حضور مردم در تمام عرصهها از جمله عرصه سیاسی (رویایی با فتنه ۸۸ که به حماسه بزرگ نهم دی ختم شد) نشان داد که میتواند بازدارنده هر تهدید و توطئه و جنگ روانی و رسانه ای باشد. باید از هر گونه غفلت در برابر اختلافات، غفلت در مقابل خودخواهی به معنای وسیع کلمه، غفلت از خدمت به مردم از مبانی و موجبات اقتدار ملی و غفلت از دشمن و توطئههایش بپرهیزیم. با توجه به شباهتهای زیاد فتنه ۸۸ با فتنه عاشورا، در این مقاله این واقعه از دوران پیامبر تا حماسه بزرگ کربلا، جریان سقیفه و حرکت سیاستبازان و تخطی آنان از فرمان صریح و روشن پیامبر(ص) درباره رهبری امت اسلام تحلیل می¬شود به گونه¬ای که زمینهساز و واسطه انتقال قدرت به بنیامیّه شدند و جریان نفاقی در لایههای زیرین جامعه به وجود آوردند که این جریان، رهبری امت اسلامی را از خاندان وحی جدا کردند که در طول دو دهه حکومت بنیامیّه بزرگترین ضربات را بر پیکر اسلام و امت اسلامی وارد کردند. ایجاد انسداد فرهنگی، جلوگیری از تفسیر قرآن و نقل حدیث، زیر پا گذاشتن اصول و محکمات مورد تأکید قرآن و پیامبر(ص)، گسترش فرهنگ تسامح و اباحهگری و ترویج و تحکیم جدایی دین از سیاست، تغییر ذائقه مردم در جهت عدول از ارزشهای دینی و جایگزینی خرافات ارزشهای جاهلی و تصنعی، تخریب باورها و معتقدات مردم، حذف نیروهای ارزشی انقلابی از صحنههای سیاسی، تشویق و گسترش فرهنگ بیبندوباری و لاابالی¬گری و بالاخره تبدیل نظام اسلامی و مدیریت الهی به حکومت استبدادی سلطنتی و موروثی از جمله دستاوردهای شوم جریان نفاق بود که سرانجام در سال ۶۱ هجری حادثه خونبار کربلا را پدید آورد.
پس از رحلت رسول خدا (ص) واکاوی حیات اسلام در دوران تأویل حکومت علوی و درگیری آن حضرت و رویارویی با جریان شوم نفاق و رهاوردهایش به خوبی ماهیت قیام امام حسین(ع) را مشخص میکند. بنابراین حماسه عاشورا به عنوان فتنهشناسی قرن به منزله تزریق خونی در پیکره اجتماع که توانسته است در دوره¬هایی درخت پربار اسلامی را شاداب و سرزنده نگاه دارد و تا وقتی باب شهادت حماسه¬سازان باز است، گنجینه فرهنگ اعتقادی ما از گردونه انواع تهاجم فرهنگی و فتنهها مصون خواهد بود.
نفاق و حماسه عاشورا
تاریخ به خوبی گویای این حقیقت است که عصر استیلای بنیامیّه بر بلاد اسلامی، زحمات رسول خدا(ص) و تلاش مجاهدان صدر اسلام را در نشر آیین خدا به تاراج داد و ارزشهای اسلامی را زیر پا گذاشت؛ بدعت و فسق و فجور رایج شد و از اسلام فقط نام آن ماند. خطر انحراف از اسلام ناب که از ماجرای سقیفه آغاز شد در عصر استیلای معاویه شدت گرفت که در این راستا حفظ ظواهر دین در پس پردههای نفاق به اوج خود رسید. حماسه عاشورا بزرگترین افشاکننده ماهیت اصلی جریان نفاق بود که گستره و عمق کیفیت وقوع آن توانست اساس حکومت نفاق را متزلزل و بنیاد آن را نابود سازد.
آثار و پیامدهای بصیرت
۱٫ شناخت جبهه حق و راه خدا پیمودن
۲٫ بصیرت عامل برون¬رفت از فتنه¬ها
۳٫ دشمن¬شناسی و دشمن¬ستیزی
۴٫ آگاهی و هوشیاری سیاسی
۵٫ آمادگی و ایستادگی در مقابل دشمن
۶٫ جریان¬شناسی
۷٫ دفاع و آمادگی همه جانبه
۸٫ ولایت¬مداری و ولایت¬پذیری
معنای لغوی نفاق
کلمه نفقه در قرآن به معنی راه، البته راههای مخفی و پنهانی آمده است: «ان تبتغی نفقاً فی الارض او سلما فی السماء»(سوره مبارکه انعام، آیه ۳۵). منافق کسی است که فکر و اندیشهاش یک جور میگوید زبانش جور دیگر. درست برضد آن احساسات و عواطفش در یک جهت است ولی تظاهرات ظاهریش در جهت دیگر؛ بنابراین نفاق یعنی کفر در زیر پرده؛ منافق هم یعنی کافری که کفر خودش را پشت پرده مخفی نگه داشته است. نفاق صفبندی درونی و بسیار خطرناک در جامعه دینی است که در داخل، جبهه جدیدی را علیه دین، رهبری و حکومت دینی بازگشایی می-کند. ضربات جریان نفاق بر پیکره اسلام و مؤمنان همواره بیش از کفار و مشرکان است. رهبر معظم انقلاب درباره جریان نفاق میفرمایند: «نفاق و انسانهای منافق که در قرآن از آنان به نام «فی قلوبهم مرض»(سوره مبارکه بقره) یاد میشود فقط در صدر اسلام نبودند در همه زمانها هستند؛ از جمله زمان ما و با هدایت قرآن و نور قرآن باید آنها را شناخت».(سخنرانی مقام معظم ر هبری سال ۷۷ در لشگر ۱۰ سید الشهدا(ع)) به طور کلی تاریخ اسلام دو دوره تنزیل و تأویل را شامل میگردد که جریان نفاق در هر دو برهه به عنوان یک صف¬بندی درونی در جامعه دینی فعال است. جامعه دینی در دوره نزول قرآن با دو دسته از منافقین روبرو شد:
۱٫منافقین پنهان
۲٫منافقین محارب
در دوران تأویل دوره یا اجرای دستور و احکام دین و مبارزه با کسانی است که قصد تحریف دین و به انحراف کشاندن جامعه دینی را دارند؛ در این دوره صفبندی و رویارویی بر سرتأویل قرآن آغاز می¬شود. در آیه شریفه ۹ سوره حجرات آمده است:«ان طائفتان من الومنین اقتتلوا فأصلحوا بینهما فان بغت احداهما علی الاخری فقاتلوا التی تبغی حتی تفی ء الی امرالله»؛ «اگر دو طائفه از اهل ایمان با هم به قتال و دشمنی برخیزند، البته شما مؤمنان بین آنها صلح برقرار کنید و اگر یک قوم بر دیگری ظلم کرد با آن طایفه ظالم قتال کنید تا به فرمان خدا باز آید» پیامبر اعظم(ص) با نگاهی به آینده از تغییر الگوی نبرد و صفبندی جدیدی در جامعه دینی خبر دادند که آن نفاق جدید بود. حضرت در این هشدار فرمودند: «کسی در میان شما هست که برای تأویل قرآن نبرد خواهد کرد که من برای تنزیل آن نبرد کردم… از امام علی(ع) به عنوان قهرمان مبارزه درعصر تأویل یاد کرد»( کنزالعمال، ج۱۱ ،ص۶۱۳، ح۳۲۹۶۹). حضرت امیر(ع) درباره جریان نفاق جدید یا به عبارت دیگر نفاق دوران تأویل فرمودند: «آنان به وحدانیت خدا شهادت میدهند؛ همین باعث میشود تا کشتن آنان بر مردم گران آید و به ولی خدا طعنه ¬زنند و بر او خشم گیرند»(همان).
نحلههای جریان نفاق در دوران تأویل
همانطور که گفته شد دوران امام علی(ع) دوران تأویل است. در این دوره نفاق جدید دارای نحلههای متعددی بود که در هدف وحدت داشتند.
۱٫ناکثین: که محصول پیوند چهار عنصر، وجاهت، ثروت، سیاست و قدرت بودند.
۲٫قاسطین: محصول حسادت و کینه ورزی، قدرتطلبی و دنیاطلبی، تزویر و نیرنگ و باورهای التقاطی و سست عناصر تشکیل دهنده این جریان بود.
۳٫مارقین: محصول عدم بصیرت و تشخیص حق و باطل عصبیت خرافهگرایی و پیروی نکردن از ولایت است.
عقیده باطل این نحله از جریان نفاق در جامعه دینی باقی ماند و فرقههای مختلفی از آنها پدید آمد و باعث ایجاد فتنهها شد. قرآن کریم علت شکلگیری پدیده شوم و بسیار خطرناک نفاق را عدم استقامت و پایداری میداند. خداوند در قرآن مؤمنان را یک دسته نمی¬داند و بدون توجه به ظواهر، آنان را به دو گروه طبقه بندی کرده است:
۱٫مؤمنان راستین
۲٫مؤمنان دروغین
تفاوت میان آن دو با عنصر پایداری ایمان است. قرآن از کسانی که در ایمان خود راست قامت نیستند و تغییر ماهیت دادهاند به عنوان اهل نفاق یاد کرده است»(سوره مبارکه احزاب آیات ۲۳و۲۴) که مهمترین عامل نفاق همان فتنه است که پیامبر(ص) از آن در دوران تأویل یاد میکند. رسول خدا(ص) درباره امتحانها و فتنههایی که پس از ایشان رخ میدهد، فرمودند: «ای علی مردم پس از من به وسیله اموالشان آزمایش میشوند و به اینکه مسلمانند و دین دارند بر خداوند منت مینهند و امید برخوردار گشتن از رحمت خدا را دارند و از قدرت او خود را در امان میدانند به وسیله شبهههای دروغین، حرام خدا را حلال میشمرند، شراب را به نام آب کشمش و نیز رشوه را به عنوان هدیه و ربا را به عنوان بیع حلال میشمرند»( محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۳۲، باب ۴، ص ۲۴۱، ح ۱۹۱).
رهاورد جریان نفاق برای جامعه دینی
۱٫بحران حقانیت و مشروعیت
بحران حقانیت و مشروعیت خطرناکترین رهاورد جریان نفاق برای جامعه دینی است. افرادی که تا پیش از این در صفوف مؤمنان و از همپیمانان آنان بودند و مورد توجه و اعتماد مردم قرار گرفتهاند اما به دلیل عدم استقامت و پایداری دینی تغییر ماهیت می¬دهند و جامعه را دچار حیرت و سردرگمی می¬کنند. در این موقعیت تشخیص حق از باطل برای بخشی از جامعه دینی دشوار میشود و بحران حقانیت به وجود میآید و مشروعیت جریان حق در افکار عمومی زیر سوال میرود. امام علی(ع) در این باره میفرمایند: «اگر مردم میدانستند که او منافق دروغگوست از او نمیپذیرفتند و گفتار دروغین او را تصدیق نمیکردند اما با ناآگاهی میگویند او از اصحاب پیامبر(ص) است؛ رسول خدا را دیده از او حدیث شنیده و از او گرفته است؛ پس حدیث دروغین او را قبول میکنند»(نهج البلاغه خطبه ۲۱۰). تاریخ گواه است که دو چهره متفاوت انسانهاست که در ایجاد حماسه عاشورا دخیل بودند: در یک طرف خیل عظیمی از انسانها که در چنبرة جهل و نادانی مسیر انحرافی را پیمودند و به جای حرکت در پرتو نورانی امامت نور، در دام ظلمانی امامت آتش قرار گرفتند. گروهی به طمع نام و مقام و دستهای هم در اسارت لقمهای نان در ورطه نابودی قرار گرفتند. دستهای از انسانها با اقتدا به راه امامشان به ساحت قدسی و ربوبی راه یافتند. امام حسین(ع) میفرمایند:« مردم، بندگان دنیایند و شیرینی دین را تنها بر زبان خود دارند؛ تا زندگیشان پربار است بر محور دین گرد آیند و هنگامی که با بلاها آزموده وآزرده شوند دینداران کم شوند»(موسوعه کلمات العین ۳۷۳)؛ حتی حضرت امام باقر (ع) میفرمایند: «والابقاء علی العمل اشد من العمل»؛ «باقی¬ماندن و حفظ عمل از خود عمل مهمتر است» (اصول کافی، ج۲، ص۲۹۶). ممکن است فردی در عمر خود مؤمن باشد و عمل با ارزشی انجام دهد و در مقطعی دیگر بار رفتار ضد ارزشی آن عمل را خنثی کند. قرآن کریم میفرماید: «لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی»؛ «صدقات و کارهای نیک خود را با منت گذاشتن و اذیت کردن از بین نبرید»(سوره مبارکه بقره، آیه ۲۶۴). ممکن است فردی در برهه¬ای از زمان، مؤمن وانقلابی باشد و در وضعیتی دیگر از باورها و گرایش خود دست بردارد. در روایت داریم «فی تقلب الاحوال عرف جواهر الرجال»(نهج البلاغه، کلمات قصار ۲۰۸). تغییر در نگرش و عملکرد انحرافی امت اسلامی پس از رحلت پیامبر (ص) و ایجاد رجعت در انقلاب و حرکت آرام جامعه به سمت رژیم سلطنتی موروثی در دوران معاویه بزرگترین خیانت و خسارت را برای بشریت به دنیال داشت. حضرت علی(ع) میفرماید: «حتی رایتُ راجعه الناس قد رجعت عن الاسلام یدعون إلی محق دین محمد(ص)»؛ «دیدم گروهی در دین خود نماندند و از اسلام روی گرداندند و مردم را به نابود ساختن دین محمد(ص) دعوت میکنند» (نهج البلاغه، نامه ۶۲).
بنابراین نقطه آغازین بازگشت در فرد و جامعه تحول ارتجاعی در فکر و اندیشه افراد است. هنگامی که دید و نگرش آدمی به سمت دنیا محوری، خودگرایی و لذتگرایی چرخید، معیار حزبی، قومی و قبیلهای و نژادی و فامیلی جای معیارهای ارزشی تعهد و تقوا خواهد نشست به طور قهری انسان و جامعه به سمت مقامپرستی، سرمایه محوری و دنیاگرایی حرکت خواهد کرد و برای حفظ ارزشهای کاذب دنیایی خود، به هر کاری دست میزند. امام علی(ع) در پیامی کوتاه میفرماید: «حب الدنیا رأس الفتن واصل المحن»؛ «عشق به دنیا اساس فتنهها و ریشه مشکلات است». در این راستا چند عامل باعث انحراف فرد در جامعه می¬شود:
•قدرت طلبی
•دنیاگرایی و مال پرستی
• غفلت از توطئههای پیچیده وپنهان
عنصر وجاهت در ایجاد بحران حقانیت و مشروعیت بسیار مؤثر است که در صدر اسلام در فتنه ناکثین به آن اشاره شد. در فتنه مخملین سال ۸۸ انقلاب اسلامی ایران، کشور شاهد این بود که افرادی با سوء استفاده از عنصر وجاهت و القائات دروغین، بخشی از جامعه را دچار بحران حقانیت و مشروعیت کردند. بحران حقانیت و مشروعیت آن چنان برای جامعه اسلامی زیانآور است که خداوند متعال برای تداوم و بقای نظام دینی و صیانت نظام از خطر و تهدیدات، راهکارها و هشدارهای لازم را داده است. به پیامبر فرمان میدهد برای اکمال دین و اتمام نعمت و حفظ رسالت، رهبر آینده نظام را به مردم معرفی کند؛ پیامبر اعظم درآخرین روزهای عمرشان این جمله را خطاب به مردم فرمودند: «ای مردم همانا من دو امانت بزرگ را به شما میسپارم کتاب خدا و عترت من که چنانچه به این دو با هم تمسک جوئید، هیچگاه گمراه نخواهید شد»(حدیث ثقلین). علاوه بر اینها اشاراتی به جریان نفاق و عناصر اصلی آن کردند که توجه مردم به آن هشدارها مانع از پیروزی جریان نفاق میشد. پیامبر(ص) فرمودند: «الخلافة محرومة علی ال ابی سفیان»: همانا خلافت بر آلابوسفیان حرام و ممنوع است. دراین راستا حضرت رسول اکرم(ص) برای جلوگیری از چنین بحرانهایی در هر زمانی تأکید بر احادیث، منزلت اهل بیت در آیات و روایات ثقلین، سفینه و آیه تطهیر و… می¬کردند و حتی اهل بیت (س) هر کدام در وضعیتی بارها چهره¬ها و جریان نفاق را تبیین و تشریح مینمودند. امام خمینی(ره) گویا چنین خطری را برای آینده نظام پیشبینی کرده بودند و با الهام از رهنمودهای اهل بیت(س) و با تأکید بر محور بودن ولایت فقیه اظهار کردند و در وصیت نامه الهی سیاسی خود چنین آوردند: «ملاک حال فعلی افراد است». تأکید ایشان بر این موضوع این است که عنصر وجاهت و نزدیکی و ملازمت با ایشان موجب سوء استفاده در جامعه و آینده نظام در ایجاد بحران حقانیت و مشروعیت نشود.
۲٫ایجاد بی اعتنایی درجامعه
یکی از پیامدهای جریان شوم نفاق در جامعه دینی ظهور طبقه جدیدی از قاعدان و بیاعتناهاست. بحران حقانیت و مشروعیت، جامعه را به تفرقه و بیراهه میکشاند و جمعی را به کنارگیری و بیمسئولیتی در برابر مسائل جامعه سوق میدهد. در خصوص ثمره شوم نفاق حضرت امیر(ع) میفرمایند: «منافق گمراه کننده خطا کار و مشوق خطا کاری است»(نهج البلاغه، خطبه ۱۹۴). حماسه عاشورا، شناسایی و معرفی خواص غیرمتعهد است؛ یعنی چهرهها و عناصری که در افکار عمومی و جریانها مؤثر هستند. اما براساس علل و عواملی در بیان حقایق و یا موضعگیری بموقع و یا همراهی با جریان و جبهة حق خودداری می¬کنند و باز میمانند و یا به جبهه باطل میپیوندند. جریان عاشورا نماد روشنی از خیانت و بی اعتنایی و کوتاهی مجموعهای از خواص است که میتوانستند با شناخت فرصتها و موضعگیری مناسب، جلوی انحراف انقلاب اسلامی و حاکمیت باطل را بگیرند و نگذارند جریان نبوت و رسالت از مسیرش خارج شود و مشتی ریاستطلب غیرصالح بر جایگاه رسالت تکیه زده و زمینه حادثه عاشورا را فراهم کنند.
بر هیچ کس پوشیده نیست که حادثه عاشورا جریانی نبود که در ظرف زمان محدود شکل گرفته باشد. با بررسی و تحلیل حوادث پس از پیامبر اسلام(ص) مشخص میشود حماسه عاشورا در حوادث بعد از رحلت پیامبر اعظم(ص) ریشه دارد. در این زمینه نقش خواص در شکلگیری مقدمات اولیه حادثه و حاکمیت جریان بنیامیّه بر سرنوشت مسلمانان بسیار مهم و تعیین کننده و به عنوان عوامل اصلی به شمار میآید. در درجه اول کسانی که سقیفه را شکل دادند و مسیر ولایت دینی را از مسیرش منحرف کردند و کسانی که زمینه نفوذ نااهلان همچون معاویه، عمربن عاص و ولید و… را در سیستم حکومت فراهم نمودند و در مرحله بعد آنها که از مرگ عثمان بحران و پروژه ساختند؛ جریان جمل را درست کردند و زمینهساز جنگ صفین شدند و خواص که نگذاشتند نبرد صفین به نفع اسلام به پایان برسد و سرانجام غائله حاکمیت را تحمیل کردند و زمینهساز پرورش و رشد خوارج نهروان و غوغای آنها شدند و جریانهایی که از فرمان رهبر الهی علی(ع) تمرّد کردند؛ امام حسن(ع) را تنها گذاشتند و در برابر مظالم و ظلم و جنایات معاویه سکوت کردند. اینها از آثار و نقش خواص در پیدایش حادثه عاشورا بود. در جریان حادثه عاشورا نقش منفی خواص به طور واضح به چشم میخورد؛ یعنی امام وقتی وضعیت حاکمیت یزید را برای اسلام فتنه بزرگ شمرد و خطرناک دید در برنامه نهضت خود بنا را بر مکاتبه و دعوت از خواص برای اطلاع از اهدافش میگذارد و در این جا بی¬اعتنایی و خیانت عده بسیاری از خواص عامل ایجاد حادثه عاشورا شد.
عوامل لغزش و تغییر دروضعیت خواص
۱٫عدم شناخت صحیح زمان
امام صادق(ع) میفرماید:
«العالم بزمانة لا تهجم علیه اللوابس»(تحف العقول، ص ۲۶۱): «کسی که آگاه به زمانش باشد مورد هجوم مشتبهات قرار نمیگیرد».
۲٫گرایش به منطق اصالت قدرت
۳٫گرایش به اصالت مال و سرمایه محوری
۴٫گرایش به اصالت لذت و رفاه گرایی
۳٫ظهور اصلاح طلبان دروغین
یکی دیگر از رهاوردهای نفاق در جامعه دینی تخریب و افساد است نه اصلاح. قرآن کریم ویژگیهای منافقان را ادعای دروغین اصلاحطلبی میداند و میفرماید: «و اذاقیل لهم لاتفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون» و در ادامه تأکید دارد «الا انهم هم المفسدون» هنگامی که به آنان گفته میشود روی زمین فساد نکنید میگویند ما اصلاحطلبیم؛ بدانید که اینها همان فساد آفرینان هستند»(سوره مبارکه بقره، آیات ۱۱و۱۲). رهبری نهضت عاشورا، که رسالت پاسداری و صیانت از مکتب الهی و امانت الهی را پس از امام مجتبی(ع) در وضعیتی بر عهده داشت که همه دستاوردهای انقلاب اسلامی در معرض نابودی قرار داشت. به گونهای که ممکن بود با حاکمیت یزید با اصلاحات دروغین بر سرنوشت مسلمانان دینی و قرآنی از صحنه جامعه محو شود، قیام خود را با شعار بازگشت به سیره و سنت نبوی و علوی آغاز کرد و هدف ایشان تأکید بر جهتگیری اصلاحات دو امر مهم بود: یکی عمل به تکلیف خویش و رویارویی با فساد عمومی و افشاگری حکومت اموی و نفی شائبه آشوبگرایی و ریاست طلبی و دوم، تبیین جهتگیری اصلاحات برای همه عصرها و نسلها. اگر نتیجة اصلاحات بازگشت به اسلام اصیل و سیره نبوی و علوی و تکیه بر اصول و محکمات نباشد جز انحراف بیشتر و فاصله افزون از مبدأ و اصل چیز دیگری نخواهد بود. امام حسین (ع) میفرمایند: «انی لم اخرج اثراً ولابطراً و لا مفسداً ولا ظالماً بل خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی … واَسیرَ بسیرة جدی و ابن علیبنابی طالب» «همانا من از روی هوس و سرکشی و تبهکاری و ستمکاری قیام نکردم تنها به انگیزه سامان بخشی و اصلاحات در امّت جدم برخاستم؛ میخواهم به نیکی¬ها فرمان دهم و از بدیها باز دارم و روش جدّ خود و پدرم علیبن ابیطالب را دنبال کنم». حماسه عاشورا جهتگیری روشن و شفاف در راستای رفع فساد از جامعه آن روز و حاکمیت ارزشها در چارچوب مبانی ارزشی و ارائه الگوی مناسب برای نهضتهای دینی بود. افشاگری رهبری نهضت عاشورا خود بسیاری از شبهات ایجاد شده توسط دستگاه¬های تبلیغاتی حکومت طاغوتی را زدود و راه و مسیر خود را برای جامعه گرفتار آن روز مشخص نمود.
۴٫ظهور جنجال و غوغا سازی درجامعه
جنجال و غوغاسازی، رهاورد دیگر جریان شوم نفاق در جامعه دینی است. جریان نفاق جوّ جامعه را به سمت التهاب، جنجال و هیاهو میکشاند؛ در این وضعیت امکان تصمیمگیری و اندیشیدن برای افراد جامعه از دست میرود و فضای کشور در غبار التهاب فرو میرود و چشمها از حقیقت و بصیرت کور میشود. در این گیر و دار، جریان نفاق با جنجال آفرینی مانع از روشن شدن حقایق میگردد و با ایجاد تشنج و استفاده از ابزارهای نامشروع و سخنرانیهای آتشین سعی میکنند تا احساسات و هیجانات زودگذر را در جامعه ایجاد نمایند. حضرت علی(ع) درباره شیوه جنجال آفرینی و غوغاسازی ناکثین در فتنه جمل میفرمایند: «و قد ارعدوا و ابرقوا» «اینان رعد و برق بر پا کردند»( نهج البلاغه، خطبه ۹).
ایجاد غوغاسازی و التهاب بر سرقتل عثمان از سوی ناکثین و قاسطین و تحریک احساسات مردم از طریق سخنرانیهای آتشین و به نمایش گذاردن پیراهن خونین وی و سپس داعیه خونخواهی عثمان از شیوههای جریان نفاق بود.
معاویه هم از این موضوع حربه سیاسی ساخت و بر بالای منبر رفت و شروع به اشک تمساح ریختن کرد که: ایها الناس خلیفه مظلوم پیامبر را کشتند… این آیه را میخواند: «و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لولیه سلطاناً فلا لیسرف فی القتل انه کان منصوراً»(سوره مبارکه اسراء، آیه ۳۲): «کسی که مظلوم کشته شود ما برای ولی او حق قصاص قرار دادیم اما نباید درکشتار زیادهروی کند و همانا او پیروز است». حال ای مردم شما بگویید ما در مقابل این جنایت بزرگ که بر اسلام وارد شد سکوت کنیم؟ مردم همه گفتند نه، نه، آن وقت مردم را جمع کرد و به جنگ با علی(ع) آمد. پس معاویه از خویش نیرویی نداشت بلکه از نیروی پیامبر(ص) استفاده کرد؛ از نیروی قرآن و اسلام استفاده کرد و به جنگ با علی(ع) رفت. امام علی(ع) میفرماید: «ولکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمز جان»: «و لیکن از حق قسمتی و از باطل قسمتی گرفته میشود و مخلوط میشوند»؛ «فهنالک یستولی الشیطان علی اولیائه وینجوا الذین سبقت لهم من الله الحسنی»(نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه ۵۰، ص ۱۴۷). در اینجاست که شیطان بر دوستان خودش مسلط میشود؛ یعنی ابزار شیطان هم حق است، حق مخلوط شده با باطل».
۵٫تحریف باورهای دینی و تضعیف ولایت و رهبری
از دیگر رهاورد جریان شوم نفاق برای جامعه دینی بدعت گذاری در دین و تحریف باورهای دینی و هجوم به ولایت و رهبری الهی است. جریان نفاق با گسترش و ترویج تسامح و تساهل و اباحهگری و تأکید بر قرائتهای مختلف از دین، جامعه را در ورطه شبهات قرار می¬دهد و به سوی گمراهی و تباهی میبرد. حضرت امیر(ع)، معاویه سر کرده قاسطین را چنین خطاب میکند: «بسیاری از مردم را به گمراهی خویش فریب داده و به تباهی افکندی و به امواج نفاق خود سپردی؛ ظلمت و گمراهی آنان را فرا گرفت و در تلاطم شبهات گرفتار آمدند و از راه راست خود دور گشتند.» جریان شوم نفاق همواره در لباس حق ظاهر می¬شود و باطل را ترویج میکند. این جریان در راه تضعیف باورهای دینی در برابر رهبری ولایت قرار میگیرد و به کارشکنی، سرپیچی و طغیان دست میزند. در اینجا تحریف باورها با بدعت¬گذاری در دین است که با بررسی معنای لغوی بدعت و کاربرد آن در فرد و اجتماع مشخص می¬شود که چگونه سمت و سوی جامعه به سمت خرافات و ارزشهای جاهلی کشانده میشود؛ با تبر اسلام بر کمر اسلام میزنند.
معنای لغوی بدعت
«بدعت»، احداث و اختراع چیزی است که نمونه و همانندی ندارد.»(خلیل بن احمد فراهیدی کتاب العین، ج ۲، ص ۵۴) راغب اصفهانی درباره آن میگوید: و بدعت انشا و آفریدن است که بدون نمونه قبلی ایجاد گردد»(حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص ۱۱۰).
بدیع از همین ماده اشتقاق یافته که از اسمای الهی و به معنای ابداع و احداث اشیا از عدم است»(محمد بن منظور لسان العرب، ج ۲، ص ۳۴۲).
معنای اصطلاحی بدعت
در اصطلاح متدینان و عرف و از جمله در فرهنگ اسلامی بدعت، نوآوری و داخل کردن چیزی در دین است با اینکه آن چیز اصل و اساسی در دین ندارد. بدعت از جنبه فردی، نبود ایمان در بدعتگذار است که موجب میشود او باور باطل خود را در برابر اعتقادات و آموزههای حق مطرح سازد و حکم و قانون جعل کند و برای خود حق تشریع قائل شود و خویش را در ربوبیت تشریعی، شریک خداوند بداند و از بعد اجتماعی رفتار بدعتگذار خسارتی جبران ناپذیر برای جامعه دارد و خطر او برای جامعه بسیار فراتر است. بدعت موجب فتنه در جامعه اسلامی میشود. وقتی کسی به بدعت در دین پرداخت و گروهی به او پیوستند و از وی حمایت کردند، کسانی که بدعت و فساد را در دین برنمیتابند در برابر آنان قد علم میکنند؛ در نتیجه بین آنان مجادلههای گفتاری و درگیریهای فیزیکی رخ میدهد. چه بسا به ایجاد فسادهای بزرگ اجتماعی و ریخته شدن خون انسانها میانجامد. اگر وقایع و فتنههای صدر اسلام را بررسی کنیم در مییابیم که خاستگاه آنها بدعتهایی بود که در باور، اخلاق و احکام دین نهاده شد و آن فتنهها وضعیتی را پیش آورد که پس از گذشت چند دهه از رحلت رسول خدا (ص) کسانی که خود را مسلمان میدانستند و برخی از آنان ادعای قصد قربت و به امید دستیابی به بهشت با سیدالشهدا(ع) و یاران ایشان جنگیدند و همه، حتّی کودک شش ماهه را شهید کردند. در تاریخ آمده است وقتی عمربن سعد میخواست فرمان حمله به سپاه سید الشهدا(ع) را صادر کند فریاد زد: «یا خیل الله ارکبی و بالجنّه ابشری»(شیخ مفید جلد ۲، صفحه ۹۲ چاپ علمیه اسلامی و بحار الانوار جلد ۴۵ ص ۳۹۱): ای لشکر خدا قیام کن بشارت باد تو را به بهشت. در آن زمان، آتش فتنهها و انحراف در جامعه اسلامی بهگونه¬ای دامن گسترده بود که گروهی مسلمان و از جمله برخی اصحاب رسول خدا(ص) که شاهد محبّتها و اظهار علاقههای فراوان رسول خدا به سیدالشهدا(ع) بودند و سخنان آن حضرت را درباره فرزند خود شنیده بودند با فرزند وی جنگیدند. در قرآن، باطل با طفیل حقّ پیدا میشود و با نیروی حقّ حرکت میکند؛ یعنی نیرو مال خودش نیست؛ نیرو اصالتاً منتسب به حقّ است و باطل با نیروی حقّ حرکت میکند. یزید هم که امام حسین(ع) را کشت گفت:«قتل الحسین بسیف جدّه»(بحارالانوار ، ج ۴۴ ص ۲۹۸): «حسین با شمشیر جدش پیامبر کشته شد»؛ یعنی از نیروی پیامبر استفاده کردند او را کشتند. این همان ثمره نفاق در جامعه دینی است و برای تحریک احساسات مردم گفتند: «ای سواران الهی سوار شوید و بهشت بر شما بشارت باد»(شیخ مفید، جلد ۲، ص ۹۲، چاپ علمیه اسلامی و بحارالانوار، جلد ۴۵، ص ۳۹۱). امام باقر (ع) فرمودند: «که سی هزار نفر جمع شده بودند که جدّ ما حضرت حسین (ع) را بکشند.«و کل یتقرب الی الله بدمه»: « و هر یک با کشتن او با خدا تقرب میجستند»(مقتل الحسین مقرم، ص۶، بنقل از ابی بکر ابن العربی الاندسی در عواصم، ص ۲۳۲). چون میگفتند یزید خلیفه پیامبر است و حسین بن علی بر او خروج کرده است، باید با او جنگید. باطل، حق را با شمشیر خودِ حق میزند؛ پس باطل نیروی حق را به خدمت گرفته است. این از رهاورد بدعت¬گذاری در دین است که باطل لباس حق بر تن میکند و زمینهساز انتقال قدرت به دست حاکمان فاسد میگردد و مسئولیت اصلی انحراف در حرکت اسلامی در حوادث دردناک آن به¬ویژه حماسه عاشورا در درجه اول متوجّه آنان است. مروّجالذهب نقل میکند: «لما بویع عثمان» هنگامی که عثمان به خلافت رسید ابوسفیان بر سر قبر حمزه آمد و «ضرب برجله» با پایش بر روی قبر حمزه کوبید و گفت: «یا ابا عماره آنّ الامر الذّی اجتلد نا علیه بالسّیف الیوم فی ید علماتنا یتلعبون»: «ای ابا عماره امری که به خاطر آن روی یکدیگر شمشیر میکشیدیم امروز در دست جوانهای ماست و با آن بازی میکنند هر طور بخواهند عمل خواهند کرد.» در مورد سلسله مراتب رهبران دینی ویژگی خاصی به چشم میخورد که آن مسئولیت صیانت و پاسداری از قداستها و حریم¬ها و افشاگری فتنههاست و این جنبهای است که قداستهای مقام ولایت را مضاعف میکند. این حقیقت در بیان امام باقر(ع) آمده است که فرمودند: «اسلام بر پنج چیز بنا شده است، نماز، زکات، حج، روزه، ولایت». زراره میگوید: پرسیدم که کدام یک از این مبانی برتر است. حضرت فرمودند: «ولایت و رهبری برتر است؛ زیرا کلید و راهگشای دیگر پایههاست و رهبری راهنمای دیگر مبانی است»(اصول کافی، ج ۲، ص۱۸، رهبری در اسلام، ص ۱۱۵). بنابراین امام حسین(ع) نهضت خود را در راستای حفظ اصول و پایههای اسلام در وضعیتی شروع کرد که بسیاری از مبانی و ارکان و بسیاری از احکام دینی تحریف شده و از صحنه زندگی مردم کنار زده شده بود. ایشان میفرمایند: «فانّ السّنه قد امیثت و انّ البدعه قد احییت»: «همانا سنت از بین رفته و بدعت احیا شده است»(موسوعه کلمات الحسین(ع)، ص ۳۱۵).
آموزههای دینی بر مبارزه با بدعتگذاران در دین تأکید فراوان کردهاند. امام صادق (ع) میفرمایند: «کسی که نزد بدعتگذار برود و او را احترام و تکریم کند به سوی ویران کردن اساس اسلام گام برداشته است»(محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲، باب۲۴، ص۳۰۴، ح ۴۵)؛ رسول خدا (ص) فرمودند: «آن¬گاه که بدعتها در امّت من ظاهر گردد، عالم باید علمش را ظاهر سازد و به مقابله با آنها بپردازد و اگر چنین نکند لعنت خداوند بر او باد»(همان، ج ۱۰۸، ص ۱۵). از این تفسیرها متوجه میشویم که انگیزه قیام امام حسین(ع) احیای دین رسول خدا(ص) و اسلام ناب بوده است. امام حسین(ع) نخست با این دو جمله:«وعلی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید»(لهوف، ص۹۹، بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۶، فتوح ابن اعثم، ج ۵، ص ۲۴): «زمانی که امت اسلام گرفتار زمامداری مثل یزید شود باید فاتحه اسلام را خواند»؛ در نامهای به جمعی از بزرگان بصره به بدعتهای جامعه اشاره و هدفش را بیان کرد و فرمود: «و انا دعوتکم الی کتاب ….. و سنة نبیه(ع) فان السنة قد امیتت و ان البدعه قد احییت و ان استعموا قولی وتطیعوا امری اهدکم سبیل الرشاد»: «من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش فرا میخوانم؛ چرا که این گروه سنت پیامبر را از بین برده و بدعت در دین را احیا کردهاند. اگر سخنانم را بشنوید و فرمانم را اطاعت کنید، شما را به راه راست هدایت میکنم»»(تاریخ طبری ،ج ۴، ص۲۶۶، بحارالانوار، ج ۴۴، ص۳۴۰). امام در خطبهای که در مسیر کربلا در جمع لشکریان حرّ ایراد کردند چنین فرمودند: «الا ترون ان الحق لا یعمل به ان الباطل لا یتناهی عنه لیرغب المومن فی لقاء ربه حقاحقا»: آیا نمیبینید به حقّ عمل نمیشود و از باطل جلوگیری نمیگردد و در چنین وضعیتی بر مؤمن لازم است راغب دیدار پروردگارش با شهادت باشد»(تاریخ طبری، ج ۴، ص ۲۶۶، بحارالانوار، ج ۴۴، ص۳۴۰). امام حسین(ع) در راستای افشای بدعتگذاری در دین به ماهیّت و اصالت خانوادگی و نقش شیوای رهبری امّت اسلامی اهل بیت(ص) میپردازد و میفرمایند: «انّا اهل بیت النبوة و معدن الرسالة و مختلف الملائکة و محلّ الرحمة و بنا فتح الله و بناختم»(موسوعه کلمات الحسین(ع)، ص۲۸۳). با توجه به تأکید رهبری نهضت عاشورا، ایشان رهبری دینی و معیارهای آن و رویارویی جدی با خلافت یزید را مشخص میکند. نخست تبیین معیارهای رهبری دینی با بیان مصداق آن و تأکید بر مسئولیت خود به عنوان تداوم بخش امامت نور؛ آنجا که میفرمایند به اصالت خانوادگی و سابقه رهبری در جامعه اشاره دارد، بعد میفرماید که برخورداری و ارتباط با مرکز و مخزن رسالت و مرکز رفت و بازگشت سفیران الهی است. موضوع دیگر ترسیم چهره ناصالح بنیامیه که به ناحقّ جایگاه رفیع رهبری دینی را اشغال کرده بود و بیان فساد حاکمیت و سردمداران آن به¬ویژه شخص یزید بود. حتّی ایشان در ادامه صحبت با ولیدبن عتبه که برای بیعت برای یزید نزد امام آمده بود، فرمودند:«و یزید رجل فاسق شارب خمر قاتل النفس المحترمة، معلن بالفسق و مثلی لا یبایع بمثله»، «یزید مردی فاسق، شرابخوار، دستش به خون انسانهای پاک آلوده است به ظاهر فسق میکند و فردی همانند من با چنین فردی بیعت نخواهد کرد. در اینجا کلمه «مثل» هدف تبیین نقش جایگاه رهبری است که میگوید در هر زمان و مکانی که جامعه به مدیریت و رهبری با ویژگیهای یزید دچار شود، آن جامعه اسلامی محو و نابود خواهد شد. بنابراین امام حسین(ع) در ارتباط با جریانشناسی انحراف در جامعه خطاب به پیروان آل ابوسفیان میفرمایند: «ای پیروان آل ابی سفیان» اگر معتقد به دین و آیین نیستید و از معاد ترسی ندارید لااقل در زندگی دنیاییتان آزاد مرد باشید»(موسوعه کلمات الحسین(ع)، ص۵۰۴)؛ حتّی ایشان در مسیر حرکت خود و در هر مقطعی به افشای ماهیّت حکومت پرداخت و به نقاط ضعف مردم اشاره کرد و در افشای ماهیت دستگاه اموی که در پس پرده نفاق به چهره دینی جای گرفتهاند خطاب میکند «یا شیعه آل ابیسفیان» یعنی مردمی که ده¬ها سال بعد از ابوسفیان زندگی میکنند و محدوده زندگی آنها با محدوده زندگی ابوسفیان فاصله دارد با توجّه به اینکه بر محوریت جریانی که ابوسفیان پایهگذار آن بوده حرکت میکنند نه جزء مؤمنان هستند نه جزء امّت رسول خدا (ص) بلکه شیعه و پیرو ابوسفیان هستند. افشاء و معرفی جریان شرکآلود و کفرآمیز حاکمیت بر جامعه که در طول نیم قرن به نام خلافت دینی بر جایگاه امامت نور تکیه زد و انحرافات زیادی را در اندیشه و مبانی و احکام الهی به وجود آورد که آن از ثمره نفاقی بود که در طول انحراف توسط حماسه عاشورا تزلزل در ارکان حاکمیت و سقوط آنها را فراهم آورد. نفاق جدید در حال حاضر تلاش خاصی برای تحریف باورهای دینی و بدعتگذاری و تضعیف ولایت و رهبری دارد. این جریان شوم میکوشد تا با الهام از قرائتهای مختلف از دین اسلام، قرائت طالبانی و فاشیستی از دین معرفی کنند و ولایت فقیه را نیز استبدادی و دیکتاتوری جلوه دهد. در فتنه مخملین سال ۸۸ بیشترین تلاششان براندازی ولایت فقیه بوده است. در این رابطه امام خمینی(ره) با نگرش به آینده، شاخصی در جریان ظهور نقاق جدید را بیان میکند و میفرماید: «شما بعدها مبتلا به این هستید مبتلا به یک همچون اشخاصی هستید که گاهی به صورت اسلامی وارد میشوند همین مسائلی که حال مطرح میکنند که باید ولایت فقیه نباشد؛ این دیکتاتوری است»(صحیفه نور، ج ۱۷۸۹).
۶٫ فتنه آفرینی
از دیگر رهاوردهای شوم نفاق ایجاد بحران امنیتی اجتماعی فتنهآفرینی در جامعه دینی است. حضرت امیرالمومنین(ع) درباره فتنهآفرینی منافقین در خطبهای میفرمایند: «رنگ به رنگ میشوند؛ آشوبهای گوناگون به پا میکنند؛ به هر تکیهگاهی برای ضربه زدن به شما تکیه میکنند و به هر کمینگاهی برای نقشه کشیدن علیه شما پناه میبرند؛ عمل آنان معیوب و گفتههای آنها جالب است کار آنان دردی کشنده است دشمن نعمت و آسایشند؛ به معصیت تأکید دارند و ناامیدکننده هستند.(نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵) البته فتنهها به صدر اسلام اختصاص ندارد، در طی تاریخ اسلام در گوشه و کنار فتنههای فراوانی رخ داد و اکنون نیز جامعه اسلامی از فتنههایی که به دلیل انحراف و بدعت در دین پدید میآید مصون نیست. امیرالمؤمنین(ع) در یکی از خطبههای خویش درباره برخی عوامل فتنه میفرمایند: «همانا، آغاز پیدایش فتنهها پیروی از هوای نفسانی است و نیز بدعتهایی که گذاشته میشود؛ بدعتهایی برخلاف کتاب خدا؛ آن¬گاه کسانی، کسان دیگر را در اموری که مخالف دین خداست یاری میکنند، اگر باطل با حق نمیآمیخت بر جویندگان حق پنهان نمیماند و اگر حق به باطل پوشیده نمیگشت زبان معاندان از طعن بریده میشد ولی همواره پارهای از حق و پارهای از باطل در هم میآمیزند؛ در چنین حالی شیطان بر دوستان خود مستولی میشود. تنها کسانی رهایی مییابند که الطاف الهی شامل حالشان شده باشد»(نهج البلاغه، خطبه ۵۰). به راه انداختن جنگ جمل و صفین و نهروان ناظر بر فتنهآفرینی نحلههای نفاق در دوران تأویل بود که علاوه بر از هم پاشیدن نظام زندگی اجتماعی و از میان بردن امنیت عمومی باعث شهید و کشته شدن جماعت بسیار زیادی از مردم و در نهایت سست شدن پایههای حکومت دینی گردید که سرانجام به حادثه عاشورا ختم شد که حماسه عاشورا اوج فتنهشناسی بود که تحقق یافت. امام رضا(ع) درباره فتنهانگیزی جریان نفاق میفرمایند: برخی از کسانی که مودّت و دوستی ما اهل بیت(ع) را دستاویز ساختهاند، زبان فتنهانگیزشان بر شیعیان ما از دجّال بیشتر است. از حضرت پرسیدند ای فرزند رسول خدا(ص) چرا فتنهشان از دجّال بیشتر است ایشان فرمودند زیرا با دشمنان مهر و مودّت میورزند و نسبت به دوستان دشمنی و عداوت مینمایند؛ هرگاه چنین شد، حقّ و باطل به هم میآمیزد و حقیقت مشتبه شد در نتیجه شأن مؤمن از منافق بازشناخته نمیشود»(وسایل الشیعه، ج۱۶، ص۱۷۹، ح۲۱۲۸۹). در زمان کنونی از این رهاورد جریان شوم نفاق جدید در چند سال اخیر غائلههایی را به کشورمان تحمیل کردند که حوادث پس از انتخابات فتنه مخملین ۸۸ از جمله آنها بوده است که ثمره این پدیده شوم نفاق جدید بود که از ابزار دین و اسلام استفاده شد و ضرباتی بر نظام اجتماعی و امنیت جامعه وارد ساخت
الزامات و راهکارهایی در عرصه افزایش بصیرت سیاسی
۱٫حفظ انقلاب و کسب آرامش و امنیت مطلوب با تأکید در تعمیق فرهنگسازی انقلاب در جامعه و ایجاد روحیه دفاع همه جانبه در تمام ابعاد انقلاب
۲٫حفظ سیاست هجومی نسبت به استکبار جهانی با کمک آگاهی و هوشیاری نسبت به جنگ روانی دشمن و تهدیدهای رسانهای و ابزار قرار دادن سازمانها و مجامع بین المللی هراسی به خود راه ندهیم. باید جسارت و شجاعت به خرج دهیم تا سبب افزایش اراده ملت و خنثی کردن توطئهها شویم.
۳٫بالا بردن آگاهی و شعور مردم و ارتقاء قدرت تحلیل مردم از دشمن و ترفندها و توطئههایش از یک سو و به کارگیری توانمندیهای بومی و ملی از سوی دیگر و پایبندی به فرهنگ بومی مستقل که میتواند از استعدادها در کمترین زمان با هزینههای کم به بیشترین دستاورد دست یابد.
۴٫تثبیت انقلاب در صحنه سیاستهای بینالمللی چه از طریق اتخاذ رویکردهای مستقل و ارتباط با جهان اسلام و ملتهای آزادیخواه با کمک روحیات ایثار، ظلمستیزی شهادتطلبی و…
۵٫شناسایی، معرفی نقد فرهنگ منحط غرب و همه مخالفان و معاندان
۶٫باید در جهت بازشناسی وجوه مختلف اعتقادی، تاریخی، فرهنگی و سیاسی و اجتماعی اندیشه، توسعه سیاسی سالم با بهرهگیری از منابع متقن و استفاده از مراکز علمی، حوزوی، دانشگاهی در زمینه مباحث کلامی، فلسفی، عرفانی، اخلاقی، حقوقی و سیاسی نهایت تلاش را به عمل آورد.
۷٫احیاء و گسترش اندیشههای نو با استفاده ازعبرت¬های تاریخ و تلاش برای شناساندن نقش سازنده بصیرت سیاسی در پایداری و پویایی جوامع اسلامی
۸٫ایجاد گردهماییها و نشستها و همایشهای سیاسی در رفع شبهات و پرسشها و ابهام¬ها در زمینه نوآوری در افزایش بصیرت سیاسی با پاسخ¬گویی عالمانه و متناسب با نیازهای روز جامعه
۹٫تلاش در جهت پالایش اندیشههای ناب اسلامی از هرگونه جعل و تحریف و زدودن این اندیشه از زنگارهای جهل و خرافهپرستی، سخنان سست و بی¬اساس، شایعه¬ها و هرگونه جنگ روانی
۱۰٫افزایش بصیرت سیاسی و نقش تبیین وظایف و تکالیف همه مردم در برابر این مهم، نهادینه ساختن این وظیفه و تکالیف فرد و اجتماع و ارتقاء سطح آمادگی مردم برای مقابله با هرگونه شبیخون دشمن.
۱۱٫خنثی نمودن و مقابله جدی با تمام جریان¬های سیاسی و فرهنگی که در قالب شایعه و جنگ روانی در جهت مخدوش نمودن افکار عمومی تلاش می¬کنند.
۱۲٫ تقویت روحیه اعتماد به نفس ملی و آمادهسازی بسترهای لازم قانونی و اجرایی برای شکوفایی جامعه
۱۳٫افزایش توانمندیهای نرمافزاری و تقویت تولید نظریه و تفکر با کرسیهای علمی، پژوهشی و کانون¬های آزاد اندیشی چه از طریق رسانه ملی و…
۱۴٫بالا بردن شجاعت و قدرت و بینش سیاسی و خطرپذیری و تقویت نگاه منتقدانه به روشها و نیز افزودن قدرت تحمل و صبر و نقد در همه مردم جامعه
۱۵٫آزادی عمل، آموزش نوآوری، عبرت آموزی، الگو پذیری از افتخارات و تاریخ گذشته و تشویق نوآوران برای پیشرفت و دفاع همه جانبه
۱۶٫طرد خودباختگی در مقابل نسخهها و الگوهای رایج غرب و طرح هرگونه تهدید، فشار و تحریم از جانب بیگانگان، هوشیاری در مقابل جنگ روانی، شالودهشکنی در نظریه¬ها و قوانین، در روشهای به جا مانده از فرهنگ غرب و در عرصه های اجرایی قانونی و سیاسی
۱۷٫وحدت، انسجام و جهت¬دهی و همبستگی به سمت و سوی مشارکت عمومی می¬تواند از حجم فشارها، کاستیها و توطئه¬ها بکاهد و آنها را خنثی کند.
۱۸٫الگوپذیری و الگوآفرینی و طرح الگوی جدید بصیرت دینی و سیاسی و تقویت هویّت و عزّت نفس در جامعه
۱۹٫ولایت پذیری و پیروی از ولی امر مسلمین در تمام سیاست¬ها و راهبردها و تدابیر و بیانات ایشان در عمق جان ملت، افزایش بینش و انگیزش مقاومت درمقابل دشمنان
*****
منابع
۱)نهج البلاغه ـ محمد دشتی.
۲)اخلاق سیاسی ـ علی اصغر الهی نیا ـ چاپ میثاق
۳) امام علی(ع)عقلانیت وحکومت – علی اصغر عین القضاء- انتشارات پرتوخورشید۱۳۸۴٫
۴)امام حسین(ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت ـ محمدتقی جعفری – موسسه تدوین ونشر آثار محمد تقی جعفری.
۵)برترین هدف دربرترین نهادپرتوی از زندگی امام حسین (ع) ـ شیخ عبدالله علایی.
۶)جهاد- استاد مرتضی مطهری ـ انتشارات صدرا.
۷)جاذبه و دافعه امام علی (ع) استاد مرتضی مطهری انتشارات اسلامی. جمال کعبه – شرحی بر تاریخ اسلام به روایت امام
۸)گذری بر دستاوردهای انقلاب اسلامی و آسیب شناسی درون آن ـ معاونت سیاسی نمساـ زمستان ۱۳۸۳
۹)حماسه حسینی ـ استاد مرتضی مطهری ـ انتشارات صدرا.
۱۰)حماسه حسینی و ظهور حقیقت آدمی- مصطفی دلشاد تهرانی
۱۱)فرهنگ الفبایی عاشورا و شهادت «شهادت نامه»، مهدی وحیدی صدر- انتشارات مشهور
۱۲)قیام جاودانه ـ محمدرضا حکیمی ـ انتشارات دلیل ما
۱۳)مجموعه مقالات کنگره سراسری «امام حسین و مقاومت» اداره کل اوقاف و امورخیریه استان مازندران ـ انتشارات شلفین۱۳۸۶
۱۴) معارف عاشورا ـ درسها و پیامهاـ علی سعیدی انتشارات امیرکبیر۱۳۷
۱۵)افتخاری، اصغر، سرمایه اجتماعی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، پژوهشکده مطالبات تهران ۸۲
۱۶)بهرام بیات، جامعه شناسی احساس امنیت، انتشارات امیر کبیر، تهران۸۰
دیدگاه شما