اکبر هاشمی رفستجانی جزء افرادی بود که اصلاح طلبان برای ورود خود به عرصه قدرت بدان تکیه و امید زیادی بسته بودند و شعارها و گفتمان وی را هرچند به صورت ابزاری، دستمایه پیشرفت خویش و خروج از این سکون مرگ بار میدیدند. وی به دلایل خاص که کهولت سن بخشی از آن را فرا میگرفت، عدم احراز صلاحیت گشت و از گردونه رقابت های انتخاباتی به کنار کشیده شد.
بعد از ثبت نام اکبر هاشمی در انتخابات، بسیاری از کاندیداهای اصلاح طلب انصراف یا کنارکشیدند ولی در این میان دو نفر به توصیه شخص هاشمی در گود ماندند که بسیاری آنها را روز مبادایی تلقی می کردند.این دو فرد یکی محمد عارف و دیگری حسن روحانی بود که تب و تاب انتخابات از ماهها قبل به شخصیت آنها رنگ دیگری بخشیده بود.
در این میان حسن روحانی اما با دیدن صحنه عدم احراز صلاحیت هاشمی محکم تر از قبل پا به میدان نهاد و خود را هرچند تلویحی،نماینده قاطبه جریان اصلاحات معرفی نمود و در اولین برنامه تلویزیونی خود که گفتگوی خبری شبکه دو بود، صحبتهایی از جنس اصلاح طلبان کرد و به گونهای گفتمان آنها را مصادره مطلوب خود نمود.در مکانهای مختلف نمایندگان وی، او را اصلاح طلب خواندند و تعاریف هاشمی و خاتمی از وی حتی در مستند تبلیغاتی روحانی نیز جای ویژهای را به خود اختصاص داد. این رویکرد اما راه به جایی نبرد و قریب به اتفاق همه اصلاح طلبان او را امروز از جنس اصلاحات نمی دانند و وی را یک کاریکاتور ساختگی از گفتمان خود تلقی می کنند و گاهاً او را مشکوک و حیله گر خطاب می نمایند.عده ای کثیر ازاصلاح طلبان نیز نامهای مبنی بر اینکه عارف تنها نماینده اصلاحات است را امضاء می نمایند. روحانی در برنامه گفت گو خبری هم با لحنی بسیار تند در مقابل صحبتهای منتقدوار مجری ایستاد و همه منتقدین خود را کذاب محسوب نمود و همین بحث نیز دل مردم را از وجود خود تهی کرد و اشتیاق برخی از عوام را نسبت به خود نیز از دست داد.
از سوی دیگر امروز همگان بر این امر واقفند که گفتمان روحانی در سیاست خارجی یک گفتمان سازشی و باج دهی است و عملکرد سالهای او این را کاملاً نشان داده است هرچند خود و نمایندگانش دست به تخطئه و غلطه های بسیار می زنند و لی تاریخ گواه همه چیز می باشد. این گفتمان امروز در مقابل گفتمان قدرتمند مقاومت که گفتمان امام و رهبری است واقع شده و شاید رمقی برای نفس کشیدن ندارد. نماینده این گفتمان قدرتمند شخص دکتر سعید جلیلی است که عملکرد وی غرب و اتحادیه اروپا را در مخمصه پاسخگویی قرار داده و هر روز نظام اسلامی را به انتهای مسیر پیچ بزرگ تاریخی نزدیک می نماید و اذعان جامع بین الملل هم در این است که با این روند روزی امریکا نیز ازپا در می آید و سرافکندگی بر وی چیره خواهد شد.حسن روحانی اما برای نفس کشیدن در این برهه، چیزی جزء متوسل شدن به شعارهای و گفتمانهای پوپولیستی ندارد. مناظره دیروز-پنجشنبه16 خرداد- بین نمایندگان روحانی و جلیلی این را به اثبات رساند که حسن روحانی با برچسب زدن دولت به روی سعید جلیلی خواهان مترود نمودن وی از صحنه رای آوری است. ولی این استراتژی هم مانند دیگر استراتژی های نخ نماشده راه به جایی نمی برد و این مردم هستند که قوه تشخیص شان آنها را از خواص جامعه به پیش انداخته است. گفتمان مقاومت نه گفتمان دولت فعلی بلکه گفتمان رهبر معظم انقلاب است که دائم بر اشاعه آن در تلاش است. امروز رهبر معظم انقلاب به صراحت این نکته را متذکر می شوند که رویکرد ما برای دولت آینده باید مبتنی بر رویکر روبه جلو پیشرفت باشد. شرایط بدر و خیبری که رهبری دائم آن را بیان می کنند امروز فراموش بسیاری گشته است:« اينكه ما عرض كرديم وضعيت بدر و خيبر، يعنى همين. وضعيت بدر و خيبر يعنى تهديد هست، چالش هست، اما بنبست نيست. در بدر امكانات كم بود، اما غلبه حاصل شد. امكانات طرف مقابل، چندين برابر؛ شايد در بعضى بخشها، غيرقابل مقايسهى با امكانات جبههى اسلام بود. در خيبر سختى وجود داشت؛ رفتند مدتها آنجا ماندند؛ مقاومت دشمن شديد بود؛ اما غلبه پيدا كردند. چالش هست؛ اما در قبال چالش، توان و قدرت و استعداد و ظرفيت هم وجود دارد. اين، معناى وضعيت بدر و خيبر است. اگر اين ظرفيت را به ميدان آورديم، اگر نقاط ضعف را كم كرديم، پيشرفت خواهيم كرد.» و در بخشی دیگر از همین سخنرانی می فرمایند: «يك واقعيت ديگر هم اين است كه اگر كشور در مقابل فشارهاى دشمن - از جمله در مقابل همين تحريمها و از اين چيزها - مقاومت مدبرانه بكند، نه فقط اين حربه كُند خواهد شد، بلكه در آينده هم امكان تكرار چنين چيزهائى ديگر وجود نخواهد داشت؛ چون اين يك گذرگاه است، اين يك برهه است؛ كشور از اين برهه عبور خواهد كرد.» (دیدار با کارگزاران نظام3/5/91)
دیدگاه شما