به گزارش پایگاه خبری گرو به نقل از مشرق، مرتضی پورعلیگنجی را شاید بتوان از آن دسته بازیکنانی دانست که با حضور در تیم ملی نامش بر سر زبان ها افتاد آن هم به واسطه حضور ثابت در ترکیب این تیم در جام ملتهای آسیا 2015 استرالیا. البته مرتضی در این رقابتها به خوبی پاسخ اعتماد کی روش و کادرفنی تیم ملی را داد و توانست نمایش خوبی را در جام ملت ها از خود به یادگار بگذارد.
پورعلیگنجی حالا هدف بزرگتری از درخشش در تیم ملی در سر دارد و به دنبال این هدف حضور در کشورهای مختلف را تجربه می کند، هدفی که شاید خیلی زود پای تو را به بهترین تیم های اروپایی نیز باز کند.
مدافع ملی پوش کشورمان فعلا دوران خوبی را در قطر و در کنار یکی از بهترین بازیکنان جهان یعنی ژاوی هرناندز اسپانیایی سپری میکند و به قول خودش از ثانیه ثانیه در کنار بودن این بازیکن در السد قطر درس فوتبال و زندگی می آموزد.
گفت و گوی متفاوت ما را با مرتضی پورعلیگنجی در زیر بخوانید:
* از آخرین دیدارت در لیگ قطر آغاز کنیم که توانستی در این دیدار روی پاس ژاوی یک گل زیبا را به ثمر برسانی.
دیدار السد و العربی مانند دیدار استقلال و پرسپولیس خودمان در ایران میماند و از لحاظ هیجان با دربی کشورمان قابل قیاس است. این دیدار برای تماشاگران قطری از جذابیت بالایی برخوردار است و در مجموع خانواده فوتبال قطر حساب دیگری را روی این بازی باز میکنند. حتی دو باشگاه برای پیروزی در این مسابقه پاداشهایی را در نظر میگیرند و اینکه این دیدار از حساسترین دیدارهای لیگ ستارگان قطر به شمار میرود. به نوعی دیگر این مسابقه به تمام دیدارهای لیگ ستارگان میارزد و به قول قطریها مسابقه العربی و السد گل سرسبد رقابتهای لیگ قطر محسوب میشود همانطور که دربی ایران در لیگ کشورمان گل سرسبد مسابقات است.
* از گلی که زدی بگو، گویا از پاس ژاوی خیلی خوشحال بودی که آن طور او را به آغوش کشیدی.
من حتی در بازی قبل هم یک پنالتی گرفته بودم اما نخواستم این موضوع را جایی عنوان کنم تا روزی برسد که بتوانم برای السد گل زده و سپس صحبتهای لازم را انجام دهم. این موفقیتها هم مهم است اما مهمتر این است که کادر فنی از من رضایت داشته باشد و مهمتر اینکه بتوانم این روند را همچنان ادامه دهم. در هر صورت اولین گلم را مقابل العربی به ثمر رساندم و این گل با یک ضربه سر و از روی سانتر ژاوی به ثمر رسید. پس از اینکه ژاوی آن پاس را دارد برای تشکر به سمت او رفته و او را بغل کردم، ضمن اینکه خیلی خوشحال بودم که هم گل زدم و هم اینکه توانستم سانتر زیبای بازیکنی مانند ژاوی را به گل تبدیل کنم. بازیکنان مدافع معمولاً در ضربات ایستگاهی میتوانند جلو کشیده و گل بزنند که خدا را شکر در دیدار با العربی قسمت من این بود که بتوانم دروازه حریف را باز کنم و تنها کاری که میتوانستم پس از آن انجام دهم این بود که ژاوی را در آغوش کشیده و شادی گلم را با او و سایر بازیکنان تقسیم کنم.
* چرا امسال السد نتوانست پا به پای الریان بیاید تا جایی که امروز الریان شانس اول قهرمانی است و تیم شما باید با لخویا و الجیش برای نایب قهرمانی بجنگد. چه اتفاقی افتاده که السد قدرتمند امروز در کورس قهرمانی قرار ندارد؟
هر تیمی هر سال نمیتواند قهرمان شود. الریان هم فصل گذشته در لیگ دسته دوم قطر حضور داشته اما امسال توانسته با جذب بازیکنان مطرح و قدرتمند و تغییر تابعیت چند بازیکن اروپایی تیم قدرتمندی را ببندد و امروز با اختلاف زیادی نسبت به تیم دوم در انتظار جشن قهرمانی باشد. این تیم فقط یکی، دو بازیکن قطری را در ترکیبش دارد. تیم ما نیز در نیمفصل اول خوب نتیجه نگرفت اما اگر لیست بازیکنان ما را ببینید و آن را با بازیکنان تیم لخویا، الجیش و العربی مقایسه کنید خواهید دید که از لحاظ میانگین سنی چه تفاوتی بین بازیکنان ما با سایر تیمها وجود دارد. در تیم ما فقط ژاوی و نظیر بلحاج هستند که بالای 30 سال سن دارند و سایر بازیکنان بین 21 تا 23 سال هستند و تیم جوانی را داریم. با این حال بازیکنی مانند ژاوی را داریم و مربیمان نیز از مربیان مطرح به شمار میرود که توانستهام در این مدت کوتاه چیزهایی زیادی را از او یاد بگیرم. ژاوی نیز در مرکز میدان به خوبی فرماندهی میکند و همان سبک بارسلونا و تیکیتاکا را به خوبی در السد جا انداخته و ما نیز به همان سبک پاسکاری میکنیم. ژاوی هیچگاه پاس بیهدفی برای بازیکنان ارسال نمیکند و خیلی هدفمند تیم را اداره میکند. به نظر من السد در حال ستونسازی است تا برای سالهای آینده بتواند نتیجه جوانگراییاش را بگیرد البته امسال هم برای نایب قهرمانی میجنگیم.
* با این تفاسیر خیلی حیف شده است از لیگ قهرمانان آسیا حذف شدید. پنالتی تو و ژاوی گل نشد تا الجزیره به مرحله گروهی برسد.
اگر به آسیا میرفتیم خیلی برای جوانترهای السد خوب میشد اما دیگر فوتبال همین است و اگر شما از فرصت استفاده نکنید تیمهای مقابل از فرصت استفاده میکنند. ما در بازی با الجزیره حداقل 5 موقعیت صد درصد گل را نزدیم. وقتی شما گل نزنید تیم حریف میتواند از فرصتهایش استفاده کند. ما حتی در جریان بازی یک پنالتی را از دست دادیم. البته دروازهبان الجزیره هم پنالتیگیر بود و در همه ضربهها به سمت توپ شیرجه زد. در هر صورت بازی به پنالتی کشید و در ضربات پنالتی حتی بهترین بازیکنان جهان هم توپ را خراب میکنند. پنالتی 50، 50 است و حتی پنالتی اول را ژاوی به بیرون زد. قسمت این بود که من هم توپم را گل نکنم و تیممان حذف شود اما مربی بعد از بازی با همه خوب برخورد کرد و حتی رو به من که ناراحت بودم، گفت خیلی خوب بازی کردی و نگران چیزی نباش چون فوتبال همین است و پنالتی هم بستگی به شانس دارد.
* در حال حاضر لخویا به عنوان نماینده قطر با ذوب آهن هم گروه است و دو دیدار را با این تیم برگزار کرده. یک دیدار با پیروزی ذوب آهن و یک مسابقه هم با تساوی به پایان رسید. در خصوص تقابل نمایندگان ایران و قطر صحبت میکنی؟
لخویا تیم قدرتمندی است اما ذوب آهن خوب تیم قطری را آنالیز کرده بود. هر تیمی در کشور خودش با توجه به امتیاز میزبانی برای پیروزی به میدان میآید و سعی میکند از شرایط استفاده کند اما ذوب آهن با شناخت به قطر آمده بود و توانست از تک موقعیتهایش استفاده کرده و دست به کار بزرگی بزند و در نهایت با پیروزی به ایران بازگردد. کار ذوب آهن بسیار بزرگ بود چون لخویا بازیکنان میلیاردی دارد و شاید بازیکنی داشته باشد که حتی 15 میلیارد تومان ارزش داشته باشد. یعنی 30 میلیارد برای دو بازیکن. کدام تیم لیگ برتری ما این اندازه هزینه میکند؟ به خاطر همین است که میگویم پیروزی در قطر کار بزرگی برای تیم اصفهانی بود و امیدوارم این نتایج برای تیمهای ایرانی ادامه داشته باشد.
* خیلی دوست دارم از ژاوی بیشتر صحبت کنی. اینجا نیز هواداران بارسلونا و تیم ملی اسپانیا و کسانی که ژاوی را دوست دارند میخواهند از زبان تو بخوانند که ژاوی از لحاظ شخصیتی چگونه انسانی است.
ژاوی بهترین بازیکن بارسلونا و اسپانیا بوده و در 15 سال به افتخارات بزرگی دست پیدا کرده و به اندازه سن من توانسته کاپ قهرمانی کسب کند. همه میدانند که ژاوی در دنیا بازیکنی معروف و یکی از بهترین هاست و همه از این موضوع خبر دارند پس باید به اندازه ثانیههایی که در قطر حضور دارد، پول در بیاورد چون زحمات زیادی در فوتبال کشیده است. اینکه میگویند پیر شده یا سنش بالا رفته به نظر من چنین چیزی نیست و چون قبل از حضور در قطر باشگاههایی مثل منچستر یونایتد و چند تیم دیگر انگلیسی او را میخواستند اما ترجیح داد تا از باشگاه بارسلونا که خانه و همه زندگیاش بود به تیم مطرح دیگری نرود و مستقیم به قطر بیاید. به هر حال تمام باشگاهها برای جذب بازیکن همه ابعاد را میسنجند و اینکه ژاوی فقط به خاطر فوتبال به قطر آمده باشد این طور نیست. به هر حال باشگاه و بازیکن هر کدام اهدافی را دارند و مشخص است که هر دو طرف برای این انتخاب فکرهای لازم را انجام دادهاند. مطمئن باشید از حضور ژاوی در السد هیچکدام ضرر نخواهند کرد و هم السد سودش را خواهد برد و هم ژاوی.
* اما ژاوی جدای بحث حضور در السد در برخی برنامههای فدراسیون فوتبال قطر مانند حضور در اردوهای تیمهای ملی این کشور هم حاضر میشود.
از این چیزها خبر ندارم اما میدانم که او اینجا با توجه به اسم، شخصیت و جایگاهش خیلی کارها را پیش میبرد. او خیلی انسان باشخصیت و بزرگی است و همه احترام زیادی به او میگذارند.
* به گذشته نه چندان دور بازگردیم. چطور شد که السد را انتخاب کردی؟
خود من روز اولی که به السد آمدم همه چیز را در نظر گرفته بودم. از اینکه تیم السد تیم بزرگی است و اینکه بازیکنان خیلی خوبی را جذب میکند. حتی گذشته را هم دیده بودم که بازیکنی مانند دایی از اینجا به اروپا رفته بود و خیلی دیگر از بزرگان فوتبال ایران نیز تجربه حضور در السد را داشتند. در واقع السد باشگاهی نیست که بیحساب و کتاب بازیکن جذب کند. همه چیز این باشگاه خوب بود از امکاناتش تا کادر فنی و بازیکنانش.
* از برخورد اولت با ژاوی بگو.
روز اول که با ژاوی روبرو شدم فکر کردم کسی که جلویم میبینم و با من احوالپرسی میکند برادرم هست حتی لحظهای احساس کردم که من ژاوی هستم و او پورعلی گنجی! اینقدر آدم باشخصیت و متین و بیشیله و پیله و خوشبرخورد؟ یک لحظه فکر نقی معمولی افتادم و پیش خودم گفتم مگه داریم، مگه میشه؟! بازیکنان بزرگ زیادی را از نزدیک ندیدم اما به همین اندازه هم که با بازیکنان و مربیان بزرگ کار کردم تا به حال چنین شخصیت و وجناتی را از هیچ کدام از آنها مشاهده نکرده بودم. 10 اسکانیا هم نمیتواند اسم ژاوی را بکشد اما من نمیدانم که چرا او تا این اندازه آدم سر به زیر و خاکی است.
* فکر میکردی یک روز با یکی از بهترین بازیکنان جهان یعنی ژاوی همبازی شوی؟
از دوران کودکیام دفتر و کتاب زیاد دارم و اگر قسمت شود یک روز آنها را منتشر میکنم. از بچگی هدفهای بزرگی داشتم و از همان زمان دوست داشتم یک روز در پاس تهران بازی کنم و حتی لباس تیم ملی را بپوشم و یک روز آدم موفقی شوم. از همان بچگی میخواستم به خاطر مادرم که زحمت زیادی برای من تا امروز کشیده و از همه چیزش برای من گذشته است، کارهای بزرگی کنم تا او سرش را بالا بگیرد و بگوید که پسرم، انسان موفقی شده است. خیلی از اهدافم را از همان بچگی مینوشتم و همیشه این فکر را میکردم که در کنار بهترینهای جهان بازی کنم اما این طور آن هم در این شرایط و به این شکل تصادفی خیر. اینکه ژاوی به قطر بیاید و من هم مثلاً از چین بخواهم به این کشور بیایم تا با ژاوی همبازی شوم؛ هیچگاه چنین فکری نکرده بودم. هر چند که این اتفاق یک قسمت بود که با خواست خداوند محقق شد. در واقع همه چیز به خواست خداست و اگر خدا بخواهد که من بهترین بازیکن بشوم، خواهم شد. اگر هم نخواهد خودم را به آب و آتش هم بزنم این اتفاق نخواهد افتاد. من سختیهای راههایی که برای موفقیت باشد را به جان میخرم و تا همین جا هم خدا را صد هزار مرتبه شکر میکنم.
* الان رابطهات با ژاوی چطور است؟
ژاوی نه تنها با من بلکه با تمام بازیکنان السد خوب است. او با همه میخندد و شوخی میکند. ژاوی پس از گلی که زدم و تشکری که از او کردم، در رختکن به زبان انگلیسی به من گفت آفرین مرتضی. تو در تمرینات نشان داده بودی که میتوانی در مسابقات هم گلزنی کنی و گفت امیدوارم این روند خوبت ادامه داشته باشد و بتوانی گلزنیهایت را در السد تکرار کنی و من هم گفتم امیدوارم، انشاءالله که همینطور باشد و از او دوباره تشکر کردم. ژاوی حتی در جریان بازی از لحاظ فنی راهنماییهای لازم را انجام میدهد. او یک جور مربی داخل زمین است و واقعاً از ثانیه ثانیهای که با او هستم، وی را زیر ذرهبین قرار داده و سعی میکنم چیزهای متفاوتی از ژاوی یاد بگیرم. یعنی سعی میکنم هر کاری که او میکند از او یاد بگیرم چون میدانم هم در فوتبال و هم بیرون از فوتبال و در آینده نیز حتی بعد از فوتبال به دردم خواهد خورد.
* طرفدار بارسلونا هستی یا رئال مادرید؟
خودم رئالی هستم.
* پس برای ژاوی کری میخوانی؟
کری که نه، اما من همیشه به او میگویم بارسلونا اصلاً خوب نیست که او از من میپرسد چرا و من پاسخ میدهم که این تیم به قدری قدرتمند است که هیچ انگیزهای برای تیمهای دیگر نمیگذارد. من اعتقاد دارم که فوتبال یعنی تلاش و زحمت و با این روش بارسلونا، انگیزه سایر تیمها از بین میرود. باخت هم در فوتبال وجود دارد و اینکه شما همیشه بخواهید ببرید انگیزه سایر تیمهای دیگر نابود خواهد شد. من در این مورد با ژاوی صحبت میکنم و او توضیح میدهد که چون بارسلونا روی برنامهریزی جلو میرود، میخواهد همه موفقیتهای ممکن را به دست بیاورد. با این حال من معتقدم اگر یک تیم زیادی هم خوب باشد به درد نمیخورد!
* اما کریهای تو که طرفدار رئال مادرید هستی میتواند با ژاوی جالب باشد.
در هر صورت رئال مادرید هم از زمانی که زیدان را آورده چند بازی را برده و در دو، سه بازی اخیر هم نتیجه نگرفته است. من رئال را دوست دارم اما به خاطر زیدان هم که شده هر جا که میروم، میگویم رئالی سرسخت هستم.
* به زندگی در قطر برسیم. البته میدانم که زندگی در این کشور سختیهای خاص خودش را دارد چون قطر هم گرم است و هم کوچک.
در چین که بودم حدود 9 ماه را به تنهایی سپری کردم و شاید فقط یک یا دو رفیق داشتم. البته ایرانیهای ساکن چین لطف زیادی به من داشتند. ضمن اینکه یک رستوران ایرانی هم در این کشور بود که برخی اوقات غذا را در این رستوران میخوردم با این حال در مجموع شرایط سختی در چین داشتم. زندگی در قطر اما متفاوت است. در این کشور هوا الان خوب است و تا دو ماه دیگر که هوا بسیار گرم میشود، لیگ ستارگان هم به پایان میرسد. پس از دو ماه دیگر اگر تخممرغ هم بیرون بگذارید از گرما خواهد پخت. نمیدانم جریان چیست که دما به 45 درجه بالای صفر میرسد و شرایط برای زندگی کردن سخت میشود. میگویند در هر خانه 7، 8 کولر وجود دارد و اگر در ماشین، کولر را روشن نکنیم حتماً از گرما خواهید پخت یا اگر بخواهید 20 متر قدم بزنید مطمئناً از گرما میسوزید. البته در قطر تفریحات خاصی ندارم و تفریحم، زندگی و کارم محسوب میشود و من با همین کارم تفریح میکنم. 4، 5 رفیق در قطر پیدا کردهام و برخی مواقع با هم یک دوری میزنیم هر چند که قطر کشور کوچکی است و خیلی جایی برای تفریح ندارد و فقط چند فروشگاه برای خرید دارد. معمولاً در خانه هستم و خیلی بیرون نمیروم.
* قراردادت با السد چند فصل است؟
قراردادم دو ساله است اما این قرارداد مشروط بوده و بستگی به شرایط دارد که بخواهد تمدید شود یا خیر.
* البته گفته بودی از چین فقط به اروپا خواهی رفت که ناگهان سر از قطر در آوردی.
در این مورد با چند نفر از بزرگترهایم مشورت کردم. از بلژیک و حتی تونس پیشنهاد داشتم و الان هم در هلند دو، سه تیم من را زیرنظر دارند اما من سعی میکنم با شرایط و واقعیت پیش بروم. من جایی نمیروم که روی نیمکت بنشینم و در شرایطی نیستم که الان بخواهم بازی نکنم. اروپا رفتن خوب است اما باید جایی بروید که برای زندگی و فوتبالت خوب باشد و باید خیلی مسائل را در نظر گرفت. من تیانجین چین رفتم که السد من را خواست و در تیم چینی بودم که 5 تیم آسیایی و اروپایی دیگر به من پیشنهاد دادند. اگر به یک تیم اروپایی میرفتم و بازی نمیکردم آیا امروز تیمهای ایرانی هم من را میخواستند؟ اگر شما امسال کار نکنید سال دیگر کسی به شما کار نمیدهد. فوتبال یعنی یک ثانیه و یک دقیقه و یک بازی؛ تمام شد و رفت. شما اگر بازی کنی همه دوستت دارند و میتوانی خودت را به همه نشان دهی. اگر بازی نکنی هیچ کس حتی نگاهت هم نمیکند و هیچ پولی هم نمیگیری و به هیچ تیمی نمیروی. به همین دلیل من همه چیز را بررسی کردم و بعد به قطر آمدم.
* پس معتقدی که حضور در قطر در مسیر فوتبالت یک مرحله پیشرفت محسوب میشود؟
یادم میآید زمانی که به چین رفتم خیلیها به من و خانوادهام و ایل و تبارم فحاشی می کردند! خانوادهام چه گناهی کرده بودند که باید به آنها توهین میشد. من هم فوتبال بازی میکنم و این هم یک انتخاب بود.
* به تو توهین میشد چون به چین رفته بودی؟!
در اینستاگرم و در کامنتها خیلیها به من فحاشی میکردند. قسم میخورم حتی شرمم میآمد که این توهینها را را بخوانم. امیدوارم یک انقلابی در صفحات مجازی رخ بدهد و امیدوارم برخی آدمها عاقل شوند. در چین هم کار سخت بود و کار راحتی را در پیش نداشتم. همین چین برای لیگش سرمایهگذاری میلیاردی کرده و حتی امسال میخواست زلاتان را به این لیگ بکشاند تا نشان دهند که فوتبال و لیگ این کشور رو به پیشرفت است. شما فکر نکنید که لیگ قطر هم لیگ بد یا ضعیفی است و یا حتی لیگ چین. هر لیگی که پولهای آن چنانی خرج کند مطمئن باشید در فوتبالش چه لیگ و چه در سطح ملی، ثمره آن را خواهد دید.
* حالا که در قطر هستی فکر میکنی میزبانی جام جهانی 2022 حق این کشور است؟
تمام ورزشگاههای این کشور اگر در حد اروپا نباشد کمتر هم نیست. شرایط زمین فوتبال یک باشگاه، 50 درصد فوتبال یک بازیکن است. حتی در بین مربیان تیمهای لیگ قطری یک مربی آسیایی هم وجود ندارد.
* پس از اینکه در نفت در هافبک دفاعی بازی میکردی در تیم ملی به خط دفاعی رفتی و در این پست ماندی در این مورد هم صحبت میکنی؟
من در تیم ملی فقط حدود 20 دقیقه هافبک دفاعی بازی کردم اما کیروش یک روز به من گفت که در پست دفاع بیشتر از هافبک پیشرفت خواهی کرد. البته سرمربی تیم ملی در هر پستی بخواهد برایش بازی میکنم اما از همان روزی که کیروش در پرتغال من را به خط دفاعی آورد دیگر تمرکز و ذهنم را روی این پست گذاشتم و دیگر به هیچ وجه به پست هافبک دفاعی فکر نمیکنم. هر روز که به تمرین میروم در مورد این پست چیزهای جدید یاد میگیرم و امیدوارم بتوانم موفقیتهای بیشتری نیز به دست بیاورم. برای تیم ملی همه توانم را میگذارم و در هر پستی که بخواهند بازی خواهم کرد.
* حتماً در بین نوشتههای بچگیهایت این موضوع هم وجود دارد که یک روز بتوانی در تیم ملی بازی کرده و پدیده این تیم شوی؟
در جام ملتهای آسیا در استرالیا فقط و فقط لطف خداوند و دعای خیر مادرم بود که بتوانم برای تیم ملی بازی کنم. شاید این موضوع حتی به توانایی و خوب بودنم هم ربطی نداشته باشد و باز هم تکرار میکنم که فقط لطف خدا و دعای مادرم و در کنار آن اعتمادی که کیروش به من کرد باعث شد تا پیراهن تیم ملی را بپوشم و پدیده شوم.
* حضور کیروش در زندگی فوتبالیات تا چه اندازه تأثیرگذار بود؟
من فوتبالم در تیم ملی را مدیون کیروش هستم و صد هزار بار تشکر میکنم که خدا کسی را بر سر راه زندگیام قرار داد که برای حضور در تیم ملی فوتبال ایران این طور به من اطمینان کرده و من را بازی بدهد. آن هم بازیکن 22 سالهای که تجربه ملی نداشت و به قول نقی مگه داریم!؟ مگه میشه چنین چیزی!؟ خدا به من لطف کرد، کیروش هم اعتماد کرد و دعای مادرم نیز همیشه پشتسرم بوده و هست.
* با کیروش در ارتباط هستی؟
البته آن زمان که کیروش به قطر آمد من ایران بودم و الان هم از طریق مترجمش با او در ارتباط هستم و الان هم میگویم همیشه به یادش هستم و امیدوارم هر جا هست صحیح و سلامت باشد.
*سال گذشته در خصوص انتقالت به چین هم گویا سوءتفاهمی بین تو و کیروش ایجاد شد مبنی بر اینکه تو گفته بودی که کیروش پیشنهاد داده به تیم بروی اما پس از آن سرمربی نفت اعلام کرده بود که کیروش در این خصوص به تو پیشنهاد نداده است. پس از آن هم با بازگشت به تیم ملی یک مدت نیمکتنشین بودی و همین موضوع باعث شد تا کمی شایعات رنگ واقعیت به خود بگیرد. در این مورد صحبت میکنی؟
چند بار دیگر هم در گذشته در این مورد توضیح داده بودم. منصوریان در نفت من را دفاع آخر بازی نمیداد و شاید در 30 بازی فقط یک بازی در پست دفاع بازی کردم. این در حالی بود که کادر فنی تیم ملی به من گفته بود که میخواهیم از تو در این تیم به عنوان یک مدافع استفاده کنیم و به همین دلیل اگر بتوانی برای 6 ماه به تیمی بروی که در آن تیم به عنوان یک مدافع بازی کنی و پس از آن هم در صورت جور شدن شرایط به اروپا بروی خیلی خوب خواهد شد. آنها روی دفاع آخر روی من نظر داشتند که من هم قبول کردم. قراردادم ابتدا با تیم چینی 6 ماهه بود و میتوانستم پس از این مدت به اروپا بروم که شرایط مهیا نشد. بنابراین با رفتن به چین در پست دفاع آخر بازی کردم و دیگر هافبک دفاعی نبودم. البته قبل از رفتن به چین به مسئولان نفت گفتم که کیروش از من خواسته تا در دفاع آخر بازی کنم و با مشورتهایی که کردم به این تصمیم رسیدم که از نفت بروم چون در این تیم هافبک دفاعی بازی میکنم و نمیتوانم در پست دفاع به میدان بروم. البته منصوریان ترکیبش را پیدا کرده بود و من در پست هافبک دفاعی بیشتر به کارش میآمدم. پس از اینکه به چین رفتم یک بحثهایی پیش آمد و یک مقدار مشکل ایجاد کرد اما چیز خاصی نبود و فقط همه چیز یک سوءتفاهم بود. باز هم تأکید میکنم که در این خصوص موضوع جدید دیگری وجود ندارد و این صحبتها را بارها گفته بودم.
* الان کیروش اعتقاد دارد که امکانات لازم در اختیار تیم ملی نیست و حتی به همین دلیل از این تیم نیز استعفا داده است.
مطمئناً کشور ایران بازیکنان بزرگی دارد اما امکاناتش در مقابل کشورهای دیگر اگر این کشورها 80 باشند امکانات در ایران 20 هم نیست! ما حتی دو زمین خوب در ایران نداریم و به جز آزادی اصلاً زمین دیگری نداریم.
* حالا با این وضعیت به جام جهانی 2018 روسیه صعود خواهیم کرد؟
خیلی کار سختی است اما کیروش و بازیکنان ایرانی تواناییهای خود را قبلاً نشان دادند و در جام جهانی گذشته همه عالم و آدم فهمیدند که بازیکنان و یک مربی چه کمکی میتوانند به فوتبال یک کشور بکنند. ما حتی قبل از جام جهانی 2014 اگر یک امتیاز از دست میدادیم تیم ملی دیگر به جام جهانی هم نمیرفت اما همه زحمت کشیدند و تلاش کردند و با مدیریت کیروش در نهایت این مهم به دست آمد. بنابراین از بازیکنان ایرانی همه کار ساخته است و میتوانیم یک بار دیگر به جام جهانی برویم اما باید شرایطی فراهم شود که هم بازیکنان بتوانند به بهترین شکل عمل کنند و هم مربیان نیز آرامش فکری داشته باشند.
* فکر میکنی یک روز بازوبند کاپیتان تیم ملی را ببندی؟ بازوبندی که یک روز نکونامی میبست که در گذشته گفته بودی او الگوی تو به شمار میرود.
حقیقتاً جدای از زمین فوتبال از شخصیت بیرون از فوتبال نکونام لذت میبرم. 15 سال حضور در تیم ملی فوتبال کار هر کسی نیست و به همین دلیل سوابق او مشخص است. در مورد بازوبند کاپیتانی هم باید عنوان کنم که ابتدا تلاش میکنم برای تیم ملی مهره مثمر ثمری باشم.
* به نظرت یک روز در کدام تیم بزرگ اروپا بازی می کنی؟
به نظر من بازی در اروپا هم میتواند راحت و هم میتواند سخت باشد. آرزو دارم یک روز در تیم رئال مادرید بازی کنم اما زحمت میکشم و تلاش میکنم تا هر جا که هستم اول خوب باشم و اگر شرایط خوب پیش رفت و هر چقدر که بتوانم من هم پیشرفت کنم.
* اگر یک روز به رئال مادرید رفتی ژاوی ناراحت نشود؟!
)با خنده) خیر این اتفاق نمیافتد!
* بهترین گلی که در این سالها زدهای کدام گل بوده است؟
بهترین گلم به عراق بود و هیچ زمان این گل را فراموش نمیکنم و هر گل دیگری را هم بزنم گل سرسبد زندگیام گل به تیم ملی عراق خواهد بود.
* رابطهات با بازیکنان ایرانی شاغل در قطر چطور است؟
با همه آنها رابطه خوبی دارم اما با نکونام، شجاعی و پولادی راحتترم و یک رفتوآمد خانوادگی با هم داریم.
* لیگ ایران و نتایج آن را دنبال میکنی و فکر میکنی یک روز دوباره به لیگ کشورمان برگردی؟
لیگ ایران را همیشه بررسی میکنم و حتی سعی میکنم تا آنجایی که بتوانم خلاصه مسابقات را هم ببینم. البته بازی کردن در پست دفاع در خارج از کشور سختیهای خاص خودش را دارد اما امیدوارم تا زمانی که در خارج از ایران بازی میکنم در هر تیمی که هستم بتوانم بازیکن خوب و مفید باشم. فعلاً هم قصد بازگشت به لیگ ایران را ندارم.
* سال 94 برایت چطور گذشت؟ بهترین لحظات و تلخترین لحظاتی که در این سالها داشتی چه بود؟
سال 94 بهترین لحظه زندگیام این بود که برادرزادهام یعنی هستی خانم به دنیا آمد و بدترین لحظهام شنیدن خبر فوت هادی نوروزی بود البته در این مدت اخیر چند نفر از پیشکسوتان ارزنده فوتبال ایران نیز از بین ما رفتند و شنیدن خبر درگذشت تک تک آنها بسیار ناراحتم کرد.
اخیراً هم اکبر دارستانی مربی بدنساز نفت که مربی خودم هم بود و خیلی چیزها از او یاد گرفته بودم درگذشت و از شنیدن خبر فوت مرحوم دارستانی هم به شدت ناراحت شدم. آدمها یک روزی همه میروند و هیچکس زنده نمیماند اما سؤال من این است که چرا آنها به این شکل درگذشتند؟ چرا باید سکته کنند؟ الان فوتبالیستها همه سکته میکنند و دلیل آن چیست؟ این سکتهها به این برمیگردد که فوتبال ما پر از مشکلات مالی است. کشوری که این همه پول دارد چرا باید در فوتبالش هیچ پولی نباشد. طرف استرس دارد چون نمیتواند خرج خانهاش را بدهد و همه فشارها به رویش تلنبار میشود و در نهایت سکته میکند و میمیرد. حالا چه زمانی نوبت ما بشود خدا میداند.
* اگر فوتبالیست نمیشدی فکر میکنی امروز در چه شغلی سر کار بودی؟
اگر فوتبالیست نمیشدم حتماً یک کارمند میشدم که درسم هم خوب بود. فکر میکنم کارمند بانک میشدم!
* به چه ورزشی جز فوتبال علاقه داری؟ فکر میکنی اگر فوتبالیست نبودی و ورزشکار بودی امروز در چه رشتهای به میدان میرفتی؟
من والیبال را خیلی دوست دارم و زمانی که بچه بودم همیشه این رشته را بازی میکردم. البته هم به فوتبال و هم به والیبال علاقه دارم و از بچگی هر دو را بازی میکردم. در نهایت تصمیم گرفتم که فوتبالیست شوم.
* استقلالی هستی یا پرسپولیسی؟از این جهت این سوال را پرسیدم که شایعه شده برای فصل بعد با پرسپولیس تمام کردی.
من هر دو تیم را دوست دارم و برای هر دو تیم احترام قائلم. برای هر بازیکنی یک آرزو است تا در این تیمها بازی کند و مطمئناً این موضوع لذتبخش خواهد بود. جدا از آبی و قرمز هم باید اول احترام همدیگر را نگه داریم. این مسائل همه یک کریخوانی جزئی در فوتبال است که همیشه وجود دارد. نباید این طور باشد که یک استقلالی بخواهد به خانواده یک پرسپولیسی فحاشی کند و یا برعکس به نظر من شکل درستی ندارد.من هم از این قائده مستثنی نیستم و دوست دارم در این دو تیم بازی کنم اما همانطور که گفتم خیال بازگشت به لیگ ایران را ندارم.
* عید سال 95 را هم حتماً در اردوی تیم ملی هستی؟
اگر قسمت باشد و به تیم ملی دعوت شوم حتماً همینطور خواهد بود.
* اهل سینما و موسیقی هم هستی؟
کم و بیش آهنگ گوش میدهم و اگر فرصت داشته باشم فیلم هم میبینم. سعی میکنم در زمانی که منزل هستم فقط فوتبال ببینم. البته در بین هنرپیشهها، بیشتر آنها را دوست دارم و برایشان احترام قائل هستم اما هر زمان امین حیایی را میبینم از رفتار و بازیاش لذت میبرم. چند باری در خندوانه استنداپکمدیهایش را دیدم و خیلی کیف کردم و خیلی هم او را دوست دارم و از سبک بازیاش نیز خوشم میآید. هر چند که از شهاب حسینی هم خوشم میآید.
* گزارشگران عرب وقتی میخواهند نام تو را صدا کنند هنگ نمیکنند؟
آنها زمانی که میخواهند نام من را بگویند چون اسمم طولانی است دو ساعت طول میکشد تا آن را تلفظ کنند! البته بیشتر وقتها میگویند مرتضی محمدجان یعنی نام من و پدرم.
* به عنوان صحبت پایانی اگر حرفی باقی مانده برایمان بگو؟
در زندگیام هر چه دارم از مادرم و برادرم است. آدم میتواند موفق شود اگر به خودش و خدایش ایمان داشته باشد و به آن بالای سرش اعتماد کند. هر چه دارم از دعای خیر مادرم دارم و زحمتهایی که برادرم برایم میکشد. شاید اگر این برادر را نداشتم امروز هیچ چیز دیگری هم نداشتم یا اگر دعای مادرم نبود و زحماتی که در جوانی برای من متحمل شده بود این اتفاق نمیافتاد و شاید امروز مرتضی پورعلیگنجی وجود نداشت. من دو سالم بود که پدرم فوت کرد و از آن زمان تا به امروز مادرم زحمات زیادی برای من کشیده و با آن همه سختی و تلاش من را به اینجا رساند. اگر زحمت این دو بزرگوار نبود به طور حتم امروز من هم نبودم و مطمئن باشید هر کاری می کنم و هر زحمتی و سختی را متحمل میشوم و همه حرفها را به جان میخرم تا اینکه بتوانم آنها را سربلند کنم. در پایان هم از تک تک مربیانی که تا به امروز برایم زحمت کشیدهاند تشکر میکنم و به طور حتم پیشرفتهای فنیام را در هر مقطعی مدیون آنها بوده و امیدوارم بتوانم به بهترین شکل پاسخگوی زحمات آنها باشم.
دیدگاه شما