* متولد چه سالی هستی و فوتبالت را از چه زمانی آغاز کردی؟
من متولد سال 1373 اشتهارد کرج هستم و تمام دوران کودکیام را در این شهرستان سپری کردهام و روزهای خوبی را در اینجا داشتهام و همیشه خودم را فرزند خطه اشتهارد میدانم. البته درباره آغاز فوتبالم باید بگویم که مانند خیلی از افراد دیگر در کوچه و خیابان فوتبال بازی میکردم، اما زمانی که مدرسه میرفتم یک تیم فوتسال راهاندازی کردیم و توانستیم با آن تیم در مناطق تهران به مقام قهرمانی دست پیدا کنیم. در کرج یا اشتهارد فوتسال نقش مهمی دارد و بیشتر جوانانش فوتسال بازی میکنند. زمانی که در دبیرستان بودم شهرستان اشتهارد تیمی در مسابقات کشوری شرکت دادند و ما هم در آن مسابقات خوب کار کردیم و نتایج خوبی را کسب کردیم. در ادامه آقای رضا فلاح که مربی تیم منتخب استان البرز بود بازی من را دید و مرا به تیم منتخب استان دعوت کرد. در همان سال در لیگ مسابقات کشوری شرکت کردیم و به مقام قهرمانی رسیدیم و من هم به عنوان آقای گلی دست پیدا کردم. در همان سالها زمانی که در یکی از مسابقات بازی میکردم آقای یمنی بازی من را دید و به من گفت که حتما به باشگاه سایپا برو و در آنجا تست بده. من هم در تیم جوانان سایپا که در آن مقطع در کرج تست میگرفت شرکت کردم و تستها را با موفقیت پشت سر گذاشتم. در آن زمان آقای تقوی سرمربی تیم بزرگسالان سایپا بود. زمانی که من در تیم جوانان بودم آقای صمدیان مربی تیم ما بود که بعدا با حضور در تیم بزرگسالان دستیار مجتبی تقوی شد. در همان سال اولین بازی لیگ برترم را برای سایپا انجام دادم و آقای تقوی به من اعتماد کردند و من را بازی دادند. در سن 18 سالگی اولین بازی لیگ برترم را انجام دادم.
* چه شد که فوتسال را ادامه ندادی و فوتبالیست شدی؟
همان طور که گفتم آقای یمنی به من گفتند که تو در فوتبال موفق میشوی. من همان روزی که آمدم و تست دادم امیدی نداشتم که در تستها قبول شوم و بیایم برای سایپا بازی کنم. من فقط برای تست دادن به سایپا آمده بودم. یادم میآید زمانی که در تستها قبول شدم و با تیم بزرگسالان تمرین میکردم دو ماه از اشتهارد پیاده به شادآباد میآمدم تا در تمرینات تیم شرکت داشته باشم. واقعا روزهای سختی را پشت سر گذاشتم. آن زمان هم دانشآموز بودم و مدیران با من همکاری میکردند. در ادامه زمانی که فیرات سرمربی سایپا شد، کمتر به من بازی داد، زیرا او کلا به جوانان کمتر بازی می داد. بعد از او هم که مجید صالح سرمربی تیم شد همچنان من را بازی داد و به من اعتماد کرد تا این که فوتبالم پیشرفت کند. در سایپا روزهای خوبی را سپری کردم و توانستم تواناییهای خودم را نشان بدهم تا به تیم ملی امید دعوت شوم. در دورانی که برای سایپا بازی میکردم کارلوس کیروش بازیهای من را دید و من را به تیم تیم ملی بزرگسالان دعوت کرد.
* سیر صعودی فوتبال تو خیلی زود سپری شد، روزی که در تستهای سایپا قبول شدی انتظار داشتی خیلی زود پیشرفت کنی؟
اصلا چنین فکری در ذهن نداشتم. یادم میآید زمانی که برای اولین بار در اردوهای اولیه تیم ملی شرکت کردم و قرار بود کیروش لیست نهایی را اعلام کند فکر نمی کردم اسمم در این لیست قرار داشته باشد. دو روز مانده بود به زمانی که لیست نهایی را اعلام کنند من با دوستانم قرار گذاشتم که به مسافرت تفریحی بروم ، زیرا تصور نمیکردم کیروش نام من را در لیست بازیکنان نهایی قرار داده باشد. فکر میکردم من را انتخاب نمیکند و هنوز نیازمند زمان هستم تا پیشرفت کنم. پس از این که اردو به پایان رسید و قبل از این که به مسافرت بروم لیست نهایی را اعلام کردند و دیدم اسمم در آن لیست است. واقعا خوشحال شده بودم و خدا را شکر میکردم.
* زمانی که متوجه شدی برای اولین بار در لیست نهایی تیم ملی قرار گرفتهای، چه احساسی داشتی؟
ابتدا اصلا باورم نمیشد. یکی از دوستان با من تماس گرفت و گفت نامت در لیست نهایی تیم ملی است. ابتدا فکر کردم میخواهند من را سر کار بگذارند، اما بعد که سایتهای خبری را چک کردم متوجه شدم واقعا نامم در لیست تیم ملی قرار دارد. از آقای کیروش تشکر میکنم که این فرصت را در اختیارم قرار داد تا خودم را به فوتبال ایران نشان دهم. آن تیم برای دیدار مقابل ازبکستان و ترکمنستان آماده میشد. در بازی مقابل ازبکستان آقای کیروش یک تیم را به زمین مسابقه فرستاد و از ما خواست تا بازی را به دقت نگاه کنیم تا زمانی که وارد زمین مسابقه میشویم بدانیم چه کاری باید انجام دهیم. همان موقع هم اصلا با خودم فکر نمیکردم که کیروش مرا بازی بدهد. همان موقع با خودم گفتم نام من در لیست یازده نفره دوم هم نخواهد بود، اما کیروش به من بازی داد و اعتماد به نفس خوبی از آن مسابقه گرفتم. خوشحالم که توانستم در آن مسابقه حداقل گلزنی کنم.
* تو از بازیکنانی بودی که در دوره مقدماتی المپیک ریو عضو تیم ملی امید بودی. برایمان از جو آن تیم بگو.
واقعا تیم خوبی داشتیم و دوستی و صمیمت خوبی هم میان بازیکنان برقرار بود. کادرفنی خوبی هم هدایت تیم را بر عهده داشت. آقای خاکپور زحمات زیادی برای تیم کشیدند. مایلی کهن هم برای تیم زحمت میکشید. البته باید بگویم که آقای کاشانی پشتیبانی خوبی از تیم داشت و خیلی خوب همه چیز را ساپورت میکرد. زمانی که به عربستان باختیم شرایط تغییر کرد و بازیکنان به خودشان آمدند. بعد از آن مسابقه بود که ما دیگر در هیچ بازی از جمله بازیهای دوستانه نباختیم. واقعا تیم خوبی داشتیم و از پتانسیل بالایی برخوردار بود. بعد از باخت مقابل عربستان مسئولان باید هوشیار میشدند تا حواشی جمع شود. همه مردم فکر میکردند این تیم به المپیک صعود میکند.
* در دور نهایی وضعیت تیم چطور بود؟
در قطر هم جو مثبتی در تیم حاکم بود و بازیکنان با انگیزه در تمرینات شرکت میکردند. همان طور که گفتم کادر مدیریتی پشتیبانی خوبی از تیم داشت و باعث ایجاد انگیزه شده بود. واقعیت این است که ما در قطر بازیهای بسیار خوبی را به نمایش گذاشتیم ، اما مقابل ژاپن بدشانسی آوردیم. در آن دیدار هم فوقالعاده ظاهر شدیم و هیچ فرصت گلی را به ژاپنیها ندادیم. اگر توپهای ما در 90 دقیقه به گل تبدیل میشد مطمئنا ژاپن جلو میآمد و ما هم میتوانستیم روی ضد حملات گلهای بیشتری را بزنیم. درست است که مقابل قطر باختیم، اما تفکر به نوعی بود که ما مقابل قطر در مرحله گروهی بازی میکنیم و اگر شکست هم خوردیم زمان و فرصت جبران وجود دارد.
* در قطر کادرفنی تیم ملی امید کمتر به تو بازی داد و در دیدار مقابل قطر در دقایق پایانی به تو بازی رسید. خیلی از کارشناسان معتقد بودند باید از تو بیشتر بازی گرفته میشد، اما این اتفاق رخ نداد. نظر خودت در این باره چیست؟
من کاملا آماده بودم و از شرایط ایدهالی برخوردار بودم. کادرفنی هر زمانی که صلاح دید من را بازی داد. در دیدار مقابل قطر هم خاکپور برنامه ویژهای برای من تدارک دیده بود و گفته بود که تو را در زمان مناسب بازی میفرستم تا بازی را ببریم. اگر دیدار مقابل قطر در نیمه نخست با تساوی بدون گل به پایان میرسید در نیمه دوم با حضور من شرایط تغییر میکرد. خاکپور زیرکانه کار کرد و برنامه خوبی برای آن دیدار در نظر داشت. این که من را روی نیمکت نشاند به خاطر لج و لجبازی نبود و به خاطر برنامهای بود که از قبل تدوین کرده بود. مطمئنا خاکپور هم دوست داشت تیمش پیروز شود، اما واقعا ما بدشانسی آوردیم.
* برای تیم ملی بزرگسالان هم بازیهای درخشانی را به نمایش گذاشتی نظرت در این باره چیست؟
در تیم ملی امید اکثر بازیکنان با هم در یک رنج سنی هستیم، اما در تیم ملی بزرگسالان شرایط متفاوت است و بازیکنان بزرگسال هم حضور دارند. بزرگان تیم به ما جوانترها خیلی کمک میکنند. این گونه نیست که بخواهند بازیکنان جوان را اذیت کنند. آندرانیک تیموریان بارها و بارها هم در سایپا و هم در تیم ملی به من کمک کرده است. کیروش هم اعتماد به نفس خوبی به جوانان میدهد و باعث میشود جوانان راحت کارشان را ادامه دهند. من از تمرین کنار تیم ملی بزرگسالان لذت می برم.
* تو بازیکن جوانی هستی و راه طولانی تا رسیدن به اوج داری. برای این منظور چه برنامهای در نظر گرفتهای؟
همیشه سعی میکنم به تنهایی درباره آیندهام تصمیم گیری نکنم. از پدر و مادرم و کسانی که در کنارم هستند و البته مجید جلالی هم کمک میگیرم تا بهترین تصمیمات را بگیرم. مجید ایوبی و ابراهیم صادقی در تیم سایپا همیشه به من مشورت میدهند و با صحبتهایشان کمکم میکنند.
* در ایران خیلی از بازیکنان دوست دارند در یکی از تیمهای پر طرفدار تهرانی بازی کنند. تو هم برنامهای برای حضور در این تیمها را داری؟
قطعا طرفدار انگیزه مضاعفی به یک بازیکن میدهد. الان که با شما صحبت میکنم با سایپا سه سال دیگر قرارداد دارم و نمیتوانم درباره آینده به طور قطع نظر بدهم. من به بازی در پرسپولیس و استقلال فکر نمیکنم و هدفم بازی در تیمهای اروپایی است. در ایران فعلا به سایپا فکر میکنم و در اروپا دوست دارم روزی در لیگ اسپانیا بازی کنم. جواد نکونام هم زمانی که در سایپا بود بارها و بارها از شرایط لیگ اسپانیا برایم صحبت کرده است.
دیدگاه شما