تازه های سایت

کد مطلب: 7230
13. بهمن 1391 - 11:01
این روزها پس از گذشت 32 سال تعداد زیادی از روزنامه‌نگاران و کارکنان مطبوعات آن زمان از دنیا رفته‌اند، بدون اینکه حرف‌ها و خاطراتی از روزهای اعتصاب آنها برای نسل جوان امروز باقی مانده باشد؟! حضرت امام‌(ره) در سال 57 در پیام تاریخی خود خطاب به روزنامه‌نگاران اعتصاب کننده فرمودند : « ازمتصدیان مطبوعات که زیر بار سانسور دیکتاتوری نرفتند، تشکر می کنم»

اعتصاب روزنامه‌نگاران در سال ۵۷ یکی از حرکت‌های خودجوش توسط تعدادی از روزنامه نگاران در سال ۵۷ بود که به صورت خودجوش انجام شد، متأسفانه پس از گذشت ۳۲ سال تعداد زیادی از روزنامه‌نگاران و کارکنان مطبوعات آن زمان از دنیا رفته‌اند، بدون اینکه حرف‌ها و خاطراتی از روزهای اعتصاب آنها برای نسل جوان امروز باقی مانده باشد.

حسین مهدیان یکی از افرادی است که در سال۵۷ در جمع روزنامه نگاران اعتصاب کننده حضورداشته و از آن روز خاطرات فراوانی دارد. مهدیان از اواخرسال۵۷ و در دوران التهاب انقلاب مدیر مسئول روزنامه کیهان را بر عهده داشته است، برای شنیدن حقایق ناگفته ای از ماجرای اعتصاب روزنامه نگاران ساعتی در دفتر کارش با وی همکلام شده‌ایم.

*********************************************

*آقای مهدیان شما یکی از اعضای کمیته حمایت از اعتصاب روزنامه‌نگاران در سال ۵۷ بودید، این کمیته چگونه تشکیل شد و چه اهدافی را دنبال می‌کرد؟

اعتصاب سراسری کارکنان روزنامه‌ها و مطبوعات درتاریخ ۱۵ آبان سال ۵۷ به علت تهدید و سانسور، و بازداشت تعداد زیادی از خبرنگاران و روزنامه نگاران آغاز شد و حدود۶۲ روز ادامه داشت. زمانی که ازهاری به عنوان نخست‌وزیر انتخاب شد بلافاصله دستورداد که از انتشار سه روزنامه کیهان، اطلاعات و آیندگان که درآن زمان در تهران منتشر می‌شدند جلوگیری شود و حتی دفاتر این روزنامه‌ها پلمب شدند.

حسین مهدیانپس از این اقدام رژیم، تعدادی از روزنامه‌نگاران درسراسر کشور در اعتراض به این وضعیت دست به اعتصاب سراسری زدند، همان روزهای اول اعتصاب، زندگی تعدادی ازکارکنان و حقوق بگیران مطبوعات فلج شد و نیازمند به کمک و مساعدت برای گذراندن زندگی شدند.

به همین دلیل با کمک تعدادی ازدوستان کمیته‌ای تحت عنوان کمیته حمایت از اعتصاب روزنامه‌نگاران تشکیل دادیم و روزهایی از هفته درسندیکای روزنامه‌نگاران در خیابان فرصت که در حقیقت نقش انجمن صنفی روزنامه‌نگاران را برعهده داشت، به طور منظم و هفتگی جلسه ای با کارکنان و روزنامه‌نگاران در اعتصاب برگزار شد.

پس از مدتی توانستیم کمک‌های مردمی زیادی را برای تعدادی ازروزنامه‌نگاران و کارکنان حقوق بگیر مطبوعات جمع‌آوری کنیم.

*این کمک‌ها از چه طریقی جمع‌آوری وچگونه به اعتصاب کنندگان پرداخت می‌شد‌؟

 یکی از طرح‌هایی که برای جذب مشارکت‌های مردمی انجام شد، توزیع برگه‌های کمک ۱۰۰ تومانی در بین مردم و در مساجد بود که این اقدام با استقبال مردم مواجه شد.

پس ازجمع آوری کمک‌ها آنها را به صورت مخفیانه برای حفظ آبروی افراد دراختیارشان قرار می گرفت.

*این اعتصاب پس از ۶۲ روز چگونه شکسته شد؟

در آن روزها به شدت نیازمند اطلاع‌رسانی و انتقال اخبار و اطلاعات حوادث انقلاب به مردم بودیم و به همین دلیل  در جلسه‌ای که با مدیران مسؤول روزنامه‌ها برگزار شد، به نتیجه رسیدیم که به اعتصابات پایان دهیم.

در آن جلسه مدیران مسؤول روزنامه‌های کیهان، اطلاعات و آیندگان به همراه شهید مطهری و مرحوم فلسفی و آقای رئیسی و موسوی اردبیلی حضورداشتند.

*اما در آن روزها جو حاکم بر مطبوعات به طرفداری از رژیم پهلوی بود، برای مقابله با این جو چه اقدامی انجام دادید؟

در همان جلسه‌ای که مدیران مسؤول مطبوعات آن زمان حضور داشتند، شهید مطهری تنها شخصی بود که با زبان ژورنالیستی و زبان خودشان با روزنامه‌نگاران صحبت کرد و تا جایی که امکان داشت، رسالت مبارزات و اهداف انقلاب را برای آنها تشریح کرد.

 بعد‌ها هم با برگزاری جلسات مختلف برای روزنامه‌نگاران آن زمان به دنبال آگاه‌سازی آنها نسبت به اهداف نهضت بودیم.

*به صحبت‌های شهید مطهری اشاره داشتید، شهید مطهری تا چه میزان با مطبوعات و رسانه‌ها آشنایی داشتند؟

شهید مطهری در آن زمان اشراف کاملی به وضعیت مطبوعاتی کشور داشت، حتی در یک مورد هم در مجله زن روز آن زمان مقاله‌ای به چاپ رسید که این مقاله و تحریفات آن در رابطه با حقوق زنان مورد اعتراض شدید شهید مطهری قرارگرفت و بلافاصله در سلسله مقالاتی تحت عنوان جایگاه زن به بررسی مقام والا و ارزش‌های زنان در جامعه پرداختند.

شهید مطهری بسیارعلاقه‌مند بود که مقالاتش در همان مجله زن روز که آن مقاله توهین‌آمیز را درج کرده به چاپ برسد، چرا که معتقد بود بهترین روش مقابله و ارائه پاسخ منطقی به نویسندگان مقالات توهین آمیز درج مطالب مفید درهمان مجلات است.

 نکته قابل توجه در این موضوع دید وسیع شهید مطهری نسبت به رسانه و جایگاه آن درجامعه است، سلسله مقالات مطهری دررابطه با حقوق زن درهمان مجله زن روز در۱۳ شماره مجله زن روز منتشر شد و چند سال بعد هم به صورت یک کتاب جامع به چاپ رسید که امروزه در اختیار علاقه‌مندان است.

*انتشار مطبوعات درسال ۵۷ بعد از اعتصابات با پیام حضرت امام (ره) همراه بود، این پیام چگونه منتشر شد؟

 همزمان با آغاز به کار مطبوعات و پایان اعتصابات من به شهید مطهری گفتم که در این شرایط بهتر است آغاز به کار مجدد روزنامه‌ها با پیام امام(ره) همراه باشد.

 شهید مطهری یا این موضوع موافقت کرد و درخواست پیام ازطریق مرحوم فردوسی‌پور به حضرت امام (ره) در پاریس اعلام شد، روز بعد هم پیام امام (ره) ا به صورت تلفنی برای من خواندند و درهمان لحظه هم من این پیام را برای تمام مطبوعات ارسال کردم.

 روز بعد هم این پیام تیتر اول تمامی روزنامه‌ها شد و سرانجام روزنامه‌ها در۱۶ دی ماه ۵۷ پس از یک دوره اعتصاب منتشر شد.

حضرت امام‌(ره) را در آن پیام تاریخی خطاب به روزنامه‌نگاران فرمودند: «ازمتصدیان مطبوعات محترم که زیر بار سانسور دیکتاتوری نرفتند، تشکر می‌کنم و اکنون که دولت غیرقانونی جدید مدعی برداشت سانسور است آقایان به کار ادامه دهند و از اعتصاب بیرون آیند تا تکلیف ملت با دولت غیرقانونی روشن شود.»

*مدیر مسئول روزنامه کیهان در سال ۵۸ و در شرایط ملتهب کشوربعد از انقلاب بر عهده شما بود، درروزهای اول با چه مشکلاتی مواجه بودید؟

در ابتدا قرارنبود که من مدیر مسئول این روزنامه را برعهده بگیرم و فقط برای سرو سامان دادن به وضعیت آن زمان روزنامه کیهان این مسؤولیت راپذیرفتم، در روز‌های اول به دلیل اعتصاب تعدادی از کارکنان و خروج برخی ازکارکنان از کشور با مشکل جدی کمبود نیرو مواجه بودیم.

ترور مدیرانتهیه کاغذ و مواد اولیه به دلیل قراردادهای قبل از انقلاب و رفتن تعدادی از افراد بسیار مشکل و به سختی انجام می‌شد تا زمانی که من با یکی از تجار معروف کاغذ دیداری داشتم و در آن دیدار با این فرد توافق کردیم که در قبال تهیه کاغذ و مواد اولیه مبلغی به عنوان حق قرارداد به این فرد داده شود.

چند ماه که از انتشار روزنامه و پیروزی انقلاب گذشت، شهید عراقی به عنوان مدیر مالی کیهان منصوب شد و از همان روزهای اول انتصاب در روزنامه با هم اقدام به پاکسازی عوامل نفوذی در تحریریه و بخش‌های فنی روزنامه کردیم.

*روزنامه‌نگاران و کارکنان روزنامه کیهان در آن زمان بیشتر از چه طیف و جریان سیاسی بودند؟

 درروزهای اول بعد از پیروزی تعدادی از افراد توده‌ای و کمونیست در روزنامه کیهان نفوذ کرده بودند که این افراد به دنبال رسیدن به اهداف خودشان و واردآوردن ضربه به انقلاب نوپای مردم ایران بودند. اما پس از حضور شهید عراقی و تسویه حساب با این افراد درحقیقت یک پاکسازی سراسری در روزنامه انجام شد.

*تا چه زمانی به عنوان مدیر مسؤول روزنامه کیهان مشغول فعالیت بودید؟

من در سال ۵۷ پس از از انقلاب مدیر مسئولی این روزنامه را بر عهده داشتم و به مدت یک سال و نیم این مسؤولیت بر عهده من بود و پس از من هم دکتر یزدی از طرف حضرت امام (ره) به عنوان مدیر مسؤول منصوب شدند.

*شما در سال ۵۸ همراه با شهید عراقی مورد سوءقصد قرار گرفتید، در آن روز به همراه شهید عراقی به کجا می‌رفتید و چه فعالیتی انجام می‌دادید؟

این حادثه برای من به واقع یک معجزه بود و نمی‌دانم که تقدیر الهی چه بود که من باید می‌ماندم، ساعت هفت و بیست دقیقه چهارم شهریور سال ۵۸ بود که شهید عراقی به منزل ما آمد وبعد ازساعتی با هم به قصد رفتن به روزنامه کیهان از منزل خارج شدیم، شهید عراقی درآن زمان مدیرمالی روزنامه کیهان بود و یک پیکان داشت و درآن روز پشت فرمان نشست و من هم در کنارشان و در صندلی عقب هم حسام پسرشان و یک محافظ نشسته بودند.

خانه ما درانتهای یک کوچه بن بست قرارداشت و زمانی که قصد ورود به کوچه اصلی را داشتیم، سه نفر از همان گروهی که اقدام به ترور شهید مطهری، مفتح و قرنی کرده بودند، در نقاط مختلف پیاده‌رو و خیابان مستقر شده بودند به صورتی که بعد‌ها که اطلاعات بیشتری از این افراد به دست آمد، تمامی این افراد در آن روز به سلاح یوزی مجهز بودند و یکی از آنها بر روی موتو‌سیکلت، یکی در گوشه پیاده رو و دیگری هم در روبه‌روی کوچه حرکت ما را کنترل می‌کرد.

انقلابزمانی که اتومبیل وارد کوچه اصلی ‌شد، یکی از این افراد از طرفی که من نشسته بودم، به سمت ما شلیک کرد و سه گلوله به من اصابت کرد، دو گلوله به کتف و یکی به دستم خورد.

در حقیقت من سپر شهید عراقی شدم، اما نمی‌دانم که چه تقدیری بود که این مبارز انقلابی به مقام شهادت نائل شود و من لیاقت شهادت نداشته باشم. جراحی که من را عمل کرد بعد‌ها به من گفت که اگر گلوله‌ها نیم میلی‌متر جا به جا اصابت کرده بود شما هم اینجا نبودید، چه تدبیری در حکمت الهی بوده که من از آن حادثه جان به در ببرم فقط خداوند می‌داند.

شبی که من به دلیل آسیب‌های ترور در بیمارستان ایرانمهر بستری شده بودم، شهید بهشتی به ملاقاتم آمد و در همان بیمارستان یکی از سخنان به یادماندنی و خاطره‌انگیز را از زبان این شهید بزرگوار شنیدم، شهید بهشتی در آن روز گفت: تازه در اول راه هستیم و باید کمربند‌ها را محکم ببندیم. بیان این جمله دید وسیع شهید بهشتی را نسبت به موضوعات روز نشان می‌داد که در آن روز وقایع آینده و سختی‌های انقلاب را پیش‌بینی کرده بود.

روز بعد از ترور هم تمامی روزنامه‌ها اخبار این حادثه را پوشش دادند و درروزنامه کیهان خبری تحت عنوان ترور مدیران کیهان منتشر شد، رادیو هم برنامه‌های معمولی خود را قطع کرد و این خبر را چندین بار پخش کرد، امام خمینی(ره) هم در پیامی شهید عراقی را به اندازه ۲۰ نفر مبارز دانستند و به شخصه در مراسم تشییع جنازه این مبارز انقلابی در قم حضور داشتند، عراقی تنها شهیدی بود که امام‌(ره) به شخصه در مراسم تشییع جنازه‌اش شرکت کرد.

*این حادثه در کدام خیابان اتفاق افتاد؟

خیابان ناطق نوری، درکوچه بن بستی به نام رامین این اتفاق افتاد که هنوزهم بعد از ۳۰ سال خانه ما درهمان کوچه قرار دارد.

*سال ۵۵ مدتی در زندان بودید، در آن زمان به چه علت دستگیر شدید؟

در یک برهه زمانی در سال ۵۵ به صورت ناگهانی ساواک و دستگاه امنیتی رژیم تعدادی از وعاظ و سخنرانان و مبارزان را دستگیر کرد. یک روز مأموران بدون اطلاع قبلی وارد خانه شدند و بعد از بازرسی خانه و دستگیری، من را مستقیم به زندان قزل قلعه منتقل کردند و در زندان هم شانزده روز در انفرادی بودم.

این شانزده روز یکی ازسخت‌ترین و درعین حال بهترین دوران زندگی من بود، آن روزها کتابچه کوچکی تحت عنوان حجربن عدی توسط زندانیان بندعمومی برای من فرستاده شد که درآن کتاب به دوران سختی‌ها و شکنجه‌های حجربن عدی اشاره شده بود، سحرهای زندان انفرادی ومطالعه این کتاب ازبهترین خاطرات عمر من است.

در آن روزها آقای خزعلی هم در سلول کناری من بودند، رژیم برای اینکه آقای خزعلی را مورد اذیت و آزار قرار دهد، یک زندانی کمونیسم توده‌ای رابه عنوان هم سلولی ایشان قرارداده بود.

پس از۳۲ سال دلم می‌خواهد یکبار هم از آن سلول انفرادی و از زندان قزل قلعه بازدید داشته باشم، به نظر من مسؤولان می‌توانستند زندان قزل قلعه را که در زمان قبل از انقلاب شاهد حضورتعداد زیادی از مبارزان بود را بهتر از این نگهداری کند و حتی می‌توانستیم این زندان را به موزه‌ای برای بازدید علاقه‌مندان به ویژه جوانان تبدیل کنیم.

*همزمان با دستگیری شما، در زندان قزل قلعه چه افرادی حضور داشتند؟

زمانی که در سلول انفرادی بودم آقای خزعلی در سلول مجاور من بود و بعد از انتقال به بند عمومی با آقای ربانی، عزت الله سحابی، لاهوتی و داریوش فروهر حضور داشتند. چندین بار هم از من بازجویی‌های مختلفی به عمل آمد که علاوه بر ساواک، سازمان‌های دیگری هم اقدام به بازجویی از زندانیان می‌کردند.

علی البرزی

دیدگاه شما