در تحقیقات اولیه مشخص شد که طلاهای زن سالخورده به سرقت رفته است و احتمال جنایت به خاطر سرقت مطرح شد. باتوجه به سالم بودن در ورودی، فرضیه ارتکاب قتل از سوی شخصی آشنا قوت گرفت.
در ادامه بررسیها مشخص شد که در طبقه بالای خانه پیرزن یک مادر و دختر زندگی میکنند که با وی رفت و آمد داشتهاند. آنها به عنوان مظنونان پرونده بازداشت شده و در نهایت روز گذشته دختر جوان راز قتل پیرزن را برملا کرد.
او گفت: من روی صورتم یک ماه گرفتگی دارم و چشم چپم نیز کوچکتر از چشم راستم است. پیرزن همسایه هر بار مرا میدید این نقایصم را به حالت تمسخر به رخم میکشید. آخرین بار هم که به خانهاش رفته بودم به من گفت چرا چشمت اینطوری است. از این جمله خیلی ناراحت شدم از عصبانیت به آشپزخانه رفتم و با خشمی که داشتم به او چند ضربه زدم.
او ادامه داد: به خودم که آمدم با جسد پیرزن مواجه شدم و تازه متوجه شدم که چهکاری انجام دادهام. برای اینکه رد گم کنم و پلیس به من شک نکند ۶ النگوی پیرزن را به سرقت بردم. النگوها و چاقوی خون آلود را هم داخل سطل زباله انداختم.
با اعتراف دختر جوان به جنایت، تحقیقات به دستور بازپرس جنایی ادامه دارد و متهم در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد.
دیدگاه شما