تازه های سایت

کد مطلب: 5123
7. آذر 1391 - 14:40
هدف از اين مقاله معرفي اجمالي فعاليت هاي فرهنگي ايالات متحده آمريكا تا مقطع انقلاب اسلامي در ايران است.

 

جریان شناسی دیپلماسی فرهنگی آمریکا در ایران

هدف از اين مقاله معرفي اجمالي فعاليت هاي فرهنگي ايالات متحده آمريكا تا مقطع انقلاب اسلامي در ايران است.

بسم الله الرحمن الرحیم

جریان شناسی دیپلماسی فرهنگی آمریکا در ایران (از آغاز تا انقلاب اسلامی)

هدف از اين مقاله معرفي اجمالي فعاليت هاي فرهنگي ايالات متحده آمريكا تا مقطع انقلاب اسلامي در ايران است. اين مقاله فهرستي از اقدامات فرهنگي ايالات متحده را ارائه مي دهد و همچنين ادعا ندارد كه تمام موارد آشكار و پنهان اقدامات فرهنگي آمريكا را در ايران توانسته است رصد كند و قطعا موارد ديگري بوده است كه كه از چشم نگارنده پنهان مانده است. همانطور كه ملاحظه مي شود اقدامات فرهنگي آمريكا در ايران با فعاليت هاي مستقيم و عريان هيئت هاي تبشيري آغاز و هرچه زمان مي گذرد اين اقدامات پيچيده تر، دقيق تر و گسترده تر  مي شود. اين اقدامات به گونه اي است كه در آستانه انقلاب مهمترين كشور در عرصه فرهنگي ايران كشور ايالات متحده آمريكا است.

واژگان كليدي: ديپلماسي فرهنگي، روابط ايران و آمريكا، روابط فرهنگي ايران و آمريكا

   فعالیت های تبشیری و مدارس و مراكز بهداشتي آمریکایی

نخستین تکاپوی فرهنگی آمریکا با اعزام هیئت های تبشیری پروتستانی به ایران آغاز شد. درسال 1830 م/ 1208 ه.ش. طلائیه داران تبشیری آمریکایی‌ با هدف کشف و شناسایی حوزه جدید تبلیغات مذهبی وارد ایران شدند. در نتیجه هیاتی با این هدف به نام ”هیات کمیسیونرهای آمریکایی برای میسونرهای خارجی“ شکل گرفت. این هیات ج.ل. مریک (J.L. Merrick) را درسال 1832م /1210ه.ش. به ايران فرستاد. سفر مریک آن چنان رضایت بخش نبود. از آن جهت که در هنگام اقامت او در اصفهان توطئه ای برای قتل او چیده شد. بار دیگر در همان سال گروهی دیگر كه شامل هریسون گری، اوتیس دوایت و الی اسمیت می شد، پس ازمسافرت هایی به سوریه، عثمانی و ارمنستان، به ارومیه رسیدند و با روسای مسیحیان آشوری و نسطوری جهت پیشبرد اهداف خود مذاکره کردند. پس از ارسال گزارش های این گروه، هیئت تبشیری رسمی دیگری به ایران اعزام شد و در شهر ارومیه فعالیت های خود را آغاز کرد. از اعضای موثر این هیئت می توان به پرکینز و گرانت اشاره کرد که نخستین اتباع آمریکایی در ایران بودند و در ارومیه مستقر شدند. آنها نخستین مدرسه مدرن ایرانی به نام مدرسه آمریکایی ارومیه را تاسیس کردند. این مدرسه چهار کلاس داشت و دو سال بعد بخش‌ دخترانه آن هم راه‌اندازی شد.  وی همچنین نشریه زاهر یرادی باهرا را منتشر می کرد.

کمی بعد در سال 1848، جوسف کوکران نیز به عنوان مبلغی تبشیری با خانواده پرجمعیتش در ارومیه مستقر شد. یکی از فرزندان کوکران (جوسف پسر) در سال 1878 بعد از تکمیل مدرسه پزشکی در آمریکا به همراه همسرش به ارومیه بازگشت. در سال 1879 دکتر کوکران با حمایت هیئت تبشیری آشوریان، نخستین مدرسه مدرن پزشکی ایران با نام کالج پزشکی ارومیه را تاسیس کرد.

فعالیت‌های تبلیغی مسیحیان تحت پوشش فعالیت‌های آموزشی و مدرسه سازی و همچنین بهداشتی و بیمارستان سازی انجام می پذیرفت. در سال گروهی از مبلغان مسیحی پرستیبری به محوریت فردی به نام جیمز باست، از امریکا به ایران آمدند و در ساختمان اتابک واقع در خیابان لاله‌زار فعلی مستقر شدند. دو سال بعد یعنی در سال ۱۲۵۲ این هیات دبستانی را در نزدیکی دروازه قزوین به راه انداخت. باست و همراهانش در سال ۱۲۶۴ در خیابان قوام‌السلطنه (سی تیر فعلی) قطعه زمینی خریدند و با حضور ناصرالدین شاه، کلنگ بنای ساختمان مدرسه جدید بر زمین زده شد و دو سال بعد ساخت آن به اتمام رسید. در این زمان مدرسه دارای شش کلاس و پنجاه دانش‌آموز بود و ریاست آن را مستر وارد بر عهده داشت. یازده سال بعد، یعنی در سال ۱۲۷۷ مستر وارد به آمریکا برگشت و ساموئل مارتین جردن همراه همسرش به ایران آمد و یک سال بعد به ریاست مدرسه امریکایی تهران رسید. در اثر تغییر در ساختار مدیریت مدرسه، تا سال ۱۲۸۱ چهار کلاس دبیرستان به مدرسه افزوده شد. مدرسه‌ای که نهایتاً در سال ۱۲۹۲ برابر با ۱۹۱۳ میلادی با تکمیل دوره دوازده ساله دبیرستان، کالج امریکایی تهران در اراضی بهجت‌آباد تجدید بنا شد و آغاز به کار کرد و بعدها در اواخر دوره رضاشاه به «البرز» تغییر نام داد. در این مدرسه ارزش های آمریکایی و همچنین سبک زندگی آمریکایی به دانشجویان آموزش داده می شد و هدفشان مسیحی کردن دانشجویان مسلمان بود که در این زمینه موفق نبودند. اعضای خانواده سلطنتی و دیگر مقامات ترجیح می دادند فرزندانشان در این مدرسه تحصیل کنند.

هیئت تبشیری پرستیبری با مدریت رتلت و کینگ و در سالهای بعد جین‏ دولیتل، مدرسه ای دیگر به نام مدرسه عالی دماوند (بنیاد فرهنگی ایران بت ئیل) در سال 1347 در خیابان سعدی شمالی تهران تاسیس کرد. این مدرسه با دوازده دانشجوی دختر کار خود را آغازکرد. این مدرسه آمریکایی دخترانه که در دوره قاجار به بیت ئیل (کلمه ای عبری به معنی خانه خدا) مشهور بود، در زمان رضا شاه نوربخش نامیده شد و همراه به مدرسه البرز ملی اعلام شد. تبلیغات ضد دینی و ضد اسلامی این مدرسه به گونه ای بود كه ناصر الدین شاه فرمان تعطیلی موقت آموزشگاه دخترانه امریکایی در تهران را براثر شیوع‏ اخبار تغییر دین و رویه اخلاقی دانش‏آموزان مسلمان صادر كرد و مرحوم پروین اعتصامی شاعر اجتماعی معاصر که دانش آموخته این مدرسه بود. در سال ۱۳۱۱ کالج آمریکایی‌ها و مدرسه دخترانه آمریکایی تهران توسط دانشگاه ایالتی نیویورک رسما پروانه تایید(charter)  يافتند. مدرسه دیگر این فرقه مذهبی مسیحی کامیونیتی اسکول (مدرسه انجمن تبلیغی) است که جنبه مذهبی داشت. در همه اين مدارس، علوم جديد، زبان انگليسي، تعليمات دين مسيح و مختصري زبان فارسي تدريس مي‌شد.

از مدارس آمریکایی و پرستیبری تاثیرگذار و مهم دیگر می توان به مدرسه آمریکایی مموریال تبریز اشاره کرد. سید حسن تقی زاده و سید احمد کسروی از دانش آموختگان مشهور این مدرسه هستند. پیرامون نقش تقی زاده و کسروی در تاریخ معاصر ایران بحث بسیار است و می تواند موضوع مقاله مستقلی باشد، اما به اجمال می توان گفت که دیدگاه و مواضع دین ستیزانه و شوینیستی باستان گرایانه آنها مشهود است. این دو را بگونه ای می توان از نظریه پردازان پهلوی اول نامید که کوشش داشتند باستان گرایی شوینیستی را جایگزین ایدئولوژی اسلامی کنند.

هوارد کانکلین باسکرویل (Howard Conklin Baskerville) معلم مدرسه آمریکایی مموریال تبریز بود. وی در سال 1908م/1286ه.ش با یک قرارداد دو ساله وارد تبریز شد و به تدریس پرداخت. بعد تحولات انقلاب مشروطه در تبریز و محاصره تبریز توسط سلطنت طلبان و قحطی شدید و گرسنگی در تبریز با تشکیل گروهی به نام موج نجات و فرمانده آن به صفوف انقلابیون مشروطه تبریز پیوست. باسکرویل در دوشنبه ۳۰ فروردین ۱۲۸۸ در نبرد سنگین «شام غازان» که بین فوج نجات و مشروطه خواهان از یک سو، و قزاقان سلطنت طلب از دیگر سو درگرفت، براثر شلیک گلوله‌ای به سینه‌اش در دم جان باخت. با مرگ باسکرویل پیکر او همراه با تشییع در گورستاني در تبریز به خاک سپردند.

  از ديگر فعالیت های فرهنگی و اجتماعی ایالات متحدة آمریکا در سالهای 1319-1323 ه.ش. اقدامات لوئیس جی. دریفوس (Louis G. Dreyfus)، وزیر مختار آمریکا در ایران، و همسرش گریس (Grace) بود. آنها درمانگاهی در مناطق فقیر نشین جنوب تهران برای بیماران مبتلا به تیفوس و یتیم خانه ای در همانجا تاسيس كردند. جین ای. دولتیل نيز فعاليت هاي آموزش و بهداشتي به ایرانیان به ویژه زنان ارائه مي داد.  وی از 1300 تا 1343 ش. که بازنشسته شد تا انقلاب اسلامی نیز این فعالیت ها را ادامه داد.

غارت بزرگ

در سال 1918م/1296ه.ش. یك گروه آمریکایی به سرپرستی هری پرات جودسن (Harry Pratt Judson) رئیس دانشگاه شیکاگو به بهانه کمک به قربانیان قحطی بزرگ ایران در سال های 1917 تا 1919 به ایران سفر کردند. البته به نظر می رسد كه انگیزه اصلی و واقعی سفر آنها به ایران شناسایی و شکار آثار باستانی ایرن بود. پس از این سال ایران عرصه تاخت و تاز باستان شناسان، موزه ها، موسسات تحقیقی آمریکایی قرار گرفت و آثار باستانی فراوانی از ایران خارج شد. خروج این آثار از کشور بگونه ای بوده است که پژوهشگران از آن به "غارت بزرگ آثار باستانی" یاد کرده اند.

یکی از باستان شناسان آرتور آپهام پوپ (Arthur Upham Pope) بود که با پشتیبانی و حمایت مالی مؤسسه هنر شیکاگو نخستین سفر خود را در سال 1925م به ایران انجام داد. وی به عنوان دلال، مشاور و تهیه کننده آثار باستانی ایرانی برای موزه ها، موسسات، مجموعه دارن شخصی و دانشگاه های آمریکایی عمل می کرد و به همراه باند خود بسیاری از آثار باستانی را از ایران خارج کرد. او همچنین بسیاری از آثار باستانی و کتیبه های ایران را به عنوان امانت و به منظور بررسی بیشتر و خوانش خطوط آنها از ایران خارج کرد که این آثار هیچگاه به ایران بازنگشتند.

پوپ با یک سخرانی مهیج در حضور پهلوی اول و در زمان نخست وزیری وی و با ترجمه عیسی صادق، انجام داد و توانست شاه آینده را بسیار تحت تاثیر خود قرار دهد و اجازه ساخت چندین بنا به سبک معماری ایرانی را از او بگیرد. کاخ مرمر با گنبد کاشی کاری شده به سبک مسجد شیخ لطف الله در اصفهان، ساختمان اصلی بانک ملی و ساختمان اصلی شهربانی به سبک هخامنشیان، و موزه ایران باستان به سبک ساسانیان و شبیه به طاق کسری در تیسفون از بناهایی بودند که او کار ساخت آنها را به عهده گرفت. پوپ همچنین توانست اجازه عکس برداری از آثار باستانی و اماکن مذهبی ایران را بگیرد و به راحتی و همراه با گروه خود عکس های بیشماری از آنها بگیرد.

پوپ طی 9 دوره کاوش های باستان شناختی و عکس هایی که گرفت توانست کتاب مصور و 6 جلدی بررسی هنر ایران و چندین کتاب دیگر را تالیف کند که کتابی مرجع در معماری و هنر ایرانی شد. پوپ همچنین موسسه آمریکایی هنر و معماری ایران را در سال 1930م/1308ه.ش تاسیس کرد و این موسسه بعدها به موسسه آسیایی تغییر نام داد. او میان سال های 1926 تا 1939 پنج همایش بین المللی به همراه نمایشگاه جنبی برای معرفی معماری و آثار باستانی و هنری ایران برگزار کرد. پوپ در سال 1966م/1344ه.ش به همراه همسرش به شیراز رفت و موسسه آسیایی را به دانشگاه شیراز منتقل کرد و در عمارت نارنجستان شیراز مستقر شد. این موسسه تا وقوع انقلاب اسلامی به فعالیت خود ادامه داد.

انجمن ایران و آمریکا

بعد از جنگ جهانی دوم دروازه دیپلماسی فرهنگی و فعالیت های موثر فرهنگی آمریکا در ایران "انجمن ایران و آمریکا" بود. این انجمن در سال 1925م. / 1303ه.ش و به پیشنهاد حسین علاء در واشنگتن دی سی تاسیس شد. پس از اتمام ماموریت و بازگشت حسین علاء به ایران وی پیشنهاد تاسیس انجمن ایران و آمریکا را در ایران مطرح کرد و در سال 1304 انجمن ایران و آمریکا به ریاست محمد علی فروغی در ایران تاسیس شد. این انجمن تا سال 1321 فعالیتی نداشت اما پس از آن با ریاست محتم السلطنه اسفندیاری فعالیت خود را آغاز کرد. فعالیت های انجمن بیشتر شامل فعالیت های هنری، ادبی، علمی، فرهنگ عمومی، روابط اجتماعی و سبک زندگی و برگزاری سخنرانی ها و جشنواره ها می شد.

 انجمن ایران و آمریکا میزبان گروه های موسیقی، تئاتر، فیلمسازی آمریکایی در ایران بود که برنامه هایشان را در محل انجمن اجرا می کردند. این گروه های هنری توانستند تاثیر مهمی در جامعه هنری ایرانی داشته باشند. انجمن همچنین ماهنامه ایران و آمریکا را به دو زبان منتشر می کرد. انجمن ایران و آمریکا شعباتی در شهرهای مختلف ایران از جمله مشهد، اصفهان تاسیس کرد. از جمله فعالیت هایی دیگر انجمن نمایشگاه "هفت هزار سال هنر ایران" بود که در سال ۱۹۶۴م/1342ه.ش در آمریکا برگزار گردید و رئیس جمهور آمریکا لیندون بینز جانسون پیامی برای این نمایشگاه ارسال کرد.

يکي از فعاليت هاي جانبي انجمن ايران و امريکا، همکاري با موسسات امريکايي در زمينه گسترش روابط نوجوانان ايراني و امريکايي و مبادله شهروندان بود. در سال 1345 انجمن مسابقه انشائي با موضوع "چگونه مي توان تفاهم بين ايراني ها و امريکايي ها را توسعه داد." را ميان دانش آموزان و دانشجويان با جايزه ممتاز بليت رفت و برگشت به انضمام يک ماه اقامت و گردش در امريکا، برگزار کرد. در سال 1337 نيز يک مرکز دانشجويي به وسيله انجمن ايران و امريکا در مقابل دانشگاه تهران افتتاح شد که در سالهاي بعد مورد استقبال دانشجويان و دانش پژوهان قرار گرفت و در سالهاي دهه پنجاه ماهيانه هفت هزار دانشجو به اين مرکز مراجعه مي کردند.

فعالیت عمده دیگر انجمن ایران و آمریکا، تاسیس مرکز آموزش زبان بود. اين انجمن در سال 1335 با راه اندازی یک مرکز آموزشی در خیابان وصال شيرازی آموزش زبان انگلیسی را آغاز نمود. از جمله فعالیت های آموزشی این انجمن در آن سال ها می توان به آموزش تخصصی زبان انگلیسی به دانش آموزان، دانشجویان، کارکنان دولت و بازرگانان، زنان خانه دار، مغازه داران خدمت کاران و دیگر اصناف و همچنین آموزش زبان فارسی به خارجی ها نام برد. به زودی فعالیت های آموزشی این مرکز گسترش یافت و دارای شعباتی در تهران و دیگر شهرها شد، به گونه ای که سالانه صدهزار نفر در تهران و پنج شهر دیگر آموزش می دیدند. کتاب های آموزشی با رویکردی آمریکایی تالیف می شد. کانون زبان بعد از انقلاب به کانون پروشی و فکری واگذار شد و هم اکنون به فعالیت های خود ادامه می دهد.

کتابخانه و مرکز منابع آبراهام لينکلن، بخشي مهم از فعاليتهاي اطلاع رساني انجمن ايران و امريکا را تشکيل مي داد. علاوه بر این کتابخانه، انجمن در تمام شبعات خود در شهر های دیگر کتابخانه های بزرگی دائر کرد. اين کتبخانه ها به عنوان مکان اصلي تماس نمايندگي فرهنگي امريکا با مخاطبان محلي در موضوعات مورد نظر، دو وظيفه عمده بر عهده داشت: فراهم آوردند اطلاعات معتبر و جاري درباره سياستهاي رسمي امريکا و ارتباط رودررو و ارائه تفاسير و تحليلهاي دست اول در مورد ريشه ها، رشد و توسعه ارزشها و نهادهاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي امريکا. در کتابخانه امکان دسترس مناسب به کتاب ها و مجلات فراهم مي شد و اين کتابخانه حاوي کتابهايي بود که حس احترام ديگران را نسبت به تاريخ فرهنگي و فکري امريکا و نهادهاي اجتماعي ـ اقتصادي و سنتهاي سياسي اين کشور بر مي انگيخت. اين کتابخانه با گزينش دقيق کتابها، مقالات، اسناد و مواد ديداري ـ شنيداري ، مخاطبان خود را تغذيه مي کرد. بودجه اين کتابخانه در چارچوب برنامه کتاب آژانس اطلاعات ايالات متحده تامين مي شد و منابع جديد را دريافت مي کرد. همچنین کتابداران آمریکایی برای تاسیس و راه اندازی مدرسه کتابداری دانشگاه تهران و طراحی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و سیستم ثبت الکترونیک آن و آموزش کتابداران تحت برنامه فولبرایت کمک می کردند.

انجمن روابط فرهنگي ايران و آمريكا

اين انجمن توسط احمد متين دفتري تاسيس شد. او با اشاره آمريكا و با هدف اشاعه و گسترش فرهنگ آمريكايي در ايران، «انجمن روابط فرهنگي ايران و آمريكا» را ايجاد كرد و خود سالها به عنوان رئيس، اين تشكيلات را اداره مي نمود. انجمن ايران و آمريكا در ابتدا تنها در عرصه آموزش زبان انگليسي فعاليت داشت، اما وقتي دولت ايران، بخش وسيعي از اراضي پارك ساعي در ابتداي خيابان شهيد خالد اسلامبولي (خيابان وزراي سابق) را در اختيار اين انجمن گذاشت، بر دامنه فعاليت هاي آن افزوده شد و در تمام حوزه هاي هنري همچون سينما، تئاتر، موسيقي، نقاشي، رقص و آواز به تلاش و تكاپو پرداخت و با اعزام گروه هاي به اصطلاح هنري به ايران و اعطاي بورس به هنرمندان ايراني، كوشيد تا بر جريان هنري و فرهنگي ايران تأثير بگذارد و جوانان را زير پوشش هنر و فرهنگ بفريبد و به سمت هدف هاي دلخواه خود ببرد.

انتشارات فرانکلین

کتاب و انتشار آن سهم عمده‌ای را در فعالیت‌های فرهنگی آمریکا به خود اختصاص می‌داد. موسسه انتشارات فرانکلین که بعدها به برنامه کتاب فرانکلین مشهور شد، در سال 1952م/1330ه.ش در آمریکا شروع به کار کرد. هدف اصلی این موسسه فراهم آوردن موجبات ترجمه و انتشار کتاب های آمریکایی به زبان های کشورهای در حال توسعه بود. دامنه فعالیت های انتشارات فرانکلین از همان ابتدای کار از محدوده ای که قبلا تصور شده بود فراتر رفت؛ از جمله این فعالیت ها می توان به برنامه کمک برای گسترش انتشار کتاب های محلی و بومی اشاره کرد. موسسه انتشارات فرانکلین با ریاست دیتوس سی. اسمیت (Datus C. Smith) رﺋﯿﺲ ﺳﺎﺑﻖ اﻧﺘﺸﺎرات داﻧﺸﮕﺎه ﭘﺮﯾﻨﺴﺘﻮن، برای دستیابی به این هدف، نقش یک نماینده غیر رسمی آمریکایی را برای جلب توجه کشورهای دیگر که بیشتر کشورهای جهان سوم بودند، به عهده گرفت. در طول مدت فعالیت این بنگاه انتشاراتی، قریب ۳۰۰۰ عنوان کتاب به زبان‌های عربی، فارسی، اردو، اسپانیول و بسیاری از زبانهای آفریقایی انتشار یافت.

پروژه ایران موسسه انتشارت فرانکلین پس از اجرای پروژه مصر، در سال 1954م/1332ه.ش فعالیت خود را آغاز کرد و بزرگتری پروژه در میان 17 پروژه اجرا شده توسط موسسه انتشارات فرانکلین در سراسر جهان بود و بیشترین تنوع فعالیت ها را دارا بود. ھﻤﺎﯾﻮن ﺻﻨﻌﺘﯽ زاده، ﻣﻮﺳﺲ و ﻣﺪﯾﺮﻋﺎﻣﻞ ﻣﻮﺳﺴﻪ ﻓﺮاﻧﮑﻠﯿﻦ در تهران بود. او در ﺳﺎل 1304 ﺗهران ﺑﻪ دﻧﯿﺎ آﻣﺪ. ﭘﺪرش ﻋﺒﺪاﻟﺤﺴﯿﻦ ﺻﻨﻌﺘﯽ در زﻣﺮه ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ رﻣﺎن ﻧﻮﯾﺴﺎن اﯾﺮاﻧﯽ و از ﺗﺠﺎر ﻓﺮش و ﺳﻨﮓ ﻓﯿﺮوزه ﺑﻮد. او ﺗﺤﺼﯿﻼت ﻣﺘﻮﺳﻄﻪ اش را در دﺑﯿﺮﺳﺘﺎن اﻟﺒﺮز اداﻣﻪ داد و ﺳﺎل 1321 ﺑﻪ ﺣﺰب ﺗﻮده اﯾﺮان ﭘﯿﻮﺳﺖ. ﺳﺎل 1325 ﮐﻪ از اﯾﻦ ﺣﺰب ﺟﺪا ﺷﺪ، ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﻪ اﺳﺘﺨﺪام ﺳﻔﺎرت اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن درآﻣﺪ و ﻣﻨﺸﯽ ﺳﻔﺎرﺗﺨﺎﻧﻪ ﺷﺪ. ﺑﺮاﺳﺎس اﺳﻨﺎد ﭘﺮوﻧﺪه ﻓﺮاﻧﮑﻠﯿﻦ در ﺳﺎواک، ﺻﻨﻌﺘﯽ زاده در ﺳﻔﺮی ﮐﻪ ﺳﺎل 1333 ﺑﻪ آﻣﺮﯾﮑﺎ داﺷﺖ، اﻣﺘﯿﺎز ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﯽ ﻓﺮاﻧﮑﻠﯿﻦ را ﮔﺮﻓﺖ، اﻣﺎ ﺧﻮدش ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ در ﮔﺎﻟﺮی چهار راه ﮐﺎﻟﺞ ﺑﺎ واﺑﺴﺘﻪ ﻓﺮھﻨﮕﯽ ﺳﻔﺎرت آﻣﺮﯾﮑﺎ ﻣﺬاﮐﺮاﺗﯽ اﻧﺠﺎم داد و اﯾﻦ دﯾﭙﻠﻤﺎت در ﺳﺎل 1333 ﺗﺮﺗﯿﺐ ﻣﻼﻗﺎﺗﺶ ﺑﺎ دﯾﺘﻮس اﺳﻤﯿﺖ، را داد.

ﻓﺮاﻧﮑﻠﯿﻦ ﻣﺴﺘﻘﯿﻤا ﻣﺒﺎدرت ﺑﻪ اﻧﺘﺸﺎر ﮐﺘﺎب ﻧﻤﯽ ﮐﺮد. كار فرانكلين شناسایی و حمایت از نویسندگان مستعد و مترجمان خوش ذوق و آماده سازي كتاب ها براي انتشار بود و براي اولين بار عمل ويرايش، توليد فني كتاب (صفحه آرايي، ‌نمايه سازي طراحي جلد و غيره) به شكل نوين در اين موسسه انجام گرفت. این موسسه کتاب آماده چاپ را به ناشران مختلف می سپرد و در شناسنامه اثر نوشته می شد: "با همکاری موسسه فرانکلین." موسسه فرانکلین توسط کمک مالی دولت آمریکا، دربار و سید حسن تقی زاده (رئیس مجلس سنای وقت) توانست مترجمان و نویسندگان زیادی با پرداخت دستمزدهای قابل توجه به خود جذب کند که از میان آنها می توان به احمد آرام، ایرج افشار، احسان یارشاطر، عباس زریاب خویی، عبدالحسین زرین کوب، محمد معین، دکتر غلامحسین مصاحب، رضا اقصی و حافظ فرمانفرمائیان و... اشاره کرد.

بخش ديگر خدمات موسسه، ويرايش كتاب هاي غير درسي بود كه سپس به تشكيلاتي گسترده تبديل شد. در سال هاي بعد موسسه فرانكلين چاپ كتاب هاي درسي كشور افغانستان را نيز بعهده گرفت و براي نظارت بر چاپ كتاب ها نماينده اي از وزارت معارف افغانستان در موسسه فرانكلين حضور يافت. موسسه فرانكلين با دستور و حمایت شاه به چاپ كتاب هاي درسي ایران نیز پرداخت. نخستين مجموعه از اين كتاب ها در سال 1340 در دسترس دانش آموزان قرار گرفت. و ﺑﺮای اﯾﻦ ﮐﺎر اﻓﺮادی را ﺑﻪ آﻣﺮﯾﮑﺎ، اﻧﮕﻠﯿﺲ، آﻟﻤﺎن و ﻓﺮاﻧﺴﻪ ﻓﺮﺳﺘﺎد ﺗﺎ ﺑﺎ اﻟﮕﻮﺑﺮداری از ﻧﻈﺎم آﻣﻮزﺷﯽ- ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ در ﻏﺮب ﺑﻪ تهیه و ﺗﺪوﯾﻦ ﻣﺘﻮن ﭘﺎﯾﻪ آﻣﻮزﺷﯽ ﺑﺮای اﯾﺮان ﺑﭙﺮدازﻧﺪ. ﻣﺤﻤﻮد ﺻﻨﺎﻋﯽ، اﺣﻤﺪ آرام، ﻣﺤﻤﻮد بهزاد، رﺿﺎ اﻗﺼﯽ، ﻣﺼﻄﻔﯽ ﻣﻘﺮﺑﯽ، اﺑﻮاﻟﻘﺎﺳﻢ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ، ﺣﺎﻓﻆ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺎن، ھﻮﺷﻨﮓ ﭘﯿﺮﻧﻈﺮ و دارﯾﻮش ھﻤﺎﯾﻮن ﺑﺮای ﺗﺎﻟﯿﻒ و وﯾﺮاﯾﺶ؛ و ﻣﺤﻤﺪ زﻣﺎن زﻣﺎﻧﯽ، ﭘﺮوﯾﺰ ﮐﻼﻧﺘﺮی، ھﺮﻣﺰ وﺣﯿﺪ، ﻟﯿﻠﯽ اﯾﻤﻦ، ﺛﻤﯿﻦ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﺑﺎن و شهناز ﺳﺮﻟﺘﯽ ﺑﺮای اﻣﻮر ھﻨﺮی و آﻣﺎده ﺳﺎزی ﺑﺎ ﺑﻮدﺟﻪ درﺑﺎر ﺑﻪ اﯾﻦ ﮐﺸﻮرھﺎ رﻓﺘﻨﺪ. ﻧﺠﻒ درﯾﺎﺑﻨﺪری، اﻣﯿﺮ ﺻﻤﯿﻤﯽ و ﻋﻠﯽ اﺻﻐﺮ مهاﺟﺮ و خود همایون صنعتى‏زاده هم براى امور ادارى و مدیریت به شعبه هاروارد در ژنو به سوییس سفر کردند.

از آثار مهمي كه در این موسسه مي توان از دائرةالمعارف سه جلدی فارسي به سرپرستي دكتر غلامحسين مصاحب نام برد که با سرمایه گذاری بنیاد فورد انجام پذیرفت. نشريات پيك (پيك كودك، نوآموز، دانش آموز، نوجوان، جوان، و معلم خانواده) و مجله كتاب امروز نيز در موسسه فرانكلين چاپ و نشر گرديد. صنعتی زاده ﭘﺲ از آن ھﻤﺮاه ﺳﯿﺪﺣﺴﻦ ﺗﻘﯽ زاده چاپخانه بزرگ ﺷﺮﮐﺖ سهامی اﻓﺴﺖ را ﺗﺎﺳﯿﺲ ﮐﺮد که بزرگترین چاپخانه خاورمیانه بود. کمبود کاغذ نیز صنعتی زاده را واداشت تا با ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻧﯽ درﺑﺎر و حمایت ﻣﺎﻟﯽ آﻣﺮﯾﮑﺎ ﮐﺎرﺧﺎﻧﻪ ﺑﺰرگ ﮐﺎﻏﺬﺳﺎزی ﭘﺎرس را تاسیس کند. ناشرانی که بیشترین همکاری با موسسه فرانکلین داشتند و آثار آن را چاپ می کردند عبارتند از: امیرکبیر، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، اندیشه، ابن سینا، اقبال، صفی علیشاه، نشر کتاب، سازمان کتابهای جیبی و سخن.

 صنعتی‌زاده در سال‌ 1339 به فکر افتاد که سازمان کتابهای جیبی را تأسیس کند. هدف اين سازمان در ابتدا انتشار كتاب در قطع كوچك و بهاي ارزان بود. این مؤسسه به‌عنوان بخشی از انتشارات فرانکلین راه‌اندازی شد اما شش ماه پس از آغاز کار از نظر مالی به وضعیت ورشکستگی رسید. در ۱۳۴۰، زمانی که قرار بود این سازمان تعطیل شود، مجید روشنگر که مدت کوتاهی را به کارآموزی در انتشارات پنگوئن در انگلستان گذرانده بود، داوطلب شد که مدیریت آن را برعهده گیرد وتوانست بدهی های آن را پرداخت کند. اين سازمان در سال 1348 به عنوان يك شركت سهامي انتفاعي به ثبت رسيد و به صورت يك شركت مستقل درآمد و سرانجام از اين موسسه جدا شد و بعدها سهام آن به انتشارات امیرکبیر فروخته شد.

بنگاه ترجمه و نشر کتاب، مؤسسه ای سلطنتی برای ترجمه و نشر که در 1332 ش ، به ابتکار احسان یارشاطر و با كمك اسدالله علم، مباشر وقت املاک و مستغلات پهلوی ، تأسیس شد. این نهاد به عنوان شرکتی با مسئولیت محدود با امتیازات سازمانی غیرانتفاعی به ثبت رسید و اعضای نخستین هیئت مدیره آن اسدالله علم، بهبهانیان، احسان یارشاطر و سیدحسن تقی زاده بودند. در 1335 ش ، ادوارد ژوزف به عنوان بازرس این بنگاه تعیین شد. هدف اولیه بنگاه ، ترجمه آثار طراز اول جهان به زبان فارسی بود؛ اما به تدریج برای انتشار آثاری از نوع دیگر نیز شرایط مناسبی فراهم شد. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب جاي خود را به شركت انتشارات علمي و فرهنگي داد و سازمان انتشرات و آموزش انقلاب اسلامي جايگزين موسسه فرانكلين گرديد. اين دو ناشر از سال 1372 با نام شركت انتشارات علمي و فرهنگي و با آرم سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي به فعاليت خود ادامه دادند .

روابط آکادمیک ايران و آمريكا

پس از جنگ جهانی دوم رفته رفته محمدرضا شاه پهلوی تصمیم به تغییر الگوی موسسات آموزش عالی ایران از سیستم دانشگاهی فرانسه به سیستم‌های آمریکایی گرفت. از اینرو بود که دولت پهلوی از اواخر دهه ۱۹۵۰ میلادی سعی در جلب همکاری دانشگاه‌های آمریکایی نمود. در این میان، به‌دنبال دعوت محمدرضا پهلوی از رییس دانشگاه پنسیلوانیا به ایران، پس از مذاکراتی چند، دانشگاه شیراز تحت نظر و کمک این دانشگاه صاحب‌نام آیوی لیگ (از معروف‌ترین گروه‌های دانشگاهی جهان که متشکل از هشت دانشگاه پرآوازه آمریکا می‌باشد) قرار گرفت تا جاییکه روابط علمی و فرهنگی بین این دو دانشگاه از مستحکم ترین روابط علمی فرهنگی میان ایران و آمریکا گردید و تا روزهای آخر حکومت شاه ادامه داشت. تدوین بسیاری از دروس، طراحی و توسعه پردیس‌های دانشگاه، تربیت اساتید، و بنیانگذاری بسیاری از موسسات تحقیقاتی دانشگاه شیراز همه و همه در اختیار این دانشگاه قرار گرفتند.

در اواخر دهه ۱۹۴۰م/1318ه.ش میلادی ساختار درسی و پژوهشی دانشگاه تهران رفته رفته به سمت الگوبرداری از سیستم دانشگاه‌های آمریکایی شروع به حرکت نمود. بطور نمونه دانشکده کشاورزی این دانشگاه به کمک دانشگاه یوتا  توسعه و گسترش یافت. در سال ۱۹۵۴م/1332ه.ش موسسه علوم اداری دانشگاه (دانشکده مدیریت کنونی) به کمک دانشگاه کالیفرنیا جنوبی و به ریاست دکتر هری مارلو از این دانشگاه آغاز به ارائه مدارج دکترا نمود. در سال ۱۹۵۸م/1336ه.ش موسسه روزنامه نگاری دانشگاه تهران به کمک دانشگاه ویرجینیا و دکتر جیمز ولارد آغاز به کار نمود. دانشگاه جانز هاپکینز آمریکا بود که در سال ۱۹۶۵ رشته دکترای بیماریهای سلولی (cytopathology) را در دانشگاه تهران راه اندازی نمود. از نمونه‌های بارز دیگر روابط آکادمیک ایران و آمریکا، دانشگاه صنعتی آریامهر (دانشگاه صنعتی شریف فعلی) بود که مستقیما بر اساس دانشگاه ام آی تی در آمریکا الگوبرداری گردید. سید حسین نصر، ریاست دانشگاه آریامهر، خود دانش آموخته ام آی تی بود.

در سال ۱۹۵۰م/ 1328ه.ش، ایالات متحده آمریکا در راستای سیاست هری ترومن و قرارداد موسوم به قرارداد اصل چهار برنامه‌ای تاسیس کرد که USAID نام گرفت. از اینجا بود که دانشگاه ایالتی یوتا موظف شد که بین سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴ فناوری کشاورزی خود را به کشورهای در حال توسعه همانند ایران ارزانی دارد که در دهه ۱۹۶۰ نیز ادامه پیدا کرد. دانشگاه یوتا نیز روابط مبسوطی را به ویژه با دانشگاه تهران برای تبادل دانشجو و محقق پایه ریزی نمود که سالها ادامه داشت. طراحان اصلی و اولیه دانشگاه صنعتی آریامهر اصفهان (دانشگاه صنعتی اصفهان کنونی) هم از نظر ساختار درسی و هم از نظر شالوده سازمانی زیر نظر آمریکایی‌ها بود. روابط فیمابین علمی-فرهنگی ایران و آمریکا در دانشگاه جندی‌شاپور اهواز به حدی گسترده بود که در آستانه انقلاب اسلامی دست کم ۳۰ استاد آمریکایی در این موسسه مشغول تدریس بودند.

همچنین دانشگاه دانشگاه مازندران با الگوبرداری از دانشگاه هاروارد، دانشگاه تربیت معلم تهران با الگوبرداری از دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس  (UCLA)، دانشگاه فردوسی مشهد با الگوبرداری از دانشگاه جرج تاون و مرکز مطالعات مدیریت (دانشگاه امام صادق علیه السلام کنونی) با الگو برداری از دانشگاه هاروارد شکل گرفتند. در سال ۱۹۷۶م/1354ه.ش، یعنی در اواخر دوره پهلوی، کشور ایران در میان کشورهای جهان، با ۲۰٬۰۰۰ دانشجو بیشترین تعداد دانشجوی خارجی در دانشگاه‌های آمریکایی را دارا و مشغول به تحصیل داشت و دست کم ۵۹ دانشگاه آمریکایی در توسعه و یا تاسیس آموزش عالی در ایران فعالیت داشتند.

در دههٔ ۶۰ میلادی، هنری کیسینجر برنامه‌ای در دانشگاه هاروارد (fellowship program) ترتیب داد که بر مبنای آن تبادلات فرهنگی در سطوح فرزانگان و فرهیختگان بین دو کشور ایران و آمریکا برگزار می‌گردید. در میان کسانی که با این برنامه به دانشگاه هاروارد سفر نمودند و مدتی را در شهر بوستون آمریکا سپری کردند می‌توان مهدی حائری یزدی، صادق چوبک، و جلال آل احمد را نام برد. کتاب سفر آمریکای آل احمد خلاصه این سفر وی به آمریکاست.

برنامه فولبرايت

در سال 1944م/1922ه.ش ويليام فولبرايت، سناتور آمريكايي لايحه اي تنظيم و پيشنهاد كرد كه طبق آن وجوهي كه در نتيجه فروش مازاد آمريكا به دست مي آيد، در راه امور فرهنگي و آموزش و پرورش مصرف شود. هدف برنامه افزايش تفاهم دو جانبه از طريق تبادل افراد، علم و مهارت ها، بين مردم آمريكا و مردم ساير كشورهاي دنيا اعلام شد. برنامه فولبرايت به دانشجويان، مدرسان و متخصصان كه براي آموزش در خارج از آمريكا به تدريس، تحقيق و تدريس در دانشگاه و تدريس در مدارس حمايت مالي مي كرد و در دو فاز آغاز به كار كرد: دانشجويان آمريكايي كه به خارج از آمريكا مي روند و دانشجويان خارجي كه به آمريكا مي‌آيند و همچنين كمك‌هاي بلاعوض به منظور تبادلات آموزشي بين المللي به محققين، مدرسين، دانشجويان فارغ التحصيل و متخصصين اعطا مي كرد.

اﻳﺮان ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻛﺸﻮر ﺧﺎورﻣﻴﺎﻧﻪ ﺑﻮد ﻛﻪ ﺑﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻓﻮﻟﺒﺮاﻳﺖ ﭘﻴﻮﺳﺖ. ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻣﺒﺎدﻟـﻪ ﻓﺮﻫﻨﮕـﻲ اﻳﺮان وآﻣﺮﻳﻜﺎ از ﺳﺎل 1328 ﺑﺎ اﻣﻀﺎي ﻗﺮار داد دوﺟﺎﻧﺒﻪ آﻏﺎز ﺷﺪ و ﺑـﻪ اﻳـﻦ ﺗﺮﺗﻴـﺐ، ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﻮرس ﻓﻮﻟﺒﺮاﻳﺖ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺷﻜﻞ ﮔﺮﻓﺖ و ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻫﺰﻳﻨﻪﻫـﺎي رﻳـﺎﻟﻲ و دﻻري آن ﻣـﻨﻈم ﮔﺮدﻳﺪ. ﺗﺎ ﺳﺎل 1345 ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺗﻼشﻫﺎ در ﺟﻬﺖ اﻋﺰام ﻣﻌﻠﻤﺎن زﺑﺎن اﻧﮕﻠﻴﺴﻲ ﺑﻪ آﻣﺮﻳﻜﺎ ﺑﻮد، وﻟﻲ از آن ﺳﺎل ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺗﻐﻴﻴﺮاﺗﻲ در روﻳﻜﺮد ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺗﺒﺎدل ﺑﻪ وﺟﻮد آﻣﺪ و ﻣﺤﻮرﻫﺎي ﻣﺒﺎدﻟـﻪ، ﺑﻪ ﻋﺮﺻﻪﻫﺎﻳﻲ ﭼﻮن ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت آﻣﺮﻳﻜﺎﻳﻲ، ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﺧﺎورﻣﻴﺎﻧﻪ، آﻣﻮزش و ﭘﺮورش، ﻋﻠﻮم ﭘﺰﺷﻜﻲ، ﻓﻴﺰﻳﻜﻲ و ﻃﺒﻴﻌﻲ، ﺣﻘﻮق و ﻗـﺎﻧﻮن، رﺳـﺎﻧﻪ ﻫـﺎي اﻃﻼﻋـﺎﺗﻲ، ﻣﻮﺳـﻴﻘﻲ و ﻫﻨـﺮ، ﺗﺮﺑﻴـﺖ ﺑـﺪﻧﻲ و ﺗﻔﺮﻳﺤﺎت، ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺷﻨﺎﺳﻲ و ﻣﺪدﻛﺎري اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﺗﺠﺎرت و ﺑﺎزرﮔﺎﻧﻲ و ﻣﻬﻨﺪﺳﻲ ﻧﻴﺰ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻳﺎﻓﺖ. ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻣﺒﺎدﻟﻪ آﻣﻮزﺷﻲ ﺑﺎ اﻳﺎﻻت ﻣﺘﺤﺪه ﺑـﺮاي ﺗـﺎﺛﻴﺮ ﮔـﺬاري ﺑـﺮ رﻫﺒـﺮان، ﻣﺘﺨﺼﺼـﺎن، داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن، ﻣﻌﻠﻤﺎن واﺳﺎﺗﻴﺪ ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮ اﻳﺮاﻧﻲ ﻃﺮاﺣﻲ ﺷـﺪه بود. بر اساس برنامه فولبرایت، 1368 تن از ایرانیان در آمریکا و 293 آمریکایی در ایران تحصیل کردند. ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎي ﭘﻲ ﮔﻴﺮي (ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﺑﻮرﺳﻴﻪﻫﺎ ﭘـﺲ از ﺑﺎزﮔﺸـﺖ) از ﻃﺮﻳﻖ ﺳﺎزﻣﺎن "دوﺳﺘﺎن اﻳﺮاﻧﻲ اﻳﺎﻻت ﻣﺘﺤﺪه" و "اﻧﺠﻤﻦ داﻧﺶ آﻣﻮﺧﺘﮕﺎن آﻣﺮﻳﻜﺎ " اﻧﺠﺎم ﻣﻲﺷـﺪ.

موسسات ایران شناسی و شرق شناسی

دفتر امور فرهنگی وزارت کشور آمریکا در سال 1967 م/1345ه.ش جاکوب هوریویتز (Jacib C. Hurewitz) را به ایران فرستاد تا شیوه های جدید ارزیابی تحقیقات درباره ایران را به مدیران برنامه فلبرایت ارائه نماید. ماحصل این گفتگوها به تاسیس "انجمن آمریکایی مطالعات ایران" در همان سال منجر گردید. مرکز تهران این موسسه درسال 1969م/1347ه.ش تاسیس شد که تا سال 1357 به فعالیت خود ادامه داد. این موسسه کنسرسیومی از دانشگاه ها و موزه های آمریکایی بود که هدف آن ارتقای مطالعات میان رشته ای درباره تمدن ایران و گفتگوهای فرهنگی میان ایران و آمریکا بود. برنامه های این موسسه شامل آموزش زبان، اعطای کمک هزینه تحصیلی به دانشجویان و دانشمندان ایرانی و آمریکایی، برگزاری کنفرانس، اعطای جایزه سالانه به بهترین تحقیق درباره ایران اعزام دانشجو و استاد به ایران و حمایت از پژوهشهای ایرانشناسی می شود. این موسسه هم اکنون در آمریکا فعالیت می کند.

از دیگر موسسات ایران شناسی می توان به "انجمن بین المللی مطالعات ایران (ISIS)" (تاسیس در سال 1967 م /1345ه.ش)، "مرکز مطالعات ایران دانشگاه کلمبیا" (تاسیس در سال 1968 م/1346ه.ش  توسط احسان یار شاطر)، "انجمن آموزشی و فرهنگی پارس" (تاسیس در سال 1974 م/1352ه.ش در شیکاگو) و "شورای آمریکاییان و ایرانیان" (تاسیس در سال 1957 م در نیوجرسی) اشاره کرد. حوزه پژوهشی و تحقیقاتی اختصاصی این موسسات ایران شناسی بود درحالی که موسسات شرق شناسی دیگری نیز در آمریکا تاسیس شدند که به بررسی و مطالعه ایران در کنار دیگر کشورهای شرقی می پرداختند که از آن جمله می توان از "مرکز آمریکایی تحقیقات آسیایی (Acor)" (تاسیس این در سال 1968 م /1346ه.ش)، "مرکز هنرهای خاور نزدیک و میانه موزه متروپولیتن" (تاسیس در سال 1956 م /1334ه.ش)، "انجمن مطالعات آسیایی آن آربور" (تاسیس در سال 1948 می/1328 ه.ش در میشیگان)، "مرکز زبان شناسی واشنگتن" (تاسیس در سال 1959 م/1337ه.ش)، "انجمن زبان شناسی آمریکا در تگزاس" (تاسیس در سال 1961/م 1339ه.ش)، موسسه خاورنزديك و خاورميانه وابسته به دانشگاه كلمبيا (تاسيس در سال 1950) و... نام برد.

سپاه صلح

جان اف کندی، در دوران مبارزات تبلیغاتی خود برای کسب مقام ریاست جمهوری در سال 1960م/1338 ه.ش، بارها در باره ضرورت بنیان گذاری “ارتشی” نو توسط ایالات متحده سخن گفته بود. ارتشی متشکل از نیروهای مردمی و غیر نظامیان آمریکایی که آماده سفر به مناطق توسعه نایافته جهان باشند. به باور بسیاری از ناظران سیاسی و تاریخ نگاران، تاسیس سپاه صلح در دوران جنگ سرد یکی از مبتکرانه ترین برنامه هایی بود که دولت آمریکا تا آن زمان برای دیپلماسی عمومی خود بر عهده گرفته بود. بدین منظور، جان اف کندی، از سارجِنت شِرایور، برادر همسرش خواست که مسولیت یک گروه کار ویژه را برای تدوین طرح اولیه سپاه صلح بر عهده بگیرد. سرانجام، در روز 1 ماه مارس 1961 میلادی، رئيس جمهور جان اف کندی، که به تازگی به مقام ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شده بود، طی صدور حکمی خواستار تاسیس سپاه مردمی صلح در آمریکا شد. در دهه های 60 و 70 میلادی، شمار زیادی از جوانان آمریکایی داوطلب خدمت در سپاه صلح شدند، و راهی کشورهایی در آمریکای جنوبی، آسیا، آفریقا، و خاورمیانه شدند.

در سال 1341 دولت ایران موافقت خود را با ایجاد سپاه صلح در ایران اعلام کرد. نزدیک به 1,750 داوطلب بین 1962 و 1976 در قالب سپاه صلح در شهرها و روستاهای مختلف ایران فعالیت کردند. آنها در زمینه هایی مانند برنامه ریزی شهری، تعلیمات آموزشی، تدریس زبان انگلیسی، تشکیل کتابخانه های محلی، ایجاد برنامه های آموزشی برای کودکستان ها، کمک به کشاورزان، کاهش میزان آلودگی هوا، طرح های زیست محیطی برای از بین بردن آلودگی و کاهش منابع در دریای خزر، کنترل رشد سریع جمعیت شهری و به ایجاد 45 پارک مدد رساندند.

راديو وتلويزيون

از دیگر فعليت های فرهنگی ايالات متحده آمريكا، رادیو صدای آمریکا بود که به مرور زمان تحول یافت و با راه اندازی ایستگاه رادیویی وتلویزیونی، مخاطبان زیادی در ایران یافت. هدف این رادیو که برنامه های آن را سفارت ایالات متحده در ایران تهیه و اجرا می کرد، تعقیب خطوط مشخص سیاست اقتصادی ونظامی آمریکا در ایران، هدایت افکار عمومی ایران به نفع آمریکا و ایجاد نوعی امنیت اجتماعی برای مستشاران این کشور در ایران بود. در سال 1339 ارتش امريكا نيز در ايران تلويزيون راه اندازي كرد.

 درسال 1324 شمسی  بنگاه بین المللی فیلم برای ساخت و تهیه ده حلقه فیلم در زمینه مسائل جغرافیایی، صنعتی، حمل ونقل، اقتصادی و تاریخی به منظور شناساندن ایران به کشورهای خارجی درخواستی از ایران کرد وکمیسیونی در وزارت فرهنگ تشکیل و برای تهیه ده حلقه فیلم در ده هفته با هزینه ای معادل 45000 دلار قراردادی با این بنگاه تنظیم شد

دیدگاه شما