به گزارش پایگاه خبری گرو به نقل از گروه بینالملل مشرق- روز گذشته رسانههای جهان خبر هلاکت "ملا اختر منصور" سرکرده گروه تروریستی طالبان افغانستان را اعلام کردند. بر اساس این گزارشها، خودروی سواری حامل وی با یک فروند موشک هوا به زمین هدف قرار گرفته و بطور کامل منهدم شده است.
اما آنچه در این میان حائز اهمیت است، نوع پوشش رسانهای این واقعه میباشد. در حالی که بر اساس تصاویر منتشر شده خودروی ملا اختر منصور منهدم و بطور کامل سوخته، رسانههای وابسته به محور غربی - عربی - عبری مدعی شدهاند که اوراق هویت وی را یافتهاند که جعلی بوده اما "ممهور به مهر ویزای قانونی سفر یک ماهه به ایران" بوده است. در تصاویری که رسانههای مذکور از این اوراق هویت رهبر طالبان منتشر کردهاند، پاسپورت و کارت شناسایی وی بدون هرگونه آسیب و حتی دود و گرد و غبار به نمایش در آمده است.
انتشار تصاویر اوراق هویتی "آکبند" رهبر طالبان به مثابه صدور دستور تغییر خط رسانهای از سوی کشورهای حامی تروریسم در منطقه و فرامنطقه بود. چرا که ناگهان کلیه تحلیلها و اخبار از جزییات کشته شدن وی به بررسی سفر خیالی به ایران با پاسپورت جعلی و البته ویزای رسمی! دولت ایران چرخش داده شد. مطابق معمول، پیشتاز این خط رسانهای هم شبکه های تلویزیونی "العربیه و الحدث (ارگان دربار آل سعود)، الجزیره (ارگان دربار شیخ نشین قطر) و شبکههای بی بی سی و سی ان ان بودهاند که طی خبرها و تحلیلهای خود "جمهوری اسلامی ایران" را به حمایت از گروه تروریستی تکفیری طالبان متهم کردند.
در رابطه با وابستگی طالبان و گروههای ردیف آن مانند القاعده، داعش، بوکوحرام در نیجریه، الشباب در سومالی، صدها گروه و دسته تکفیری مسلح در سوریه و اقصی نقاط جهان هیچگونه نیازی به تحلیل یا تفصیل پیرامون منابع مالی و تسلیحاتی و فرماندهی آنها وجود ندارد. چرا که برای افکار عمومی جهان مانند روز روشن است که این گروهها از دهه 70 میلادی با حمایت اتاق عملیاتی مشترک به فرماندهی آمریکا و اسراییل و پادویی بیجیره و مواجب عربستان سعودی، قطر، پاکستان و اخیرا ترکیه با اهدافی همچون "ناامن نگاه داشتن مرزهای ایران از طریق تاسیس و گسترش گروههای تکفیری دست پرورده مدارس تکفیری مستقر در عربستان"، تداوم ناامنیها و بیثباتی در داخل افغانستان و ...ایجاد شده و بطور منظم مورد آموزش، تسلیح و تمویل قرار گرفته است.
برای افکار عمومی جهان کامل مسجل است که نوع حمایتهای کشورهای حامی تروریسم تنها به ارسال پول و سلاح در طی 30 سال گذشته محدود نمانده و تنها با مراجعهای ساده به اینترنت میتوان تصاویری از افتتاح و فعالیت "سفارت امارت اسلامی طالبان" را در شهر دوحه مرکز شیخ نشین قطر مشاهده کرد. این بدان معناست که این کشورها به مرحله از وقاحت رسیدهاند که به خود این حق را دادند تا برای گروهی متحجر که سالها صدها هزار افغان مستضعف و بیگناه و فقیر را به خاک و خون کشیده و وجهه اسلام و پیامبر رحمت آن حضرت محمد مصطفی (صلوات الله علیه) را با اقدامات وحشیانه خود در اذهان عمومی جهان به بدترین وجهی تخریب کردند سفارت تاسیس کرده و به آن وجهه و مشروعیت سیاسی و دیپلماتیک اعطا کنند!
برای افکار عمومی این سوال مطرح می شود که آیا ایران که خود در زمان حکومت طالبان بزرگترین دشمن آن بوده و از طریق غیر مستقیم (کمک و حمایت از مجاهدین افغان به رهبری شهید احمد شاه مسعود) و مستقیم با این گروه تکفیری به مبارزه برخاسته حامی آن محسوب میشود یا کشورهایی که 30 سال طالبان را در مدارس وهابی پاکستان و افغانستان و عربستان پروریدند و رشد دادند و تسلیح و فرماندهی کردند!؟
سوال دومی که برای هر انسان بهره مند از شعور و عقل سالم بوجود آمده این است که چگونه ممکن است از میان خودروی منهدم شده و جسد تکه تکه شده رهبر طالبان و همراهانش پاسپورت جعلی و ویزای سالم ایران استخراج شده باشد!؟ البته لازم به یادآوری است که از کشورهایی همچون آمریکا که سالهاست موجودیت آنها با تروریسم، کشتار بی گناهان، چپاول و غارت اموال و داراییهای کشورهای مختلف جهان از آسیا تا آفریقا و آمریکای جنوبی گره خورده چنین اتهامزنیهایی بعید نیست!
بیاد بیاوریم در حالیکه کلیه گزارشهای امنیتی و تصاویری که از سوی دولت و سازمانهای امنیتی آمریکا منتشر گردید، حکایت از سعودی بودن عوامل فاجعه 11 سپتامبر و دست داشتن دربار این کشور در این حمله حکایت داشت، شاهد بودیم که جرج بوش رئیس جمهور آمریکا ناگهان ایران را به محور شرارت در منطقه متهم کرده بود! آیا برای آمریکایی که از خاکستر پودر شده برجهای عظیم دوقلو مرکز تجارت جهانی وصیتنامه "محمد عطا و پاسپورت و اوراق هویتی 19 تروریست سعودی و عربتبار را کشف و به نمایش گذاشته تکرار این سناریو در سایر مناطق جهان مانند افغانستان دشوار است!؟
دیدگاه شما