به گزارش پایگاه خبری گرو، سردار «حاج میرزا سلگی» جانباز سرافراز و فرمانده دلاور گردان حضرت ابوالفضل (ع) و رئیس ستاد لشکر انصارالحسین (ع) در دوران دفاع مقدس، صبح روز (پنجشنبه) در بیمارستان شهید بهشتی همدان به یاران شهیدش پیوست.
چند ساعتی از آغاز عملیات بچههای گردان حضرت علیاکبر(ع) در پد غربی جزیره مجنون میگذشت. دوستی عمیق من و محسن امیدی بر کسی پوشیده نبود. او و بچههایش در محاصره دهها تانک دشمن گرفتار شده بودند. اندوه تمام وجودم را فراگرفته بود و از اینکه در آن لحظات کنار محسن نبودم، خودم را به شدت ملامت میکردم.
هربار که از طریق بیسیم فرماندهی صدایش را میشنیدم، گویی روح تازهای به کالبدم میدمید و از ته دل دعا میکردم که این آخرین گفت و گوی ما نباشد.
بعد از ساعتی که از عملیات می گذشت ، وقتی دوباره صدایش را شنیدم؛ با نگرانی بی سیم را به دست گرفتم.
- محسن جان، محسن! وضعیت چطوره برادر؟ کجایی عزیزم؟
هر چه من مضطرب و دل نگران بودم، محسن آرام و شمرده جواب می داد.
- وضعمان مثل وضع شکری پوره، دشمن پنجاه متری ماست!
حرف هایش قلبم را به تلاطم انداخت. شکری پور، فرمانده قبلی گردان حضرت علیاکبر(ع) بود. او دو ماه و نیم پیش، در جزیره مجنون به شهادت رسیده بود. اما محسن در آن شرایط سخت، باز هم آنچنان با آرامش سخن میگفت.
- محسن، خدا خیرت بدهد؛ پس چرا اینطوری صحبت میکنی؟ انگار که زیر کرسی، توی روستای دهفول نشسته ای.
بغض گلویم را گرفته بود.
- محسن جان! قشنگ وضعیت آنجا را برای فرماندهی بگو. عزیزم، دشمن پنجاه متری شماست؟ ... تورو خدا یه چیزی بگو محسن...
اما دیگر از او صدایی به گوش نرسید و ارتباط ما برای همیشه قطع شد.
راوی این خاطرات، جانباز شیمیایی و قطع دو پا، سردار جانباز شهید، حاج میرزا محمد سلگی بود که درباره آخرین مکالمه اش با سردار شهید حاج محسن امیدی در کتاب "کمالات فرمانده" آمده است. محسن امیدی فرمانده گردان حضرت علی اکبر(ع) نهاوند بود که پیکرش یازده سال مفقود الجسد بود و در سال 1376 تفحص شد. جالب اینکه شهید سلگی برادری داشته که سال ها مفقودالاثر بوده و همزمان با شهید امیدی تفحص و کشف شده است.
سردار سلگی سحرگاه پنجشنبه پس از سال ها مجاهدت فرهنگی در ادامه جهاد دفاعی و نظامی اش در دوران دفاع مقدس، قفس را تن رها کرد و به همرزمان شهیدش پیوست. حالا روح مطهر او در کنار سردار شهید محسن امیدی آرام گرفته است و از دوران سخت فراق برایش می گوید.
سردار سلگی وصیتی کرده و از خانواده اش خواسته بود پیکرش را در کنار مزار شهید محسن امیدی به خاک بسپارند. در شبانگاه 16 فروردین 1399 پیکر مطهر سردار جانباز شهید سلگی در باغ بهشت نهاوند، همانجا که خواسته بود، آرام گرفت.
همسر و یگانه دختر سردار شهید محسن امیدی طی پیام های جداگانه ای شهادت سردار سلگی را به مردم شهید پرور نهاوند تبریک و تسلیت گفتند.
پیام همسر معزز سردار شهید، حاج محسن امیدی
إنالله وانا الیه راجعون
شهادت هنرمردان خداست.
پس از تحمل چندین سال درد سخت ناشی ازجراحات دفاع مقدس به لقاءالله پیوست.
ایشان ارتباط تنگاتنگی با شهید امیدی داشت و خداوند پاداش زحماتش را داد. روحش شاد.
بنابه وصیت شهید سلگی قرار است پیکر مطهر ایشان کنار قبر مطهر همرزم خودش، شهید امیدی دفن شود.
اگراین روزهای کرونایی نبود حتما در مراسم تشییع این سردار بزرگ و مجاهدشرکت می کردیم؛ خیلی حق گردن همه مادارند. ضمن عرض تسلیت به خانواده و همرزمان و همشهریان محترم، از خداوند متعال برای ایشان علو درجات را مسألت داریم و خدا اجر زحماتش راچه زیبا داد.
دلنوشته دختر سردار شهید محسن امیدی
خوشا به حالت سردار
حاج میرزا محمد بودی و شهید سردار حاج میرزا محمد شدی و چه برازنده است القاب و عناوینت؛ چرا که دیر زمانی بود جام شهادت را جرعه جرعه نوشیده بودی و اکنون مست رسیدن به محبوبت شدی؛ و چه زیبا آزاد شدی از اسارت تن؛ و چه خوب پاهایت تا خط پایان مسابقه همراهی ات کردند.
امشب که سید اوقات است برای دیدار اربابمان، ابا عبدالله الحسین(ع) به جای ما هم یک دل سیر سید سالار شهیدان و همه ی همرزمان شهیدت را زیارت کن و سلام ما جامانده ها را در گوششان نجوا کن که عاجزیم و عاشق دیدار.
دخترت فاطمه
تصاویر حضور شهید سلگی در مراسم رونمایی از کتاب کمالات فرمانده شامل خاطرات سردار شهید محسن امیدی
دیدگاه شما