اين سؤال وقتي بيشتر جلب توجه ميكند كه جناب شجاعي در مقام وكيل مدافع حقوق اجتماعي مردم به گفتوگو با رسانه معاند و مجري معلومالحال آن مينشيند و كليت نظام جمهوري اسلامي از فوتبال گرفته تا رسانهها و مسئولان ريز و درشت آن را زير سؤال ميبرد، غافل از اينكه خود بزرگ شده همين فوتبال است و اگر همين رسانهها كه او امروز آنها را فاسد ميخواند امثال او را بزرگ نميكردند، حتي در تصورش هم نميگنجيد كه امروز با اندك سوادي كه دارد بخواهد وكيل مدافع حقوق اجتماعي مردم آن هم در رسانههاي معاند نظام شود.
مليپوش سؤالبرانگيز تيم فوتبال ايران در اين گفتوگو به مسائلي ورود ميكند كه كوچكترين ارتباطي به او ندارد و از حرفهايي كه ميزند، مشخص است كه كوچكترين شناخت و آشنايي هم نسبت به موضوع آنها ندارد، از جمله بحث كودكان مهاجر افغانستان كه بهزعم او در ايران اجازه تحصيل، كار يا فعاليت ورزشي ندارند. هرچند كه پاسخ دادن به مسعود شجاعي در اين كوتاه فقط اطاله كلام خواهد بود، ولي توجه جناب شجاعي را فقط به اين مسئله جلب ميكنيم كه بهتر است قدري بيشتر توجه كنند و مثلاً سري به مناطقي مانند شهريار، ورامين و حتي شهرري بزند (البته اگر فرصت حضور در ايران را داشته باشد) تا ببينيد كه چند درصد دانشآموزان و نيروهاي كار در اين مناطق را كودكان و بزرگسالان افغان تشكيل ميدهند و باز نظر او را جلب ميكنيم به بازي تيم اميد افغانستان در ورزشگاه آزادي در نوروز 94 و استقبال فوقتصوري كه توسط برادران افغانستاني از آن بازي شد.
علامت سؤال بزرگ تيم ملي! در بخش ديگري از حرفهاي خود كل فوتبال اعم از مطبوعات، باشگاهها، بازيكنان، مربي و رؤساي باشگاهها و فدراسيون را فاسد قلمداد ميكند و ميگويد به خود من پيشنهاد دادند كه بايد پول بدهم تا در تيم ملي بازي كنم، ولي من جوابي ندادم و به قول خودش آن زمان جوان بوده، ولي نميگويد كه الان روي چه حسابي چند سال است بيخود و بيجهت پيراهن مقدس تيم ملي را بر تن ميكند و زير پرچم كشوري به ميدان ميرود كه به نظر او همه چيزش فاسد است، آن هم در شرايطي كه نه قابليت فني بالايي دارد و نه توان روحي و جسمي دوران جوانياش را، چراكه رسانهها آنطور كه بايد به او نميپردازند!
شجاعي با بزرگنمايي برخي مشكلات موجود در فوتبال از جمله مسئله فساد در مدارس فوتبال سعي ميكند تا چهره يك مصلح را به خود بگيرد و در اين راه از بزرگاني چون دايي، مهدويكيا و علي كريمي هم استفاده ابزاري ميكند، اما هيچگاه نميگويد كه چنين اتفاقاتي حتي به مراتب بدتر در انگلستان، يونان، فرانسه و حتي اسپانيا هم رخ ميهد، اما او و معانداني كه به بازياش گرفتهاند خيلي راحت چشم به اين واقعيتها ميبندند و كوچكترين مشكل داخل ايران را براي بزرگنمايي زير ذرهبين ميبرند و دست آخر جناب مسعود شجاعي از آرزوي بزرگ خود كه همان حضور بانوان در ورزشگاههاست سخن ميگويد. خدمت علامت سؤال بزرگ حاضر در ليست تيم ملي! بايد عرض كنيم كه مردم ايران حتي اگر به اين باور هم برسند كه روزي بانوان ميتوانند در ورزشگاه حاضر شوند به هيچ عنوان زير بار نخواهند رفت كه اين مسئله از سوي رسانهها و اشخاص معلومالحال و معاند نظام مطرح و به آن پرداخته شود يا اينكه تحت تأثير آنها و حرفهاي آدمهايي چون مسعود شجاعي و فضاسازيهاي افرادي چون م.ر تحقق يابد.
دیدگاه شما