برای مدافعان انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است؛ آنهایی كه قائل به صحت و صدق ایدهی اقتصاد مقاومتی هستند. یعنی ما چه الگوی مشخصی را برای بدنهای از مردم ارائه میدهیم كه بدانند نیازها و مقتضیات انقلاب چه نوع سبك زندگی را میطلبد؟ ابتدا باید دولت را در سبك ادارهی امور و سپس این بخش از مردم را به سبك زندكی متناسب با انقلاب تشویق و تأیید كرد تا بدینوسیله سبك زندگی متناسب با مقتضیات انقلاب را در جامعه پُررنگتر كنیم که رهبر انقلاب در سفر اخیرشان به خراسان شمالی به سبک زندگی و چگونگی اصول آن پرداختند.
وقتی یك شیوهی زندگی را بر اساس سهگانهی «اعتماد بهنفس ملی، روحیهی جهادی، و پرهیز از لقمهی حرام» طراحی كردیم، میتوانیم به كارآمدی آن امیدوار باشیم. توجه به معنویت دینی در این سهگانه نقشی اساسی ایفا میكند. البته طبیعی است كه جنگ نظامی برای مردم ملموس و باورپذیرتر باشد، اما جنگ نرمافرازی اینگونه نیست. بنابراین وجود روحیهی جهادی منبعث از آموزههای دینی در آن سبك زندگی بسیار مهم و كلیدی است. در روایات ما این عبارت وجود دارد كه اگر كسى در ميدان جنگ نبوده باشد يا در دلش حديث جهاد نخواند، به گونهاى از نفاق زندگى را ترك میكند.
این شور و حماسهی زندگی مقاوم و جهادی را باید به عرصهی عموم علاقمندان انقلاب بكشانیم تا چهرهی زندگی را از اطراف و بیتفاوتی بزداییم. این مهم باید در نعلیم و تربیت رسمی و غیر رسمی اقتصادی متناسب با انقلاب اسلامی پیگیری شود و ما باید نظام تعلیم و تربیت اقتصادی خاص خودمان را برای مقاومت اقتصادی و جهاد اقتصادی، تبیین و طراحی و سپس اجرا كنیم.
بدیهی است اقتصاد مقاومتی بر پایه و اساس سرمایهی معنوی افراد و جامعه استوار است. بدون معنویت و سلامت معنوی، مقاومت شكننده است. مثال مهم اقتصادی در این زمینه، پرهیز از لقمهی حرام است. لقمهی حرام هر الگویی را كه از شیوهی زندگی متناسب با اقتصاد مقاومتی ارائه بدهید، بیاستفاده و بیفایده میكند. كسی كه شكمش از حرام پر باشد، پای هیچ مبارزه و مقاومتی حاضر نخواهد شد. لقمهی حرام مانند یك ویروس كشنده و خطرناك است كه ایمنی دستگاه تشخیص و عملكرد افراد را بهكلی نابود میكند. لذا یكی از اهداف اساسی ما باید این باشد كه مسیر لقمههای حرام و میزان آن را در اقتصاد كشورمان بررسی كنیم و سپس با كانونهای آن بهشدت مقابله نماییم.
اقتصاد مقاومتی ماهیتاً اقتصادی مردمی است. ضروری است كه مردم وارد این عرصه شوند تا از ورود رانتخوارها به اقتصاد جلوگیری كنند. اگر ما فضا را برای حضور جوانان مؤمن و خلاّق ایران اسلامی در عرصهی اقتصادی فراهم كنیم، قطعاً تحولات مثبتی را در این عرصه شاهد خواهیم بود.
مسألهی چهارم عبارت از این است كه نظام آموزشی ما متناسب با اقتصاد مقاومتی عمل كند. كاركرد نظام آموزشی آن است كه كودكان و نوجوانان و جوانان یك كشور را متناسب با شرایط و نیازهای تاریخی آن برهه تربیت كند. اما متأسفانه در كشور ما این اتفاق بهخوبی نمیافتد. به یك مثال از عملكرد آمریكا در دشمنسازی اشاره میكنم. وزارت دفاع آمریكا كتابی را در ۴۰۰ صفحه منتشر كرده كه موضوعات امنیت ملی آمریكا را در آن برشمرده و توضیح داده است. مخاطبان كتاب هم عموماً معلمان دبیرستانهای آمریكا هستند و از آنها خواسته شده تا ضمن بحثهای خودشان به این موارد هم اشاره كنند. یعنی آمریكایی كه مشكل امنیتی با همسایگان خود ندارد و اساساً خودش بحران ساز برای دیگران است، با استفاده از نظام آموزش و پرورش خود كاری كرده كه در ذهن جوانان و نوجوانان این كشور همواره دغدغهی امنیت اقتصادی و دشمنان اقتصادی مطرح باشد.
حال این سؤال مطرح است كه نظام آموزشی ما چه اندازه به دنبال جهادی بارآوردن مخاطبان خویش است و آیا اصلاً فكری برای این دارد كه فرزندان این مرز و بوم را جهادگر باربیاورد؟! ما نیاز داریم كه از سطح پیشدبستان برای این مسأله برنامه داشته باشیم. ما به شعر و داستان و كاریكاتورهایی احتیاج داریم كه كودكانمان را به این سمت هدایت كنیم. بنابراین توجه به نظام آموزشی و تربیتی در این عرصه بسیار مهم است.
مورد پنجم هم دربارهی نظام رسانهای و تبلیغاتی ما برای رواج آموزههای اقتصاد مقاومتی است. ما به نظام تبلیغاتی هماهنگ و منسجمی احتیاج داریم كه بتواند این آموزهها را از طریق رسانههای رسمی و غیر رسمی مختلف، بهخوبی و در بستهبندیهای مناسب به مردم عرضه كند؛ همانگونه كه در دوران دفاع مقدس به هر حال دستگاههایی مسئول كاری شبیه این كار بودند و برای آن فكر میكردند. بنابراین ما باید از ظرفیت همایشها، سخنرانیها، اینترنت، شبكههای تلویزیونی و رادیویی و حتی مجالس مذهبی و هیئات برای رسیدن به این مقصود استفاده كنیم.البته باید از شیوه تبلیغات غربی استفاده نکرد چرا که با این حرکت مقاومتی سنخیتی ندارد و در واقع راه کاری برای ارائه ندارد و لازم است که از تبلیغات منحصر به فرهنگ خودمان استفاده کنیم مانند تبلیغات دوران دفاع مقدس و صد البته به روز شده و به سبک زندگی ایرانی اسلامی دهه نود ی.
مسألهی ششم، امكان واكنش سریع نظام اقتصادی ما در برابر حملات اقتصادی است؛ اینكه چقدر توان واكنش به كنشها و حملاتی را داریم كه به نظام اقتصادی ما وارد میشود و چقدر میتوانیم در این واكنش سریع استقامت داشته باشیم. اگر بحرانی پیش بیاید، تا چه میزان میتوانیم مصارف كشور را پایین بیاوریم؟ مردم تا چه اندازه و در چه مدتی میتوانند خودشان را با این تغییرات هماهنگ كنند؟ قوتهای ما در این زمینه میباید تكمیل و ضعفهایمان ترمیم شوند.
مسألهی هفتم، ایفای نقش پررنگ مردم در اقتصاد مقاومتی است. اقتصاد مقاومتی ماهیتاً اقتصادی مردمی است. دوباره به تعاریف ابتدای بحث برمیگردیم؛ اگر قرار باشد ما اقدام به نهادسازیهای موازی در اقتصاد مقاومتی كنیم، هیچ لزومی ندارد كه این نهادسازی را دولت انجام دهد، بلكه ضروری است كه مردم وارد این عرصه شوند تا از ورود رانتخوارها به اقتصاد جلوگیری كنند. الان كه بحث تحریمها و مشكلات مبادلهی پول مطرح است، نهادهای اقتصادی مردمی و سازمانهای مردمنهاد میتوانند نقش بسیار پررنگ و تعیینكنندهای داشته باشند. اگر ما فضا را برای حضور جوانان مؤمن و خلاّق ایران اسلامی در عرصهی اقتصادی فراهم كنیم، قطعاً تحولات مثبتی را در این عرصه شاهد خواهیم بود.
در زمان جنگ جهانی دوم، اقتصاددانهای معروف آمریكا در واحد اقتصادی وزارت دفاع این كشور برنامهریزی كردند كه چگونه میتوانند از شرایط موجود و ظرفیتهای مردمی برای جنگ استفاده كنند. امروز ما نیاز داریم كه یك بار مهارتهای مردم خودمان را كاملاً رصد كنیم تا دریابیم كه در روز مبادا مهارت چه كسانی برای این كشور به كار میآید و اگر كسانی چند مهارت دارند، كدام مهارتشان در اولویت استفاده قرار دارد.
لقمهی حرام مانند یك ویروس كشنده و خطرناك است كه ایمنی دستگاه تشخیص و عملكرد افراد را بهكلی نابود میكند. لذا یكی از اهداف اساسی ما باید این باشد كه مسیر لقمههای حرام و میزان آن را در اقتصاد كشورمان بررسی كنیم و سپس با كانونهای آن بهشدت مقابله نماییم.
به گمان من برای اینكه عملیات جهاد اقتصادی ما موفق باشد، باید بازیگران اصلی این اقتصاد را نه به صورت كلی، كه كاملاً جزئی تعیین كنیم. یعنی تقسیمبندی خود را از حالت مردم و مسئولین به یك تقسیمبندی تخصصی تبدیل كنیم كه شامل اساتید دانشگاه، اساتید حوزه، دانشجویان، طلاب، دانشآموزان، معلمان و زنان خانهدار و همهی اقشار دیگر بشود.
مسألهی هشتم، لزوم توجه و دلجویی و حمایت دولت از فعالان اقتصادی است. اگر دولت در شرایط عادی از فعالان اقتصادی و از كشاورزان و كارگران و كارمندان حمایت كند، آن وقت میتواند انتظار داشته باشد كه آنها هم در روز مبادا به كمك كشور بیایند. اما اگر دولت آنها را رها كند و به مشكلات آنها اهمیتی ندهد و فقط به فكر خود باشد، دیگر توانی برای مقاومت در این اقشار نمیماند كه بخواهند در روز مبادا مقاومت كنند؛ چنانچه حضرت امیرالمؤنین علیهالسلام در نامهشان به مالك اشتر به این معنا اشاره كردهاند.
نكتهی نهم، تحرك دستگاه دیپلماسی كشور برای فعال كردن ظرفیتهای بالقوه و فرصتهای جهانی در اقتصاد مقاومتی است. اقتصاد مقاومتی در شبكهای پویا از اقتصاد جهانی معنادار میشود و كشف و بكارگیری و ساخت ظرفیت این شبكه برعهدهی ماست. جهانی شدن اقتصاد موجب شده تا مقاومت اقتصادی نیز تعاریف جدید به خود بگیرد، لذا ما نیازمند بازیگرانی خاص در عرصهی اقتصاد جهانی و بازی در لایههای مختلف آشكار و پنهان آن هستیم. همچنین لازم است تا گردآوری و استفاده از تجارب اقتصادی دیگر كشورها در زمینههای مشابه را مجدانه پیگیری كنیم. به هر حال ممكن است هر كشوری در یك برههای با مشكلات اقتصادی مواجه بوده باشد؛ اگر دستگاه دیپلماسی كشور این تجربیات را گردآوری كند و در اختیار فعالان و محققان اقتصادی بگذارد، این مسأله برای اقتصاد كشور بسیار راهگشا خواهد بود.
نكتهی دهم و پایانی، لزوم تبدیل بحث اقتصاد مقاومتی به گفتمان رایج در دانشگاهها، مراكز علمی و مجامع مذهبی است. همین صحبت كردن و گفتوگو پیرامون این موضوع و توجه به ابعاد مختلف آن، در سرعت حركت به سمت تحقق اقتصاد مقاومتی تأثیری بسزا خواهد داشت. این مسأله باید در كلاسهای درس و پروژههای علمی از محققان و نخبگان خواسته شود و از سوی استادان اقتصاد كه درد دین دارند یا حداقل آزاده و میهندوست هستند، جدی گرفته شود.
مجموعهی این مطالب، درآمدی بود بر مسألهی اقتصاد مقاومتی برای آغاز بحثهای علمی. البته مطالب هر بند نیازمند تفصیل و نقشهی راهی مشروح است كه با پیگیری دستگاههای مسئول در هر بخش، انشاالله ادامه مییابد.
یکی از شروط حركت به سمت جهاد اقتصادی و اقتصاد مقاومتی داشتن روحیهی جهادی است و روحیهی یك ملت، بیش از هر چیز دیگر به فرهنگ او برمیگردد. رهبر معظم انقلاب اسلامی میفرمایند: «اگر ما بخواهيم اين حركت عظيم اقتصادى در كشور در سال 90 انجام بگيرد، يك الزاماتى هم دارد ... اولاً روحيهى جهادى لازم است. » اما سؤال مهم این است كه رابطهی «فرهنگ» و «اقتصاد» در مكتب اقتصادی اسلام چگونه است؟
با توجه به معنی و مفهوم اقتصاد مقاومتی، رابطهی فرهنگ و این اقتصاد را بررسی میکنیم
اقتصاد مقاومتی در رویارویی و تقابل با اقتصاد وابسته قرار میگیرد. اقتصاد مقاومتی نمیپذیرد كه صرفاً مصرفكننده باشد، منفعل نیست و در مقابل اهداف اقتصاد سلطه ایستادگی میكند.
هر جامعهای سه ركن اساسی دارد؛ فرهنگ، سیاست و اقتصاد. این سه ركن متقوم هم هستند و از بین آنها، فرهنگ نقش مهمتری دارد. بنابراین اقتصاد در تبعیت از فرهنگ عمل میكند. اساساً اقتصاد، ارزشها و جهت خود را از فرهنگ متبوع خود میگیرد. بنابراین تا فرهنگ مقاومتی نباشد، اقتصاد هم مقاومتی نخواهد شد. پس این دو با هم یك رابطهی طولی دارند.
الگوی مناسب برای این رابطه
بهترین الگو برای ایجاد رابطهی فرهنگ و اقتصاد مقاومتی، الگوبرداری از فرهنگ بسیج و دفاع هشت سالهی ما در برابر همهی دنیا است. در جنگ تحمیلی با تكیه بر فرهنگ عاشورا، بزرگترین جبههی مقاومت در مقیاس عمومی و در تمامی سطوح جامعه شكل گرفت. عامل اصلی این مقاومت گسترده «مذهب و باورهای اعتقادی» بود. این عامل هم بر دو ركن اساسی استوار بود؛ ركن اول «عاشورا و شهادت» و ركن دوم «انتظار و ظهور منجی مصلح».
فرهنگِ اقتصاد نیز همچون فرهنگ سیاست به مجموعهی باورها، ارزشها و رفتارها و نمادها در حوزهی ثروت اطلاق میشود كه با تغییر یا تحول آن، اقتصاد مقاومتی نیز دچار تغییر و تحول خواهد شد. پس هر گونه تحول مثبت یا منفی در فرهنگ سیاست (قدرت)، فرهنگ اقتصاد )ثروت) و فرهنگ اجتماع (هنجارها و رفتارها) مستقیماً بر اقتصاد مقاومتی تأثیر دارد.
پیششرطها و پیشنیازهای فرهنگی برای تحقق و دستیابی ملت ما به اقتصاد مقاومتی
مادامی كه خاستگاه «فرهنگ اقتصاد» بر پایهی مفاهیمی همچون «سودمحوری»، «سرمایهسالاری» و «تكاثرگرایی» باشد و كارشناسان و مدیران اقتصاد به این دسته از معادلات وفادار باشند، اقتصاد مقاومتی و جهاد اقتصادی مورد نظر نظام اسلامی تحقق پیدا نخواهد كرد. به عبارت دیگر، هرگاه مفاهیم، تعاریف، سیاستها، قوانین، ساختارها، ضوابط و مدیریت اقتصادی حول محور «اقتصاد سرمایهداری» تعریف شود، نمیتوان از تولید ثروت بر پایهی جهاد و مقاومت و اخلاص و ایثار سخن گفت. پس میتوان نتیجه گرفت كه كیفیت و نوع فرهنگ حاكم بر اقتصاد میتواند پذیرای مفهوم ارزشی جهاد و مقاومت باشد یا نباشد.
اعلام جهاد اقتصادی از جانب رهبر معظم انقلاب در سرآغاز سال 1390 بیانگر این واقعیت است كه با پیروی از الگوهای متداول اقتصادی دنیا نمیتوانیم به اقتصادی صیانتزا، عدالتآفرین و مقتدر برسیم. از پیشنیازهای فرهنگی برای دستیابی به اقتصاد مقاومتی، یكی این است كه استراتژی اقتصادی را حول محور استراتژی «جنگ فرهنگی» بازتعریف كنیم. در این صورت عرصهی اقتصادی هماهنگ با عرصهی فرهنگ عمل خواهد كرد.
این پیشنیازهای فرهنگی چگونه محقق میشوند؟
تحقق پیشنیازهای فرهنگی را باید در سه سطح بنیادی، تخصصی و عمومی دنبال كرد؛ در سطح بنیادی كه نیاز به استخراج فقه نظام اقتصادی و نظامسازی مبتنی بر آن توسط فقها و كارشناسان فقه ما دارد، در سطح تخصصی كه نیاز به بازنگری در مفاهیم، تعاریف، سیاستها، قوانین و ضوابط اقتصادی موجود كشور و نظریهپردازی و الگوپردازی بر اساس مفاهیم و تعاریف جدید و هماهنگ با نگاه ارزشمحور دارد، و بالأخره در سطح عمومی كه نیازمند آموزش و ظرفیتسازی و فرهنگسازی در سطح كارشناسان و كارگزاران نظام اسلامی و مردم است.
رابطه و نسبت بین «فرهنگِ اقتصاد» و «اقتصادی فرهنگ»
باید بگویم كه یكی از محورهای مهم در عرصهی اقتصاد اسلامی، اقتصادِ فرهنگ است كه شامل همهی منابع انسانی، مالی، تجهیزات، سختافزار، فضا و امكانات میشود. اقتصاد بخش فرهنگ نقش مؤثری در پیشرفت فرهنگ اسلامی در سطوح مختلف جامعه دارد. اگر اقتصاد فرهنگ مبتنی بر فرهنگ اقتصادی منبعث از اسلام نباشد، نهتنها موجب پیشرفت جامعهی اسلامی نخواهد شد، بلكه به عنوان یك اهرم بازدارنده و مخرب هم عمل خواهد كرد و مانع پیشرفت فرهنگ اسلامی در تمامی ابعاد خواهد بود. پس اگر فرهنگ اسلامی را پایه و اساس شكلگیری تمامی پدیدهها و از جمله نظام اقتصادی بدانیم، آنگاه درخواهیم یافت كه اقتصاد فرهنگ تابعی از فرهنگ اقتصاد است كه امروزه از آن به عنوان مكتب اقتصادی یاد میكنند.
پس اقتصاد مقاومتی یكی از اركان «مكتب اقتصاد اسلامی» به حساب میآید كه دیگر اركان آن شامل «عدالت اقتصادی»، «تدبیر معیشت» و «عقلانیت اقتصادی»، الگوی تولید، توزیع و مصرف اقتصادی است. اركان مذكور را اصطلاحاً «فرهنگ اقتصاد» مینامند. حال اگر اقتصاد خالی از این اركان باشد، دیگر نمیتوان آن را اقتصاد اسلامی نامید. پس اسلامیت اقتصاد متقوم به وجود معنویت، عدالت و عقلانیت برخاسته از فرهنگ اسلامی در همهی عرصههای تولید، توزیع و مصرف ثروت است. فرهنگی مبتنی بر معنویت و عدالت و عقلانیت دینی، فرهنگی مقاوم و سالم و مقتدر هم خواهد بود. آنگاه حضور و جریان این فرهنگ در دیگر ابعاد جامعه و از جمله حضور فرهنگ در نظام سیاسی، حضور فرهنگ در نظام فرهنگی و حضور فرهنگ در نظام اقتصادی موجب سلامت نظامات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خواهد شد.
در پایان از گزارش فوق می توان این نتیجه را گرفت که : در مرحلهی نخست و به وسیلهی فرهنگ دینی باید تمامی نظامات جامعه را مهندسی كرد. در مرحلهی دوم وقتی كه این نظامات شكل گرفت، یعنی هرگاه نظام اقتصادی بر پایهی فرهنگ دینی تعریف و مهندسی شد، آنگاه اقتصاد سیاست و اقتصاد فرهنگ و اقتصاد در حوزهی اقتصاد نیز پاك و تعالیبخش و مقاوم و بالنده خواهد بود و میتواند در خدمت اهداف بلند و تعالیبخش و انسانساز اسلام باشد.
منابع:
بيانات در ديدار رئيسجمهوری و اعضاى هيئت دولت2/6/91
بیانات در دیدار دانشجویان16/5/91
بيانات در دیدار جمعی از پژوهشگران و مسئولان شركتهای دانشبنیان8/5/91
بیانات در دیدار كارگزاران نظام3/5/91
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان19/5/91
بيانات در ديدار جمعی از كارآفرينان سراسر كشور 16/6/91
یادداشت دكتر عادل پیغامی، استاد اقتصاد و عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق علیهالسلام، چهار تعریف از اقتصاد مقاومتی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت ، ده نكته دربارهی تحقق اقتصاد مقاومتی ۱۳۹۱/۰۵/۰۷
رئیس دانشگاه علوم اقتصادی؛اقتصاد مقاومتی تغییر در فرهنگ مصرف و سرمایهگذاریبه گزارش 598 به نقل ازفارس
رابطهی «فرهنگ» و «اقتصاد»در مكتب اقتصادی اسلام ،حجتالاسلام والمسلمین دكتر عبدالعلی رضایی، عضو كميسيون حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتوگوی با سایت www.khamenei.ir ۱۳۹۰/۱۰/۳۰.
اقتصاد مقاومتي تفاوت با رياضت اقتصادي ،شهرزاد كيافر دوشنبه, 20 شهریور 1391
سخنان دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در مسجد المهدی شهر ری
دیدگاه شما