بدتر اینکه همانموقع اوضاع ایران خرابتر از اینحرفها بود و در برخی نقاط ایران خشکسالی و قحطی آمده بود و وضعیت روستاها را پروفسور «جیمز بیل»، مدیر مرکز مطالعات بینالمللی «کالج ویلیام و مری» آمریکا که پیش از برپایی جشن به ایران آمده بود در کتابش اینگونه توصیف کرده است: «در سال۱۹۷۱ [۱۳۵۰ شمسی] از ایران بازدید کردم و شاهد فقر مرگبار در روستاهای استان فارس بودم و دو بار به چشم خود دیدم که کودکان گرسنه علف و بوتهها را در مزارع نزدیک روستاهای خود میخوردند».
این قحطی و وضعیت اسفبار روستاها در سخنرانیهای اعتراضی امام خمینی (ره) در نجف اشرف علیه برگزاری این جشن نیز بازتاب یافته است: «برای من کاغذهایی از ایران میرسد و شکایاتی از ایران راجعبه اوضاع میرسد... از شیراز یکی از علمای محترم شیراز نوشتهاند... اینجا قحطی واقع شده است، در جنوب. و... [برخی مردم] اینجا بهقدری در قحطی و در گرسنگی هستند که بچههایشان را در معرض فروش قرار دادهاند... از تهران به من نوشتهاند که در بلوچستان و سیستان و اطراف خراسان، آنجا یک قحطی و گرسنگی شده است که مردم هجوم آوردهاند به شهرهای بزرگ. و از گرسنگی نه حیواناتی دارند و نه حیوانِ خود را میتوانند ضبط کنند و از گرسنگی اینطور هستند. اطراف مملکت ایران در این مصیبت گرفتار هستند و میلیونها تومانش خرج جشن شاهنشاهی میشود! برای خود شهر تهران، از قراری که یک جایی نوشته بود، برای جشن خود تهران ۸۰ میلیون تومان اختصاص داده شده است. این راجعبه خود شهر است... هر روز جشن درست میکنند و هر روز بساط درست میکنند».
دیدگاه شما