قاضی گفت: خوب مشکلتان چیست؟
امیر سری به نشانه تأسف تکان داد و گفت: من نمیدانستم همسرم تا این حد زن حسودی است و با همه حس رقابت و چشم و هم چشمی دارد. اوایل از لباس و وسایل خانه و مسافرت و طلا و... شروع شد حالا به عملهای زیبایی و مدل مو و آرایش و... رسیده است.
او مدام دنبال این است که در فامیل و بین دوست و آشنا چه کسی چی خریده یا کجا رفته یا چه کار کرده تا اوهم همان کار یا بهترش را انجام دهد. من یک کارمند ساده هستم و نمیتوانم از پس مخارج این خانم بربیایم. اگر هم مخالفت کنم و خلاف میلش حرف بزنم قهر میکند.
اوایل سعی داشتم خواسته هایش را انجام دهم اما وقتی متوجه بیماری حسادت و چشم و هم چشمی او شدم دیگر کوتاه نیامدم. الان چند ماه است که من دیگر به خواستههای او توجه نمیکنم. او هم مدام با من قهر میکند.
اما آخرین بار موضوعی که باعث شد به خانه پدرش برود این بود که میگفت چند میلیون تومان به من بده بروم روی صورتم عمل زیبایی انجام دهم. اما من زیر بار نرفتم او هم قهر کرد و رفت از پدرش پول گرفت و عملهای زیبایی انجام داد.
آقای قاضی من دیگر نمیتوانم این زن را تحمل کنم اصلاً برایش مهم نیست زندگی مشترک ما در حال نابودی است.
الان نزدیک به ۵ ماه است که ما مشکلات مان خیلی زیاد شده است و من مجبور شدم دادخواست طلاق بدهم.
سارا حتی به حرف خانواده خودش هم توجه نمیکند او مدام با دوستانش مشورت و از یکیشان الگوبرداری میکند. بهنظرم فقط طلاق راهحل این مشکلات است چارهای ندارم...!!
سارا که تا آن لحظه سکوت کرده بود و حرفی نمیزد توجه قاضی را جلب کرد پس از چند دقیقه قاضی رو به سارا کرد و گفت دخترم تو نمیخواهی حرفی بزنی؟ آیا حرفهای همسرت را قبول داری؟
سارا نگاهی به ساعت گرانقیمت دور مچ دستش انداخت و گفت: آقای قاضی ما خانواده پولداری هستیم. امیر خیلی خوب میداند برای من مهم است که همه از ما تعریف کنند و زندگی من زبانزد خاص و عام باشد.
امیر با اعتراض حرفش را قطع کرد و گفت: جناب قاضی بهترین بودن که به پول و ظاهر نیست من فکر میکردم سارا میخواهد ما بهترین زوج از نظر عشق و محبت و زندگی مشترک در فامیل و دوست و آشنا باشیم نه اینکه دائم با خرج تراشی و خرید وسایل و لباس و ظاهرسازی خود را در چشم دیگران بهترین نشان بدهد. من پول این کارها را ندارم.
سارا گفت: به من چه ربطی دارد؟ میخواستی زن نگیری. اصلاً هم ربطی به دوستم ندارد به خود امیر بر میگردد آنها یک خانواده سنتی هستند و اصلاً تحمل دیدن پیشرفت دیگران را ندارند آنها یک دست لباس را چند بار میپوشند.
او ادامه داد: خانواده امیر دوست ندارند من آرایش کنم، تفریح و سفر بروم. مدام هم به امیر فشار میآورند که چرا همسرت اینطور رفتار میکند، اینطور لباس میپوشد و چرا ولخرجی میکند! من هم تحمل آنها را ندارم. بهتر که طلاق بگیریم.
من برای خودم که نزدیک به دو سال، عمرم را تلف کردم متأسفم. وقتی میتوانم در خانه پدرم بهتر زندگی کنم آن هم بدون غرولند چرا باید با این مرد بمانم؟
امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی
این روزها مشکلات زوجین بر اثر دخالتهای دیگران، نبود مسئولیتپذیری، مقایسهکردن، چشم و همچشمی، نبود درک متقابل، نداشتن استقلال مالی و سواد کافی در رابطه بسیار زیاد شده است.
در این پرونده مشاهده میکنید که امیر و سارا با دو فرهنگ خانوادگی متفاوت بزرگ شدهاند که باید قبل از ازدواج به این مورد توجه میکردند و به نقاط مشترک میرسیدند بعد ازدواج میکردند اما ساده انگاری سبب ایجاد تنش در بین این زوج جوان شده است.
از طرفی امیر و سارا باید بدانند در زندگی مشترک با گفتوگو مشکلات را حل کنند و اگر مشکلی هم ایجاد شد از یک فرد متخصص کمک بگیرند نه اینکه نظر دیگران را الگوی خود قرار بدهند. آنها باید بدانند که بین زندگی متأهلی و مجردی تفاوت زیادی است و باید بر اساس واقعیت و شرایط حقیقی زندگی مشترک خود، برنامهریزی داشته باشند.
سارا هم باید به این آگاهی برسد که هرگز زندگی مشترک خود را با زندگی مشترک دیگران مقایسه نکند. متأسفانه مقایسه کردن این روزها یکی از آفتهای مهم زندگی مشترک جوانان شده است. مخصوصاً مقایسه زندگی در فضای مجازی این روزها سبب ایجاد مشکلات زیادی برای جوانان شده است.
زوجهای جوان باید بدانند اگر یک زندگی مشترک موفق میخواهند باید اساس آن زندگی را بر پایه تعامل، گفتوگوی محترمانه، درک متقابل، صمیمیت، وفاداری، صداقت، ازخودگذشتگی و... قرار بدهند تا طلاق عاطفی و به دنبالش جدایی ایجاد نشود.
دیدگاه شما