به گزارش پایگاه خبری گرو به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا، تا چندی پیش، متن و عکسهایی از یک خانه تاریخی زیبا از طریق ایمیل دست به دست میشد که در آن خانه مقدم در مرکز شهر تهران به عنوان گرانترین خانه جهان معرفی و گفته شده بود که «این خانه سالهای دهه ۳۰ و ۴۰ خورشیدی به واسطه داشتن اشیای تاریخی و گرانبها به گرانترین خانه جهان معروف شد.»…
البته نه در آن زمان و نه تاکنون، کسی یافت نشده است که مدعی باشد همه خانههای جهان را دیده و مورد ارزیابی قرار داده و پس از مقایسه آنها با یکدیگر به این نتیجه رسیده که خانه مقدم از همه گرانتر است!
در واقع، این نوع نوشتهها بیش از اینکه تبلیغی برای یک مکان تاریخی – فرهنگی باشند، با اغراق و گزافهگویی، ارزشهای آن مکان را تحتالشعاع قرار میدهند و این در حالی است که خانه مقدم، جدا از اینکه چه مقامی میان خانههای تاریخی و موزهای جهان داشته باشد، یکی از ارزشمندترین خانههای تاریخی ایران است؛ منتها نه از حیث معماری بلکه به سبب آثار گرانبهایی که در آن نگهداری میشود. خانههای دیگری مانند خانه قوام السلطنه در تهران که به موزه آبگینه و سفالینههای ایران بدل شده است یا خانه ملالطف الله در سنندج که موزه باستانشناسی کردستان را در آن برپا کردهاند، از دیگر خانههای بسیار ارزشمند کشور هستند.
در این صفحه میخواهیم گشتی در خانه- موزه دکتر مقدم بزنیم و با بعضی فضاهای این خانه و آثار موجود در آن آشنا شویم. فضاها و آثار این خانه آنقدر زیاد و متنوع هستند که باید خودتان از نزدیک ببینید و از شکوه وزیباییشان لذت ببرید. ما فقط به آن اندازه میگوییم که شوق رفتن و دیدن را در شما برانگیزیم.
تاریخ کاشی در حوضخانه قجری
اگرچه بیشتر بخشهای خانه – موزه مقدم پوشیده از کاشیهای رنگارنگ هستند اما کاشیهای حوضخانه از همه جالبترند؛ زیرا آنچه در این بخش به نمایش درآمده، فقط کاشیهای جورواجور دوره قاجار نیست بلکه انواع و اقسام کاشیهای ایرانی در یک دوره ۹۰۰ ساله (از سده چهارم تا سیزدهم هجری قمری) را پیش رویتان قرار میدهند.خانهای که موزه شد .
اینجاست که میفهمید کاشیهای دوره قاجار با همه زیبایی و نفاست خود، هرگز هماورد کاشیهای دوره صفوی یا پیش از آن نمیشوند. اغلب کاشیهای موجود در حوضخانه، از خانههای تاریخی جدا نشدهاند بلکه در کاوشهای باستانشناسی به دست آمدهاند و دکتر مقدم آنها را از عتیقه فروشان خریده است.
بسا که اگر او اینکار را نمیکرد، اکنون باید در موزههای خارجی سراغشان میرفتیم. حوضخانه خانه مقدم در دوره مظفرالدین شاه قاجار ساخته شده است و ظاهری ساده اما آرامش بخش دارد.
امضای سیحون روی دیوار تجدد
دو حیاط اصلی خانه مقدم با دیواری مرکب از ستونهای مارپیچ فیروزهای رنگ و طاقهای هلالی از یکدیگر جدا میشوند. پایه سنگی ستونها متعلق به کاخ یکی از خواهران ناصرالدین شاه قاجار بوده است.
این دیوار که دیوار تجدد نام دارد، توسط معمار فقید و برجسته معاصر، هوشنگ سیحون طراحی شده؛ یعنی همان کسی که آرامگاه بسیاری از بزرگان تاریخ ایران از جمله ابن سینا، خیام نیشابوری و نادرشاه را طراحی کرده است.
خانهای پوشیده از کاشی
وقتی قدم در خانه مقدم میگذارید، آنچه بیش از همه نظرتان را به خود جلب میکند، انبوه کاشیهایی در اندازهها، طرحها و رنگهای مختلف است که سطح دیوارهای حیاط و اتاقهای این خانه را پوشانده اند. این کاشیها در اصل به این خانه تعلق ندارند، بلکه از خانهها و بناهای دیگری به اینجا آورده شدهاند.
داستانشان از این قرار است که از دوره پهلوی تخریب خانههای تاریخی تهران یا حتی عمارات سلطنتی مربوط به قاجارها – مانند قصر قاجار و باغ نگارستان – شدت پیدا کرد. همه این خانهها تزیینات ارزشمندی دارند که متاسفانه زیر ضربه پتک و کلنگ کارگران از میان میرفتند.
دکتر محسن مقدم به سهم خود کوشید تا هراندازه از این کاشیهای بناهای در حال تخریب را که میتواند به جای دیگری منتقل کند. او سراغ صاحبان یا بنایان خانههای تخریبی میرفت و با پرداختن مبالغی قابل توجه از آنها میخواست که کاشیهای بنا را به صورت سالم از دیوارهها جدا کنند و در اختیارش قرار دهند.
برای این کار در روزهای تعطیل به محل مورد نظر میرفت و بر عملیات جداسازی کاشیها نظارت میکرد. بنابراین خانه او کلکسیون کممانندی از انوع کاشیهای دوره قاجار را شامل میشود.
اما چرا مرحوم مقدم به جای قرار دادن کاشیها در ویترین به نصبشان بر دیوارهای خانه خود اقدام کرده است؟ آنچنان که «رضا مستوفی»، باستانشناس پیشکسوت و از همکاران او میگوید.
او هراس داشته که شاید در زمانهای بعد از خودش، کاشیها مورد دستبرد قرار گیرند. بنابراین با نصب آنها روی دیوار احتمال سرقتشان را کم کرده است. در عین حال میتوان فرض کرد که این روش، بهترین کار برای نمایش همه کاشیهای مجموعه مقدم بوده است.
باغ ژاپنی در خانه ایرانی
خانه مقدم یکی از خانههای تاریخی شهر تهران است که در اواخر دوره قاجار بنا شده است و از حیث معماری و هنرهای به کار رفته در آن، خانه متوسطی به شمار میآید و اگر آثار موزهای آن نبود، بسا که تاکنون تخریب شده بود.
از دو حیاط اصلی این خانه، حیاط کوچک مثل حیاط همه خانههای سنتی ایران، حوضی در وسط و باغچههایی در چهار سو دارد اما حیاط بزرگ به سبک باغ ژاپنی طراحی شده است و بیش از همه، حوض نامتقارن آن چنین حال و هوایی را برایش فراهم آورده است. خانه مقدم، حیاط سومی هم به نام حیاط سرایداری دارد که از نظر معماری و هنر، واجد ویژگی خاصی نیست.
سیر باستانشناسی در تالار پذیرایی
یکی از بزرگترین بخشهای خانه- موزه مقدم، تالار پذیرایی آن است که در زمان حیات محسن مقدم، علاوه بر پذیرایی از مهمانان، به عنوان محل کار او نیز مورد استفاده قرار میگرفته؛ بنابراین از سایر بخشهای خانه بزرگتر است و طبیعتا آثار تاریخی و هنری بیشتری را در خود جای داده.
این آثار شامل ابزارهای سنگی، سفالینهها، آبگینهها، مهرها و آثار گوناگون مفرغی و فلزی هستند و سیری از تاریخ باستانشناسی ایران را مقابل دیدگان شما قرار میدهند.
قدمت بعضی از این آثار به هزاره پنجم پیش از میلاد میرسد و اگر حوصله کنید و همه را به دقت ببینید، اطلاعات درخور توجهی از تاریخ هنر و باستانشناسی ایران به دست میآورید. علاوه بر این، در تالار پذیرایی عکسها و وسایل شخصی دکتر مقدم را به نمایش گذاشتهاند.
ساز ناکوک در ارکستر زیباییها
متأسفانه دیواری زمخت بر خانه زیبای مقدم سایه افکنده است. خانه مقدم در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده و ساخت بنای چند طبقه، پهلو به پهلوی آن، خلاف ضوابط مربوط به کالبد و حریم آثار ملی است.
از این هم که بگذریم حتی اگر این خانه تاریخی هم نبود، آیا نباید این دیوار را با سیمان سفید میپوشاندند و به این شکل زشت و آزاردهنده رها نمیکردند؟ظاهرا دیوار خانههای قدیمی کوتاهتر از این حرفهاست، حتی اگر خانه– موزه تاریخی دکتر مقدم باشد.
حیاط کوچک و آثاری بزرگ
در ضلع شمالی حیاط کوچک خانه مقدم که آن را باید اندرونی خانه به حساب آورد، عمارت زیبایی با یک زیرزمین، دو تالار در طبقه اول و یک تالار در طبقه دوم وجود دارد که آثار موجود در آنها خالی از زیبایی و ظرافت نیست.
برای نمونه، در یکی از تالارهای طبقه اول، تابلوهای نقاشی دکتر مقدم را به نمایش گذاشتهاند که بازتابنده علایق و ذوق هنری اوست. در تالار روبهروی آن معروف به تالار زمستانی نیز آثاری از دوره قاجار و زندیه به چشم میآید. مهمترین این آثار، یکی طاقچه گچبری شدهای از دوره زندیه متعلق به اصفهان است و دیگری شومینه قصر فیروزه از آثار دوره ناصرالدینشاه.
شاید تکراری باشد اگر بگوییم که ایوان مقابل عمارت شمالی حیاط اندرونی و تمام دیوارهای حیاط پوشیده از کاشیهای تاریخی هستند.
ایوان قاجار رو به باغهای «الحمرا»
در ضلع غربی حیاط بزرگ خانه- موزه مقدم که گفتیم شبیه باغ ژاپنی طراحی شده است، یک ایوان زیبا و ظریف، بازدیدکنندگان را به سوی خود میکشاند.
این ایوان به ایوان قاجار معروف است؛ زیرا دیوارههای آن تماما با کاشیهای دوره قاجار و تا حدودی کاشیهای دوره زندیه تزیین شده اند. در وسط این ایوان یک حوض مرمرین کوچک اما فوقالعاده ظریف وجود دارد که آب از میان آن فوران میکند و از طریق یک نهر کوچک به استخر مقابل ایوان میریزد.
این حوض کوچک مرمرین متعلق به حمام یکی از عمارات فتحعلیشاه بود و گویا در زمان خود نه با آب که با گلاب پر میشده است. استخر جلوی ایوان نیز یک استخر معمولی نیست و راهنمایان موزه به شما خواهند گفت که با الهام از استخرها و آبنماهای باغ الحمرا در اسپانیا ساخته شده است.
باغهای الحمرایادگاری هستند از دوران استیلای مسلمانان بر اسپانیا و پایهریزی دولت اسلامی آندلس.
قلعه اروپایی برای همسر فرانسوی
ساختمانی که در بخش غربی خانه-موزه مقدم قرار دارد، برخلاف بخشهای دیگر این خانه نه آنقدرها قدیمی است و نه نشانی از معماری ایرانی در آن مشاهده میشود بلکه در کمال تعجب، بنایی آجری با برجی کنگرهدار را میبینید که شما را به یاد قلعههای اروپایی در قرون وسطی میاندازد.
اگر شما هم مانند دکتر مقدم، همسری فرانسوی داشتید،شاید وظیفه خود میدانستید بخشی از خانهتان را به سبک اروپایی بسازید تا همسرتان احساس غریبی و دلتنگی نکند.
دکتر مقدم نیز چنین کرده است. او در سال ۱۳۴۵ این خانه را با کمک یکی از دوستانش به سبک و سیاق قلعههای قرون وسطایی ساخت چندانکه زیبایی تزیینات کاشی و صدف این عمارت و آثار تاریخی و هنری به نمایش درآمده در آن بیرون از شرح و وصف است. چه بگوییم که شنیدن کی بود مانند دیدن؟
محسن مقدم که بود؟
محسن مقدم، بنیانگذار و واقفخانه- موزه مقدم که از سال ۱۲۷۹ تا ۱۳۶۶ خورشیدی در قید حیات بود، متعلق به یکی از خاندانهای بزرگ دیوانسالار در عصر قاجار است. پدر بزرگ او میرزا علیخان حاجبالدوله است که در دوره ناصرالدین شاه قاجار، فراش باشی دربار بود و ماموریت قتل امیرکبیر در حمام فین کاشان نیز به او سپرده شد.
به همین خاطر به همان نسبت که مورد نفرت مردم قرار داشت، از اعتماد شاه برخوردار بود. مهمترین یادگار میرزا علیخان در شهر تهران، تیمچه حاجبالدوله است که بزرگترین و زیباترین تیمچه بازار بزرگ محسوب میشود. پسر بزرگ حاجبالدوله، عبدالعلیخان ادیبالملک بود که پدربزرگ محسن مقدم است.
او مدتی حکومت قم را در اختیار داشت اما بر اثر سکته ناقص، خانهنشین شد و در ۵۷ سالگی از دنیا رفت. برادر کوچکتر ادیبالملک، محمدحسن خان اعتمادالسلطنه است که وزیر انطباعات ناصرالدینشاه و همراه او در سفر و حضر بود و چون کتابها و مقالات بسیاری را درباره تاریخ ایران به رشته تحریر درآورده است، از رجال خوشنام دوره ناصری به شمار میآید.
وقتی ادیبالملک مرد، اعتمادالسلطنه وساطت کرد تا پسر برادرش، محمدتقی خان، رییس اداره احتسابیه تهران شود و لقب احتسابالملکی بگیرد. این شخص که تا آخر عمر نزدیکی خود به شاهان قاجار را حفظ کرد، پدر دکتر محسن مقدم است.
او غیر از محسن، پسر بزرگتری به نام حسن داشت که در جوانی فوت کرد اما به سبب نوشتن نمایشنامه «جعفرخان از فرنگ برگشته» شهرت زیادی یافت.
محسن مقدم، در چنین خاندان اشرافی و سیاست پیشهای متولد شد و در ۱۲سالگی برای تحصیل به اروپا رفت اما پس از مدتی- شاید به سبب بالا گرفتن آتش جنگ جهانی اول- به ایران بازگشت و این بار در مدرسه صنایع مستظرفه ثبت نام کرد که مدیریتش با کمالالملک غفاری بود و زیر نظر او به فراگرفتن نقاشی سرگرم شد.
چند سال بعد، دوباره به اروپا رفت و این بار در فرانسه در رشته تاریخ هنر و باستانشناسی تحصیل کرد؛ ضمن اینکه تحصیلات خود در زمینه نقاشی را کامل کرد.
همانجا نیز با همسر آیندهاش «سلما کویومجیان» – که او نیز باستانشناسی و هنر خوانده بود- آشنا شد و ازدواج کرد.
سپس سال ۱۳۱۵ به ایران آمد و به فعالیتهای باستانشناسی و تدریس در دانشگاه تهران مشغول شد. از او به عنوان یکی از نخستین استادان آکادمیک باستانشناسی ایران و از بنیانگذاران دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران یاد میکنند.
محسن مقدم از کودکی علاقه زیادی به گردآوری آثار تاریخی و هنری داشت و تحصیلات او در همین زمینهها موجب شد که پس از بازگشت به ایران، گردآوری آثار تاریخی را با جدیت دنبال کند. اغلب این آثار را با ثروت شخصی خود از داخل و خارج کشور خریداری میکرد.
در مدت چند دهه، خانه پدری او در خیابان سپه که خود از خانههای اشرافی و زیبای دوره قاجار است، پذیرای مجموعه بزرگی از آثار تاریخی و هنری شامل پارچه، فلز، کاشی، سفال و آبگینه، مهرهای گِلین، عاج و صدف، مصنوعات سنگی و چوبی، مدال و تابلوهای نقاشی شد.
شهرت این خانه به حدی رسید که بسیاری از کارشناسان و علاقهمندان هنرهای شرقی از نقاط مختلف ایران به دیدنش میآمدند و «آرتورپوپ» نیز در مجموعه «بررسی هنر ایران» مقاله مستقل و مفصلی را به خانه دکتر مقدم و آثار موجود در آن اختصاص داد.
دکتر مقدم سال ۱۳۵۱ این خانه و تمام آثار موجود در آن را وقف دانشگاه تهران کرد تا مورد استفاده دانشجویان رشتههای هنر و باستانشناسی قرار گیرد. او سال ۱۳۶۶ و همسرش سلما سال ۱۳۶۹ از دنیا رفتند و اداره خانه- موزهشان مستقیما برعهده دانشگاه تهران قرار گرفت.
این دانشگاه چنین تشخیص داد که موزه مقدم علاوه بر دانشجویان هنر و باستانشناسی روی عموم مردم نیز گشوده شود و چنین بود که این موزه در مرداد سال ۱۳۸۸ به شکلی تازه مورد بهرهبرداری قرار گرفت.
یکی از آثار مهم دکتر محسن مقدم که قطعا همه ایرانیان دیدهاند و میشناسند، آرم دانشگاه تهران است که دکتر مقدم آن را از روی نقوش دوره ساسانی طراحی کرده است.
انتهای پیام/ن
دیدگاهها