تازه های سایت

کد مطلب: 20835
26. مرداد 1393 - 9:56
حاج طاهر احمدوند رزمنده نهاوندی به عنوان جوانترین آزاده استان همدان شناخته می شود.

DSC04824

به گزارش پایگاه خبری گرو، حاج طاهر احمدوند رزمنده نهاوندی که در سن 14 سالگی به اسارت نیروهای بعثی درآمده بود به عنوان جوانترین آزاده استان همدان شناخته می شود.

جوانترین آزاده استان همدان خاطره جالبی از سال های اسارت برا ما نقل میکند:

وی در مورد نحوه اسارت خود میگوید: کلاس اول راهنمایی بودم و در حالی که آن زمان 14 ساله بودم و به جبهه رفتم تا اینکه در عملیات والفجر 8 در فاو در تاریخ 29 /11 /1364 به اسارت درآمدم.

احمدوند گفت: من به عنوان نیروی بسیجی در جبهه حضور یافتم و مدت 5 سال در اسارت بودم که در تاریخ 6/2 /1369 به آغوش میهن اسلامی بازگشتم.

حاج طاهر در ادامه برای ما یک خاطره از دوران اسارت تعریف کرد:

بعد از اسارت ما را به مررز اردن و اردوگاه شماره 10 رمادیه بردند. که در انجا یک سلول زیرزمینی بود حدود 70 پله زیر زمین بود که همه اسرا را با حالت مجروح در این محل جمع کرده بودند.

وی می گوید: در انجا یک سرهنگ عراقی بود که بچه را به نوبت برای بازجویی پیش او می بردند و وقتی بنده را برای بازجویی بردند او روی صندلی گردان نشسته بود و ما را هم با دست و چشم بسته مقابل او قرار دادند و بعد چشم من را باز کردند سرهنگ عراقی پرسید: اسم فرمانده گردان و فرماندهان گروهان ها و امکاناتی که ایران در آن منطقه دارد را بگو، من هم به تمامی سوالات او اشتباهی جواب میدادم و همه اسامی را اشتباهی به او گفتم.

این آزاده سرافراز ادامه داد: نیرو های عراقی با توجه به امکاناتی داشتند صدای بچه ها را ضبط می کردند و اکثر فرماندهان ایرانی را می شناختند و وقتی که سرهنگ عراقی فهمید ما به او اشتباهی جواب میدهیم به من گفت: تو دروغ میگویی تو پاسدار خمینی هستی و بعد با باتون برقی به سر بنده ضربه ای وارد کرد و با شوکر الکتریکی به من حمله کرد و خلاصه کتک زیادی به من زدند و ما را به داخل سلول برگرداندند.

حاج طاهر می گوید: بعد از این کتک کاری تمام لباس های ما را گرفتند و به ما گفتند همگی باید حمام اجباری بگیرید و ما هم که نمی دانستیم حمام اجباری چیست باور کردیم بعد دیدیم که با کابل برق به جان بچه ها افتادند و همه بچه ها را مجروح کردند و به قول خودشان حمام اجباری گرفتیم!

احمدوند بیان کرد: پس از این اتفاق هم بچه ها را در مقابل هم قرار دادند و گفتند با سیلی محکم به صورت هم دیگر بزنید و آب دهان به صورت هم بیاندازید ولی هیچکدام از بچه ها این کار را هم نکردند و به خاطر همین موضوع دوباره به ما کتک مفصلی زدند.

دیدگاه شما